صدا و سیما روند ثبت و البته جالبی دارد که هر از چندی مثلا پس از چند سال بسته به اتفاقات جامعه و به فراخور تحولاتی که در سیاست داخلی یا حتی بینالمللی رخ میدهد رویکرد رسانهای متغیری در قبال برخی مسئولان سابق، شخصیتها و چهرهها از خود نشان میدهد.
کما اینکه در زمان حضور این شخصیتها در پستها و مناصب اجرایی و مدیریتی به اجبار و بر مبنای پروتکلها به پوشش رسانهای اخبار مربوط به آن شخصیتها میپردازند؛ اما پس از دوران مسئولیت آنها را تحت بایکوت خبری قرار میدهند یا دستکم تلاش میکنند که چندان به اخبار آن شخصیتها نپردازند. گرچه این رویه غالب اوقات گریبانگیر روسای جمهور یا برخی دیگر از چهرهها و شخصیتهای صاحب منصب سابق شده و آنها به طور خودکار از گردونه پوششدهی رسانهای حذف شدند.
شاید سیدمحمد خاتمی رئیسجمهور اسبق را بتوان یکی از نخستین قربانیان این رویکرد حذفی دانست که حتی تلاش میکنند در روایتهای تاریخی از دولتهای پس از انقلاب نیز نام و تصویر وی را سانسور کنند چه رسد به اینکه نظرات، صحبتها و پیامهای وی در خصوص مسائل مختلف را پوشش دهند. مرحوم آیتا... اکبر هاشمی رفسنجانی نیز از دیگر چهرهها و شخصیتهایی بود که در سالهای آخر حیات خود با این رویکرد مواجه شد و حتی پس از درگذشت ناگهانی ایشان نیز تلاشی هدفمند در جهت سانسور و عدم پوششدهی صحبتها، سخنرانیها و حتی خبرهای پیرامون وی صورت گرفت. این در حالی است که شاید در این میان یکی از افرادی که به سبب اتخاذ رویکردهای نه چندان مطلوب حاکمیت و تحرکات خود با ساسنور رسانهای مواجه گردید محمود احمدینژاد رئیس دولتهای نهم و دهم است که وی نیز پس از عدم توفیق در حضور مجدد در انتخاباتهای گوناگون از سوی صداوسیما نیز با نوعی بایکوت روبهرو شد.
اما به نظر میرسد آخرین نفر حداقل تاکنون که با چنین رویهای مواجه شده است حسن روحانی رئیسجمهور سابق است که مدتهاست با بیمهریهای گوناگون مواجه شده است و هر کسیکه به هر دلیلی در مقام کارشناس در تلویزیون قرار میگیرد بدون ادله و مستندات وی را مورد اتهام، تخطئه و تخریب قرار میدهد. این در شرایطی است که رویکرد یک جانبهنگر و جناحی صداوسیما صرفا در مورد کسانی است که در زمان دولتشان نیز بهجای حمایت از دولت و پوشش درست رسانهای بیشتر بنای مقابله و سیاهنمایی عملکردی دولت در دستور کار بوده است. البته از صداوسیمای جلیلی و جبلی که در اختیار جیهه پایداری است نمیتوان چندان انتظار عدالت رسانهای داشت. چه اینکه نمونه این رویکرد را دقیقا میتوان در قبال حسن روحانی ملاحظه کرد.
جاییکه خود تلویزیون بهجای رسانه در قالب یک حزب سیاسی خواستار ردصلاحیت وی در انتخابات خبرگان رهبری شد. شاهد مدعا هم رفتار تلویزیون سیاستزدهای است که خط ردصلاحیت را از همان روز پس از ثبتنام یعنی آبانماه رسانهای کرد و اولین واکنش از سوی مجری سیاسی برنامه صبحگاهی شبکه سوم به ثبتنام روحانی بود؛ همان مجری مورد علاقه سعید جلیلی که همواره در دولت روحانی و رئیسی منتقد سرسخت برجام بود و خواستار ردصلاحیت روحانی شد. البته آن برنامه اگرچه با واکنش اجباری و رسمی رئیس صداوسیما مواجه شد، اما خللی در پخش برنامه و حضور مجری مذکور در آنتن زنده صداوسیما ایجاد نکرد. هر چند این اتفاق چندی بعد نیز به شکل دیگری پیام حذف روحانی را تکرار کرد و با حذف تصاویر روحانی از فیلم بادیگارد هنگام پخش از تلویزیون، ادامه یافت.
معمول است که در پی درگذشت یا شهادت چهرههای مهم داخلی یا بینالمللی مقامات و شخصیتهای سیاسی حاضر یا سابق در مناصب مختلف اقدام به انتشار پیامهای تسلیت یا بیانیههای جداگانه میکنند که به طور معمول از خبرگزاریها، سایتها و فضای مجازی پخش و منتشر میشود. اما در همین موضوع نیز بارها در صداوسیما حتی در پوششدهی پیامهای تسلیت شخصیتها نیز شاهد نوعی سانسور و حذف بودهایم. نمونه آخرین نوع رویکرد را میتوان در سانسور پیامهای تسلیت شهادت سیدحسن نصرا... دبیر کل حزبا... لبنان دید. جاییکه شامگاه شنبه تصویر و نام حسن روحانی در صداوسیما حین خواندن پیام تسلیت مسئولان در بخش خبری ۲۱ در پی شهادت دبیرکل حزبا... لبنان سانسور شد! البته ناگفته نماند که در این بخش خبری پیام سیدحسن خمینی و سیدمحمد خاتمی هم خوانده نشد! با این حال برخی شنیدهها حاکی از آن امر است که گویا روحانی در صداوسیما ممنوعالتصویر شده است.