مسعود در این مصاحبه که همزمان با سومین سالگرد بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان انجام شده میگوید که جبهه مقاومت ملی افغانستان در حال حاضر ۵۰۰۰ جنگجو دارد و آنها مسئول ۲۰۷ حمله به طالبان بوده اند که ۳۰ مورد از آنها در ماه مه و ژوئن امسال بوده است. او میگوید که او از جامعه جهانی میخواهد که از این مقاومت مسلحانه حمایت کند تا طالبان را وادار کند که موضع خود را در مورد مسائل حقوق بشر نرمتر و انتخابات را برگزار کنند.
او در بخشهایی از این مصاحبه میگوید: برای ما مهم است که آمریکا متوجه شود که هنوز زمان وجود دارد. هنوز فرصتی برای توجه به وضعیت افغانستان وجود دارد. این پروژه پرهزینهای نیست. ما چکمه روی زمین نمیخواهیم. ما نمیخواهیم سربازان آمریکایی در افغانستان حضور داشته باشند.
جهان سومین سال از تسلط طالبان را جشن میگیرد. شما به عنوان رهبر تنها گروه اپوزیسیون مسلح افغانستان، به طور مکرر در مطبوعات حضور داشته اید و قول داده اید که برای روح و آینده ملت خود بدون توجه به شرایط به مبارزه ادامه دهید. بزرگترین چالشهای امروز جبهه مقاومت ملی افغانستان (NRF) چیست؟
این فقط جبهه مقاومت ملی افغانستان نیست، متأسفانه این مردم و کشور من هستند که در کل با این چالشها مواجه هستند، از عدم توجه تا عدم حمایت و نادیده گرفتن اولویت دادن به وضعیت افغانستان و حضور تروریسم در این کشور و خیلی چیزهای دیگر.
ما احساس میکنیم رها شده ایم. ما احساس تنهایی میکنیم. ما احساس میکنیم حمایت نمیشویم و احساس میکنیم که از ما به عنوان یک ابزار ژئوپلیتیک در بازیهای ژئوپلیتیک استفاده شده است.
در چند سال اخیر، به نظر میرسد که تغییری در روحیه جامعه بین المللی صورت گرفته است که به نظر میرسد با حکومت طالبان موافقت کرده و تعامل مستقیم را از سر میگیرد. این را چگونه میبینید؟
بار دیگر همه اینها مایه تأسف است، همانطور که مذاکرات اولیه با طالبان یک سیاست بسیار ساده لوحانه بود. عقب نشینی یک سیاست فاجعه بار بود. به نظر میرسد که افغانستان با یک سری سیاستهای بد، از مذاکره تا عقبنشینی و اکنون احتمالاً تعامل مواجه است. همه این موارد به تحکیم استبداد و تحکیم تروریسم منجر خواهد شد. من میدانم که مبارزه با تروریسم دیگر نقش مهمی در تصمیم گیری جهانی ندارد. در بازیهای ژئوپلیتیکی در حال حاضر، همه چیز درباره ظهور چین یا وضعیت روسیه یا جنگ روسیه و اوکراین است.
با این حال، وضعیت افغانستان برای ما افغانها از اهمیت بالایی برخوردار است. اکنون میتوانیم ببینیم - همانطور که بقیه جهان میبینند - که طالبان تغییر نکرده است و همه آن ادعاها در مورد به اصطلاح «طالبان دوم» چیزی جز دروغ نبود. حداقل در جبهه مقاومت ملی افغانستان ما مدام تلاش میکنیم تا به جهان بفهمانیم که مردم افغانستان شایسته چیزی بهتر از سیاست تعامل با طالبان هستند. امید به هرگونه تغییر بلندمدت در درون طالبان پوچ است. ما سزاوار حکومتی هستیم که فراگیر و نماینده همه مردم باشد، حکومتی که به زنان ظلم نکند، اقلیتها را سرکوب نکند و توسط مردم افغانستان انتخاب شود. حتی اگر دنیا فکر نمیکند که ما لیاقتش را داریم، ما فکر میکنیم که لیاقتش را داریم.
