دربی ۱۰۴ پایتخت چند روز پیش با برتری یک بر صفر پرسپولیس به پایان رسید تا سرخپوشان تهرانی همچنان به روند شکستناپذیری چندسالهشان در این دیدار حیثیتی ادامه دهند و فرصت ایدئالی هم برای صدرنشینی در ادامه مسیر به دست بیاورند. پرسپولیس در مقایسه با تیمهای صدرنشین کنونی لیگ برتر یک بازی کمتر دارد و در صورت کسب سه امتیاز آن بازی معوقه، با ۱۴ امتیاز، صدرنشین میشود و در همین هفتههای نخست از رقبای گردنکلفتش پیشی میگیرد. البته داستان بازیهای رودررو و تأثیرش در بالانشینی در جدول در صورت تساوی امتیازات هم نکته درخوری است که اهمیت برتری این تیم برابر استقلال را دوچندان میکند. با وجود سپریشدن چند روز از این بازی مهم در هفته ششم که دست بر قضا برای سومین بار خارج از تهران برگزار شد، هنوز واکنشها نسبت به این جدال ادامه دارد. گزارههای آماری متعددی در کنار این بازی منتشر شده که بیشتر آنها گواه به برتری تیم سرخپوش تهرانی میدهد، ولی نکتهای که در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفت، رفتار یک بازیکن خاص پس از دربی است: مسعود ریگی.
در فوتبال چهرهپرست این روزهای ایران، مسعود ریگی جایگاه چندان زیادی برای حضور در صدر اخبار رسانه به دست نمیآورد. او هافبکی جنگنده و جسور است که همواره تلاش کرده بدون حاشیه به کارش در عرصه فوتبال ادامه دهد. اتفاقا مسعود در زمره یاغیهای دربی هم محسوب میشود که سابقه حضور در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را داشته، ولی برخلاف رامین رضاییان که حضورش در پرسپولیس و پیوستنش به استقلال سروصدای زیادی به همراه داشت، مسعود ریگی با وجود تجربه بازی برای استقلال، بدون سروصدا به پرسپولیس پیوست تا به خط میانی این تیم کمک کند. او در همین دربی ۱۰۴ که یاغیها نقش اصلیاش را ایفا کردند، چهره برجستهای بود که باز هم چندان مورد توجه قرار نگرفت. درست است که رامین رضاییان با دادن خطای پنالتی روی سعید مهری که او هم پیشتر در استقلال بازی کرده بود کاری کرد تا تمام حواسها متوجه این دو نفر شود، ولی بازی بینقص مسعود در میانه میدان، بازیخوانی، جنگندگی و چند قطع توپ مؤثر، کاری کرد تا او در زمره برترینهای این بازی حیثیتی قرار بگیرد. ریگی میتوانست با همین نمایش و با اتکا به برد تیمش در دربی، میکسدزون خبرسازی داشته باشد و حسابی برای رقیب کریخوانی کند؛ ولی نشان داد دغدغههایی ارزشمندتر و بالاتر از دربی و پیروزی در آن دارد.
دربی درست در روزهایی برگزار شد که جامعه متأثر از حادثه غمانگیز ریزش معدن در طبس و جانباختن قریب به ۵۰ نفر از هموطنان بود. ریگی درست وقتی مقابل میکروفون خبرنگاران قرار گرفت، ذهنش جای دیگری بود؛ «درگذشت کارگران معدن در طبس را تسلیت میگویم و از دولت میخواهم که برای یک بار هم که شده خانواده آنها را رها نکند». او به سؤالات فوتبالی خبرنگاران پاسخ نداد و ترجیح داد در ادامه نیز در خواستی در مورد کارگران طبس داشته باشد: «امیدوارم به وضعیت آنها رسیدگی کنند و امیدوارم این اتفاقات در هیچجای دیگری تکرار نشود و حقوحقوق آنها نیز به خانوادههایشان داده شود».
اینکه ذهنیت یک بازیکن و شخصیت اجتماعی او به قدری رشد کرده باشد که حتی با وجود شهد شیرین بردنِ دربی، ذهنش درگیر اتفاق ناگواری باشد که بخش زیادی از جامعه را متأثر کرده، بدون تردید از هرکسی برنمیآید. خاصه اینکه او این بار دولت را هم مورد خطاب قرار داد و خواستار رسیدگی به خانواده قربانیان هم شد. کار مسعود و دغدغهاش وقتی بیشتر به چشم میآید که پیش از آن بازیکنان تیم ملی با انتشار چند استوری نشان دادند که آنها برای نوشتن یا گفتن از فاجعه تلخ طبس تحت فشار هستند. مهدی طارمی و سردار آزمون، مهاجمان اصلی تیم ملی ایران در همان روز با انتشار یک استوری معنادار، سعی کردند دشواریای را که برای آنها به سبب فعالیت در فضای مجازی رخ داده تا حدودی بازگو کنند. آنها هرکدام با انتشار استوریای مشابه نوشتند: «شما نمیدانید چه فشاری روی فعالان شبکههای اجتماعی است برای ننوشتن و نوشتن و چگونه نوشتن و چرا نوشتن. صدها بار تیغ خودسانسوری بیخ گلوی واژههایمان است. هرچه بگویی یک چیزی از آن درمیآورند. از مظلومیت کارگران معدن چه بگویم؟! چیزی باقی مانده؟ عزیزان زحمتکشِ در وطن خویش غریب. گلهای پرپرشده، چراغهای تاریکشده و ستمدیده».
با درنظرگرفتن همین مورد هم که شده، میتوان به ارزش دغدغه و صحبتهایی که مسعود ریگی در میکسدزون بعد از بازی دربی داشته و انجام داده، پی برد. او در دوره یاغیپرستها، بازیکن متفاوتی نشان داد. واضح است که دغدغه مسعود قابل احترام است.