حبیب محبیان، یکی از آن دست خوانندگانی بود که سرانجام در سال ۸۸ به دنبال چراغ سبز دولت احمدینژاد به ایران بازگشت، اما نهتنها نتوانست فعالیت حرفهای خود را ادامه دهد که حتی یک بار د حین ساخت یک موزیکویدئو بازداشت شد و اگرچه خیلی زود آزاد شد، اما قصه ناکامیها ادامه یافت و در نهایت نیز از دنیا رفت. احتمالاً به همین دلیل هر بار که دولتهای مختلف ازجمله احمدینژاد، رئیسی و روحانی، سراغ بحث نخنمای بازگشت هنرمندان خارج از ایران رفتند، مرور تجربه ناکامیهای حبیب، ماجرا را از حیث جدی بودن خارج میکرد. هنرمندان ایرانی خارج از کشور نهتنها به ایران بازنگشتند که در این سالها بسیاری از آنان که فعالیتشان را پس از انقلاب در ایران آغاز کرده بودند هم از کشور خارج شدند مانند شادمهر عقیلی، محسن نامجو، حمید طالبزاده و برخی دیگر.
در این مطلب به مناسبت سالروز تولد حبیب، خواننده ایرانی در ۴ مهر ۱۳۲۶ به این موضوع و حاشیههای آن پرداخته است.
حبیب محبیان وقتی به ایران بازگشت، امید حضور در بازار موسیقی داخلی را داشت، اما همواره دو برچسب همراه او بود که مانع فعالیت او میشد: «خواننده لسآنجلسی» و «خواننده پیش از انقلاب». محمد محبیان، فرزند حبیب معتقد بود که پدرش به دلیل وجود پدیدهای به نام «شارلاتانیسم» در ایران نتوانست کار کند. «افرادی در دوروبر حبیب قرار گرفتند که باعث شدند او نتواند روند رسمی فعالیتهایش را طی کند. قطعاً خیلیها از اینکه حبیب در ایران کار کند، متضرر میشدند و همین باعث شد از هر کاری برای خراب کردن حبیب استفاده کنند. حبیب انسان ساده و دلپاکی بود و خیلیها برای سوءاستفاده از او خودشان را به پدرم چسباندند. حتی خیلیها از زبان او مصاحبه کردند و به خودشان اجازه دادند که سخنگوی وی باشند. فضای وحشتناکی برای او درست شد. به قدری حاشیهها و سوءاستفادهها از حبیب زیاد شد که ماجرای فعالیتاش زیر داستان این سوءاستفادهها قرار گرفت»؛ بنابراین با وجود نزدیک شدن افراد دولتی، چون اسفندیار رحیممشایی و طرح وعدههای گوناگون و حتی امضای احمدینژاد پای نامهای درباره مجوز به او، گرهای باز نشد و در نهایت نیز بهار سال ۱۳۹۵ بر اثر ایست قلبی درگذشت.
سامان، خواننده دیگری بود که در دوره احمدینژاد به امید فعالیت هنری به ایران بازگشت، اما بعد از مدتی وقتی برای دریافت مجوز به درهای بسته برخورد کرد دوباره ایران را ترک کرد. او با کمرنگ کردن فعالیتهایش در خارج از کشور تلاش کرد تا مقدمات کار هنریاش در ایران فراهم شود، بنابراین در سال ۱۳۹۱ توانست کنسرتی هم در جزیره قشم برگزار کند. تلاشهای او، اما تا سال ۹۷ برای دریافت مجوز آثارش بینتیجه ماند و در نهایت مهرماه سال ۱۴۰۰ پس از یک دهه بلاتکلیفی، دوباره ایران را ترک کرد. امیرارژنگ کاظمی که با نام هنری سامان، شناخته میشود، در نخستین اظهارات خود پس از ترک ایران گفت: «من گلهمندم فقط به خاطر اینکه چندین سال در صف مجوز ماندم و به من مجوز ندادند. ایکاش زودتر میگفتند تو مجوز نمیگیری که لااقل زودتر از ایران خارج شوم و از نظر اقتصادی، ضرر نکنم. من سه بار درخواست تجدیدنظر کردم برای دریافت مجوز، ولی هر سه بار، رد شدم و گفتند، اگر بخواهیم به شما مجوز دهیم باید به همه خوانندگان لسآنجلسی مجوز بدهیم و هر وقت همه خوانندگان آن طرفی مجوز گرفتند، شما هم مجازی!»
بیژن مرتضوی، سیاوش قمیشی و معین، خوانندگان دیگری بودند که در دولتهای مختلف ازجمله دولت احمدینژاد بحث بازگشت آنان بالا گرفت و حتی روایتهایی از علاقه محمود احمدینژاد به این خواننده ایرانی وجود دارد و اینکه در یکی از سفرهایش در نیویورک قصد داشت او را در هواپیمای خود به ایران برگرداند! با این حال آنچه در بطن حوادث اتفاق افتاد طور دیگری بود. بیژن مرتضوی در دوران خاتمی به دنبال دریافت مجوز آثارش در ایران بود، حتی رفتوآمدهایی داشت و مذاکراتی هم با یک شرکت معروف نشر موسیقی انجام داد، اما در نهایت او هم نتوانست به خواستهاش برسد. صحبت درباره بازگشت شخصیتهای هنری خارج از ایران که قبل از انقلاب فعالیتهای هنری داشتند در دولت رئیسی هم ادامه یافت و اسماعیلی، وزیر ارشاد از حضور معین در ایران استقبال کرد و گفت: «آقای معین هم یک ایرانی هستند و هر زمان که بخواهند میتوانند وارد ایران شوند و اجراهایشان هم تابع قوانین کشور باشد. ولی از طرفی مثلاً یکی از بازیگرانی که قرار بود به ایران برگردد شاکی خصوصی داشت و این موضوع دیگر ربطی به حاکمیت ندارد».
همچنین محمد خزاعی، رئیس سازمان سینمایی وقت کشور در زمان رئیسی از امکان حضور بهروز وثوقی در ایران سخن گفت: «واقعیت این است که ما چنین محدودیتهایی نداریم و در چارچوب قانون میتوانند به کشور بازگردند و مشغول کار شوند. مثلاً آقای بهروز وثوقی میتوانند به ایران بازگشته و کار کند، ممانعتی وجود ندارد که ما نتوانیم آثار این افراد را ببینیم». اما تجربه حضور حبیب و سامان در دهههای گذشته، نشان داد که نه تلاش خوانندگان برای بارگشت به بار مینشیند و مسئولانی که از آن حرف میزنند توان و عزم جدی برای ایستادن پای این حرفها دارند.