شما میگویید که به نظر میرسد جهان اولویتهای خود را تغییر داده است. تمرکز بر اوکراین، چین، تغییرات آب و هوایی وجود دارد. آیا شما معتقدید که جهان در محکوم کردن طالبان به دلیل تجاوزات فراوانش به حقوق بشر به اندازه کافی سختگیر بوده است؟
نه، دنیا به اندازه کافی سختگیرانه با آنها برخورد نکرده و هیچ نوع تحریم معناداری را برای آنها اعمال نکرده اند. در واقع، آنها با دادن میلیونها دلار در هفته به طالبان کمک و از آنها حمایت کرده اند که به آنها کمک میکند تا رژیم ظالمانه خود را حفظ کنند. سیاستی که به نظر میرسد در حال حاضر جهان در مورد افغانستان اتخاذ کرده است، سیاست «صبر کن و ببین» است که بسیار به طالبان کمک و آن را تشویق کرده است.
بگذارید یک مثال بزنم. بر اساس آمار خود طالبان، آنها تقریباً ۲۰۰۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰۰ سرباز دارند. برای تغذیه و نگهداری این سربازان، آنها به حدود ۲۲۰ میلیون دلار در ماه نیاز دارند. این رقم تقریباً به ۲.۲ میلیارد دلار در سال میرسد، اما درآمد داخلی سالانه آنها چیزی در حدود ۳ میلیارد دلار است، باز هم طبق اعداد خودشان. این بدان معناست که آنها فقط چند صد میلیون دلار برای مردم افغانستان دارند. چگونه میتوانند با این بودجه مردمی را تغذیه یا نگه دارند یا اداره کنند؟ کاری که این حمایت و کمکهای خارجی انجام میدهد، اساسا کمک به آنها برای پوشش هزینههای دیگر است، در حالی که طالبان بیشتر درآمد داخلی خود را صرف سرکوب مردم، دست نخورده نگه داشتن رژیم و تغذیه ماشین جنگی خود میکنند.
همچنین معاملات تجاری و توافقنامههای امنیتی وجود دارد که طالبان با همسایگان خود مذاکره کرده است. آیا این امر مبارزه شما را از نظر دریافت حمایت منطقهای دشوارتر میکند؟
کشورهای منطقه به شدت نگران وضعیت افغانستان هستند. اخیراً یک حمله شنیع دیگر در پاکستان رخ داد. واضح است که طراحان این حملات در افغانستان هستند و روشهای خود را در افغانستان آموخته اند و با موفقیت طالبان در افغانستان تشویق شده اند. آنها حتی خود را طالبان پاکستان مینامند. گروهی به نام «طالبان تاجیکستان» وجود دارد که انصارالله است. یکی دیگر در ایران وجود دارد و غیره. البته این کشورها به شدت نگران وضعیت افغانستان هستند و چارهای جز تعامل با طالبان برای جلوگیری از هرج و مرج بیشتر در داخل کشور خود ندارند.
شما در گذشته با نمایندگان طالبان ملاقات داشته اید، اما آیا اخیراً با آنها ملاقات داشته اید؟ کاستیهای رهبران کنونی طالبان را در کجا میبینید؟
آخرین باری که آنها را دیدم در ژانویه ۲۰۲۲ بود. بگذارید رک و صریح بگویم، تنها چیزی که ما میگوییم این است که ادامه وضعیت فعلی و نحوه حکومت طالبان، افغانستان را در وضعیت هرج و مرج قرار میدهد. مردم افغانستان شایسته این هستند که بتوانند دولت خود را انتخاب کنند. مردم افغانستان باید تصمیم بگیرند و طالبان باید درک کنند که در سیستم فعلی، مردم افغانستان به طور کامل در روند تصمیم گیری غایب هستند. وقتی با آنها ملاقات کردم، طالبان پیشنهاد کردند که بخشی از دولت آنها شوم که من نپذیرفتم. من به آنها گفتم: «ما باید از مردم مشروعیت بگیریم. برای من مهمترین چیز مشروعیت است.»
