در حالی سال تحصیلی جدید آغاز میشود که وضعیت اقتصادی کشور بر آموزش و پرورش نیز تاثیر گذاشته است. از سویی امکانات وزارت آموزش و پرورش به دلیل عدم سرمایه گذاری مستهلک شده و از سوی دیگر، به دلیل تورم هزینه خانوادهها برای دانش آموزان بسیار بالا رفته است.
وضعیت مدارس در ایران به نقطه بحرانی رسیده است؛ بیش از ۷۰ هزار کلاس درس به مقاومسازی فوری نیاز دارند و ۳۰ هزار کلاس دیگر به تخریب و بازسازی کامل نیازمندند. با توجه به اینکه عمر مفید یک مدرسه معمولاً ۵۰ سال تخمین زده میشود، فقدان نگهداری و تعمیرات اصولی باعث شده تا این مراکز آموزشی در وضعیت نامناسبی قرار بگیرند.
استانهای پرجمعیت مانند تهران، البرز و خراسان رضوی بهویژه در معرض این مشکل هستند. در این مناطق، ساخت و سازهای بیرویه بدون در نظر گرفتن نیازهای آموزشی انجام شده است. طبق ماده ۱۸ قانون شوراهای آموزش و پرورش، برای هر ۲۰۰ واحد مسکونی باید یک مدرسه ۱۲ کلاسه تأسیس شود، اما این قانون در بسیاری از پروژههای مسکن مهر به فراموشی سپرده شده و به تشدید بحران آموزشی کمک کرده است.
در سمنان، به رغم احداث ۸۰۰۰ واحد مسکونی در شاهرود و ۱۲ هزار واحد دیگر در مناطق مختلف، کمبود مدارس به وضوح احساس میشود. در حالی که ۳۰ درصد از مدارس این استان فرسودهاند، عدم توجه به قانون مدرسهسازی آینده آموزشی این منطقه را تهدید میکند.
مدیرکل نوسازی و توسعه مدارس سمنان اعلام کرده که ۱۰۰۰ میلیارد تومان برای نوسازی مدارس در سفر رئیسجمهور اختصاص یافته و خیرین نیز ۳۳۰ میلیارد تومان برای ساخت مدارس متعهد شدهاند. در کردستان، اما اوضاع نگرانکننده است؛ معاون عمرانی استانداری از کمبود ۲۷۷ هزار متر مربع فضای آموزشی خبر میدهد و به تلاشها برای حل این مشکل اشاره میکند. در البرز نیز، رئیس مجمع خیرین مدرسهساز از کمبود ۷۰۰۰ کلاس درس سخن میگوید و بر ضرورت نگاه ملی برای تأمین نیازهای آموزشی تأکید میکند.
این شرایط بهخوبی نشاندهنده ناکارآمدی در برنامهریزی آموزشی است. دانشآموزان در فضاهای ناکافی و نامناسب به تحصیل میپردازند و این مسأله میتواند به آینده آنها و کشور آسیب جدی برساند. اکنون زمان آن است که نهادهای دولتی با تدابیر موثر به این چالش بپردازند و زیرساختهای آموزشی را بهبود بخشند.
کافی است سری به مغازهها بزنید و قیمتها را مرور کنید. البته این روزها به مدد اینترنت قطعاً نیاز به خارج شدن از خانه و بررسی قیمتها نیست و یک سرچ ساده شما را به آنچه میخواهید میرساند.
فاطمه طالبی، مادر دو دانشآموز کلاس هفتم و کلاس نهم است. او که برای خرید لوازمالتحریر مجبور شده راه طولانی را طی کند و خودش را به بازار برساند تا شاید بتواند با هزینه کمتری این لوازم را تهیه کند به تجارتنیوز میگوید: هر سال باید دو برابر سال قبل برای خرید لوازم مدرسه فرزندانمان پول کنار بگذارم.
این مادر میگوید: قبلاً میانگین خرید لوازم مدرسه بچهها منهای کتاب و لباس فرم مبلغی حدود ۲ میلیون تومان برای هر کدام بود. اما حالا این مبلغها به شوخی بیشتر شبیه است کافی است شما ۱۰ دفتر بخرید تا پرداختیتان به یک میلیون تومان برسد.
او با اشاره به هزینهای که امسال متحمل شده است میافزاید: برای هر کدام از بچهها نزدیک به ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه کردهام. البته این میزان لوازمالتحریری که خریدم قرار نیست تا پایان سال آنها را از خرید دوباره بینیاز کند.
داوود خجسته، یکی از فروشندگان لوازم التحریر در بازار تهران، میگوید: سالهای قبل خانوادهها وقتی برای خرید میآمدند تقریباً لوازمالتحریر یک سال دانشآموز خود را خریداری میکردند، اما حالا خیلیها حتی نمیتوانند به اندازه یک ماه لوازم مورد نیاز فرزندشان را خریداری کنند.
او میافزاید: سالهای قبل در این روزها بازار جای سوزن انداختن نبود و مردم از هر نقطه شهر برای خرید به اینجا میآمدند و همه با دست پر به خانه باز میگشتند، اما حالا خیلیها را میبینی که کیسههای خریدشان بسیار کوچک است و تنها چند وسیله خیلی واجب را میخرند تا فرزندشان روز اول مدرسه دست خالی نباشد.
سرانه فضای آموزشی در بسیاری از کشورهای به ۸ تا ۱۰ متر مربع میرسد، اما این تنها یک بخش از ماجراست. سرانه امکانات آموزشی شامل دسترسی به تکنولوژیهای آموزشی، آزمایشگاهها، کتابخانههای مجهز و خدمات روانشناسی و مشاوره نیز باید در نظر گرفته شود.
بهعنوان مثال، در کشورهای پیشرفته مانند فنلاند، سرانه فضای آموزشی به ۱۲ متر مربع برای هر دانشآموز میرسد و مدارس به آخرین تکنولوژیهای آموزشی، از جمله تختههای هوشمند، تبلتهای آموزشی و اینترنت پرسرعت مجهز هستند. بر اساس آمار سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، ۹۰ درصد از مدارس در این کشورها به منابع دیجیتال و دسترسی به اینترنت بهرهمندند. در مقایسه، در ایران بخش قابل توجهی از مدارس به ابتداییترین امکانات، مانند کتابخانه یا آزمایشگاههای علمی، دسترسی ندارند. کتابخانهها عملا کارایی ندارند و استفاده فرعی میشوند. همچنین بیش از ۴۰ درصد از دانشآموزان در مناطق روستایی به امکانات آموزشی اولیه، مانند اینترنت و کامپیوتر، دسترسی ندارند. این کمبودها نه تنها بر کیفیت آموزش تأثیر میگذارد، بلکه توانایی دانشآموزان برای رقابت در دنیای مدرن را نیز محدود میکند.
علاوه بر این، خدمات روانشناسی و مشاوره نیز در بسیاری از مدارس ایرانی بهخوبی فراهم نشده است. این امر نشاندهنده ناتوانی در سرمایهگذاری در آینده کشور و عدم توجه به نیازهای جامع و چندبعدی دانشآموزان است.