طالبان به من گفتند: «شما مخالف اشرف غنی (رئیس جمهور سابق) بودید، فقط همینطور باشید، اما در کابل باشید.» گفتم: خوب و این همان چیزی است که من میخواهم، اما من و غنی روی یک روند قانونی به نام انتخابات و یک ابزار مشروع به نام قانون اساسی توافق کردیم. آن قانون اساسی نقشه راهی را به ما ارائه کرد که از طریق آن روند قانونی یک انتخابات را انجام دادیم. یکی از شما میتواند اپوزیسیون شود، یکی میتواند دولت شود. همین الان، تو با نبرد اسلحه آمدی.
علاوه بر این، آن افرادی که در افغانستان ماندند، از رئیس جمهور سابق حامد کرزی گرفته تا دکتر عبدالله عبدالله وزیر خارجه پیشین چه اهرمی دارند؟ چه صدایی دارند؟ هیچ اهرم سیاسی در افغانستان وجود ندارد. چیزی که در آن زمان به طالبان گفتم این بود: «بیایید روی یک روند سیاسی، روی یک روند قانونی که به یک دولت قانونی منتهی شود، توافق کنیم. اگر در پایان، اگر همه شما و همین رژیم هستید، همینطور باشد، من حاضرم تسلیم اراده مردم افغانستان شوم. اما اگر مردم از شما حمایت نکنند، ما لیاقت این را نداریم که در این شرایط کنونی قرار بگیریم، بنابراین، تا زمانی که شما متوجه این مهم شوید یا ما شما را متوجه آن کنیم، به مبارزه ادامه میدهم.
شما از انتخابات و خواست مردم صحبت میکنید. صحبتهایی در مورد ایجاد یک دولت در تبعید توسط جبهه مقاومت ملی افغانستان وجود دارد. آیا این در هماهنگی با دولت در تبعید است که در سال ۲۰۲۱ توسط امرالله صالح معاون سابق رئیس جمهور اعلام شد؟
ایجاد یک حکومت در تبعید چیزی است که مستلزم آن است که بسیاری از طرفها و گروهها گرد هم آیند تا یک واحد را تشکیل دهند و همه افغانها را با یکپارچگی نمایندگی کنند و ما برای رسیدن به این هدف تلاش خواهیم کرد. اما ما هنوز با آن فاصله داریم.
آمریکاییها به زودی با بیست و سومین سال از حمله به ایالات متحده توسط القاعده در ۱۱ سپتامبر روبه رو میشوند. این دوره همچنین سالگرد ترور پدر شما و همچنین سومین سالگرد خروج آشفته ایالات متحده از افغانستان است. با نگاهی به گذشته، مداخله ایالات متحده برای افغانستان چه آورده است؟
اگر آمریکا میخواست از افغانستان خارج شود، مردم افغانستان در واقع از آنها به خاطر تمام فداکاریها و تمام تلاشهایی که برای ملت انجام دادند تشکر میکردند و با قلبی باز از آن استقبال میکردند و خداحافظی میکردند. با این حال، با توجه به عقب نشینی فاجعه بار در دوران ریاست جمهوری جو بایدن، مردم افغانستان نحوه تحویل ما به طالبان را یک خیانت میدانستند. ابتدا مذاکره، سپس توافق و سپس خروج بدون قید و شرط صورت گرفت.
بنابراین، اساساً آنچه ما مردم افغانستان احساس کردیم این است که همه چیز یک بازی بود. این یک خیانت بود. ایالات متحده دشمن خود را بالا برد، همان دشمنی که آنها تا مدتها «تروریست» خطابش میکردند. آنها گفتند: «ما هرگز با تروریستها صحبت نمیکنیم. آنها بازیگران شر هستند.» سپس با آنها مذاکره کردند. با آنها نشستند. با آنها قرارداد امضا کردند. در آن قرارداد هیچ اشارهای به حقوق زنان، آزادی بیان، حقوق بشر، هیچ کدام از آن چیزهایی که ۲۰ سال به ما تبلیغ میکردند، نیست. بنابراین، افغانها آن را یک خیانت میدانند.
انتخابات آمریکا به زودی در راه است. از دولت هریس یا دوره دوم ترامپ چه انتظاری دارید؟
برای ما مهم است که آمریکا متوجه شود که هنوز زمان وجود دارد. هنوز فرصتی برای توجه به وضعیت افغانستان وجود دارد. پروژه پرهزینهای نیست. ما چکمه روی زمین نمیخواهیم. ما نمیخواهیم سربازان آمریکایی در افغانستان حضور داشته باشند. پدرم هم هرگز این را نمیخواست. اما در عین حال نمیخواهیم این سیاست مماشات ادامه یابد. اگر آنها نمیخواهند با طالبان بجنگند، پس کاری که میتوانند انجام دهند اعمال فشار سیاسی مناسب است.
آنها میتوانند طالبان را تحت تحریم قرار دهند. رهبران آنها نباید قادر به سفر باشند. افغانستان باید بتواند یک منطقه پرواز ممنوع داشته باشد و آنها میتوانند از نظر سیاسی و اخلاقی از مخالفان، نیروهای دموکراتیک افغانستان حمایت کنند. اگر آنها حتی نمیتوانند این کار را انجام دهند، حداقل باید از زنان افغانستان حمایت کنند. کامالا هریس به عنوان یک زن، من امیدوارم که او این مسأله را درک کند. افغانستان تنها کشوری است که زنان در آن نمیتوانند به مکتب بروند.
آیا شما فکر میکنید که سیاست ایالات متحده در مورد افغانستان بسته به اینکه چه کسی برنده شود، تغییر خواهد کرد؟ به نظر شما هریس یا ترامپ سیاستهای متفاوتی خواهند داشت؟
متأسفانه، امیدهای من زیاد نیست، اما به همین میزان از امیدواری خود ادامه میدهم، زیرا آمریکا کشوری بزرگ با مردم بزرگ و پتانسیل زیادی برای انجام کارهای بزرگ است. اما متأسفانه سیاست پشت سیاست در افغانستان چیزی جز اشتباه نبوده است. یک چیزی که امیدوارم این است که آنها دست از تکبر و تشخیص اینکه بهتر میدانند چه چیزی برای مردم افغانستان خوب است دست بردارند و در واقع برای یک بار هم که شده به حرف افغانها گوش کنند.
وقتی امروز از افغانستان صحبت میکنیم، از امنیت صحبت میکنیم، در مورد حقوق بشر و زنان صحبت میکنیم، اما یک فاجعه انسانی منطقهای نیز به دلیل تغییرات آب و هوایی و کمبود آب وجود دارد. گفته میشود که کمکهای بشردوستانه و سیاستهای آبی بد مدیریت شدهاند و میتوان از آنها به عنوان ابزار مؤثرتری برای مذاکره و اهرم فشار با طالبان استفاده کرد. نظر شما چیست؟
در مورد هر یک از این موضوعات، از تغییرات آب و هوایی گرفته تا پرونده بشردوستانه گرفته تا مشکلات اقتصادی یا نگرانیهای امنیتی در افغانستان، در غیاب یک دولت قانونی با حمایت مردم، هیچ چیز ممکن نیست. به عنوان مثال، موضوع بشردوستانه را در نظر بگیرید. میلیونها نفر از ما، به دلیل نگرانیهای امنیتی در افغانستان که ناشی از طالبان و ایدئولوژی آنها است، در پاکستان و ایران هستیم. آنها از افغانستان به ایران گریخته اند و حالا آنها را مجبور میکنند که یا به افغانستان برگردند یا تصمیمات شدید دیگری بگیرند. وقتی این چیزها را میبینید، چگونه آن را حل میکنید؟ تا اینجا نشان میدهد که سیاست مماشات و تعامل با طالبان در سه سال گذشته کارساز نبوده است. باز هم، در غیاب یک دولت قانونی که از احترام و حمایت مردم افغانستان برخوردار باشد، هیچ یک از آن اهداف محقق نمیشود. تنها اهدافی که میتوان به آن دست یافت، اهدافی است که کشورهای خارجی از طریق طالبان به دنبال آن هستند، اما چیزی نیست که برای مردم افغانستان مفید باشد.
اگر نگرانیهای آب و بشردوستانه هیچ اهرمی با طالبان نداشته باشد، رفتار آنها پس از جنگ چگونه تغییر میکند؟
زمانی که آمریکا از طالبان درخواست میکرد که تغییر کند و به دختران اجازه دهد به مکتب بروند یا با عواقب مواجه شوند، رهبر طالبان هیبت الله آخوند زاده بیانیهای منتشر کرد و در واقع حدود دو سال پیش در یک لویه جرگه در کابل گفت که حتی اگر آمریکاییها ما را با بمب اتم بزنند، ما تغییر نمیکنیم؛ بنابراین این پاسخ به تمام درخواستهای غرب برای تغییر طالبان و اجازه دادن به دختران برای رفتن به مدرسه است. او به صراحت گفته است که نه، ما به سبک زندگی خود میمانیم و هیچ چیز نمیتواند ما را تغییر دهد. دوم، همه چیزهایی که ما انتظار داریم طالبان به آن اهمیت دهند مانند حیات و زندگی مردم افغانستان، برای طالبان هیچ اهمیتی ندارد.
آیا شما میگویید که به جز جنگ، هیچ ابزار دیگری وجود ندارد که جامعه بین المللی بتواند از آن برای اصلاح رفتار خود استفاده کند؟
دو ابزار وجود دارد. در مورد آب، طالبان به هیچ وجه آب را یک مسأله نمیدانند. هیچ کشوری نمیتواند از آب به عنوان اهرم استفاده کند، زیرا افغانستان از هیچ کشوری آب دریافت نمیکند. افغانستان در واقع منطقه مرتفعی است که از آنجا آب از کنر به پاکستان و از نیمروز به ایران و دیگران میرود. بنابراین، هرگز نمیتوان از آب به عنوان اهرم فشار برای طالبان استفاده کرد، زیرا در واقع این افغانستان است که بر سایر کشورها اهرم فشار دارد.
ما باید برای طالبان اهرمی ایجاد کنیم تا بتوانند ببینند که چارهای جز تغییر ندارند. من برای شما دو مثال میزنم. اول در زمان پدرم که نزدیک به شش سال در برابر طالبان مقاومت کرد. بعد از سه سال خود ملا عمر با پدرم تماس گرفت. من در اتاق شاهد بودم که آنها صحبت کردند. ملا عمر گفت: احمد شاه مسعود، بیا این جنگ را تمام کنیم. این یک جنگ بی پایان است. هیچ کدام از ما نمیتوانیم پیروز شویم و آماده سازش هستیم. من سه شرط دارم. اول، روابط خود را با پاکستان بهبود ببخشید. ثانیاً، مرا به عنوان یک امیر مذهبی بپذیرید و من در کابل همه چیز را برای شما میگذارم تا حکومت را اداره کنید. سوم، من مخالف ایدئولوژی شیعه هستم. من نمیتوانم آن را بپذیرم؛ و این ایدئولوژی باید در افغانستان بمیرد.
پاسخ پدرم قبل از هر چیز این بود که رابطه با پاکستان به نفع مردم افغانستان است. او گفت: ما هرگز نمیخواستیم رابطه بدی داشته باشیم، اما آنها خصومت را آغاز کردند. دوم، در مورد حکومت ملاعمر به عنوان یک رهبر مذهبی در قندهار، بیایید انتخابات برگزار کنیم و مردم تصمیم بگیرند. در مورد شیعه باید بگویم اینها جزو این مملکت هستند. اگر آنها را بکشید، این خلاف تمام قوانین جهان است، چه مذهبی و چه غیر مذهبی. اگر آنها را تبعید کنید هم همان است؛ بنابراین من با هر سه شرط مخالفم و تا زمانی که شما با انتخابات موافقت نکنید، این جنگ متوقف نخواهد شد.
نمونه دوم در زمان آقای کرزی بود که فشارهای آمریکا بر آنها زیاد شد. آنها یک پیام رسان نزد کرزای فرستادند و گفتند که اگر به آنها اجازه داده شود که در صلح و آرامش زندگی کنند، حاضرند از همه چیز دست بکشند. متأسفانه در آن زمان آقای کرزی نمیخواست این اتفاق بیفتد. همچنین در کنفرانس بن، طالبان بسیار میخواستند در آن شرکت کنند، اما در آن زمان آمریکاییها نمیخواستند که طالبان باشند. بنابراین، نظر من این است که طالبان در گذشته نشان دادند با فشارهای سیاسی و نظامی کافی، سازش میکنند.
چرا در مراحل بعدی از سازش امتناع کردند؟ زیرا در آن مرحله کشورهای منطقه حضور ناتو در افغانستان را به عنوان یک تهدید استراتژیک برای خود میدیدند، بنابراین طالبان را برای ادامه جنگ تحت فشار قرار دادند. در حال حاضر که نیروهای خارجی وجود ندارد. طالبان از حمایت کشورهای دیگر برخوردار نیستند تا آنها را به ادامه جنگ سوق دهند، بلکه کشورهای منطقه برای پایان دادن به آن تحت فشار قرار خواهند گرفت؛ بنابراین در حال حاضر فرصتی با فشار سیاسی و نظامی کافی بر طالبان برای مصالحه وجود دارد.
بنابراین، بدون نیروی نظامی، چه واقعی و چه تهدید شده، هیچ ابزار دیگری وجود ندارد که بتواند طالبان را به سازش برساند؟
قطعا. بدون استفاده از نیروی نظامی همراه با فشار سیاسی. تصور کنید اگر هفتگی ۷۰ میلیون دلار به کابل نمیآمد تا به حال شکافهایی را در رژیم طالبان مشاهده میکردید.
چه نوع استقبالی از ایدههای شما در واشنگتن شده است؟
بسیاری از آمریکاییها، از سیاستگذاران گرفته تا کهنه سربازان ارتش، به حرفهای ما گوش میدهند و بابت اتفاقی که افتاده عذرخواهی میکنند. اما مردم آمریکا چیزی برای عذرخواهی ندارند. آنها ملت بزرگی هستند با این حال، سیاستهای دولت فعلی و قبلی فاجعهبار بوده است و این چیزی است که من از آن انتقاد میکنم. ما همچنین از فداکاری ها، همه تلاشها و همه اتفاقات خوبی که در ۲۰ سال گذشته رخ داده است، قدردانی میکنیم. شاید فساد بود، شاید جنگ بود، اما دختران میتوانستند به مدرسه بروند و میلیونها نفر در انتخابات حاضر شدند. افغانها عاشق دموکراسی بودند. حتی در آوریل ۲۰۱۴، زمانی که باراک اوباما در تلویزیون صحبت کرد، گفت، امروز روز پیروزی در افغانستان است؛ زیرا مردم با وجود خطر حملات تروریستی برای رای دادن حاضر شدند.
این نشان داد که هر آنچه در افغانستان سرمایه گذاری کرده بودیم نتیجه داد. ما در افغانستان نیز اتفاقات خوبی داشتیم. آزادی بیان، مطبوعات آزاد و حقوق زنان و حقوق بشر. یک شبه همه آن چیزها را از دست دادیم؛ بنابراین بله، علاقه زیادی به آرمان ما در واشنگتن وجود دارد، اما متأسفانه افغانستان اولویت ندارد.