کد خبر: ۹۴۰۲۴۰
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۱

آواز را با تلاوت قرآن آغاز کردم/ استاد شجریان به ممنوعیت آواز بانوان قائل نبود

زهره قلی‌پور از جمله خوانندگانِ موسیقی ایرانی است که به گفته خودش در سال‌های میانی کارگاه آواز استاد شجریان و درست در کوران حوادث اجتماعی سال ۱۳۸۸، زمانی که استاد شجریان در تدارک خواندن تصنیف «تنفگت را زمین بگذار» بود؛ به آموزش‌های آواز او رسیده است. او گفت که با وجود آموزش‌هایی که در زمینه آواز دیده بود، اما توانایی و استعداد خود را در این حوزه کافی نمی‌دانسته، ولی در نهایت توسط مجید درخشانی به استاد محمدرضا شجریان معرفی شد و آموزش‌های حرفه‌ای آواز را نزد او آموخت.
آواز را با تلاوت قرآن آغاز کردم/ استاد شجریان به ممنوعیت آواز بانوان قائل نبود
آفتاب‌‌نیوز :

زهره قلی‌پور که هم اکنون با گروه موسیقی «هم‌آوایان» به سرپرستی استاد حسین علیزاده به عنوان خواننده همکاری می‌کند ، از علاقه خود به آواز موسیقی ایران که با تلاوت قرآن شروع شده بود و چگونگی آشنایی با استاد شجریان و بهره‌مندی از کلاس‌های آواز او، همراهی کنونی خود با استاد علیزاده، بیان مخالفت خود برای اجرای کنسرت ویژه بانوان، آرزو‌های دست نیافته در حوزه آواز برای اجرا روی صحنه و برخی دیگر از موانع و مشکلات بانوان در حوزه آواز سخن گفت.

* خانم قلی‌پور در آغاز از چگونگی ورود به دنیای موسیقی و آواز بگویید.

موسیقی را از ۱۹ سالگی با ساز سنتوری که پدرم برای من تهیه کرده بود، شروع کردم. در دبیرستان رشته تجربی خوانده بودم و کنکور داده بودم، اما قبول نشدم و در خانه ماندم و مشغول تلاش دوباره برای کنکور دانشگاه بودم که یک روز پدرم بدون هیچ دلیلی و خیلی عجیب و غریب برای من یک ساز سنتور خرید. تا آن زمان هیچ نوع سازی را از نزدیک ندیده بودم و تبعا خیلی شگفت‌زده شدم. با همان ساز موسیقی را شروع کردم و به کلاس‌های آموزشی رفتم به امید و انگیزه این موضوع که از رشته تجربی به موسیقی بروم. به مدت ۲ سال به شکل مداوم آموزش ساز سنتور دیدم و وارد پروسه کنکور شدم که ورود سختی داشتم ول در نهایت در کنکور هنر رشته موسیقی قبول شدم.

* رشته انتخابی شما ساز سنتور بود. چطور شد که آواز را برای مسیر حرفه‌ای زندگی انتخاب کردید؟

پیشینه اصلی من در آواز به ۸ سالگی و با تلاوت قرآن باز می‌گردد. من قرآن را بسیار خوش صوت تلاوت می‌کردم و در مسابقاتی که امور تربیتی که مدارس برگزار می‌کرد، شرکت می‌کردم و عموما رتبه هم کسب می‌کردم. در واقع بدون اینکه معلمی داشته باشم آواز را با تلاوت قرآن آغاز کره بودم. 

* ورود بدون معلم و ادامه دادن سخت است. تمرین‌ها به چه صورتی انجام می‌شد؟

یک کاستی از یک قاری مصری قرآن داشتم که با لحن بسیار زیبایی قرآن را تلاوت می‌کرد و در مدلاسیون متبحر بود و درست به دلیل شیرینی لحن عربی که در تلاوت قرآن داشت من هم علاقه به خواندن قرآن پیدا کردم و، چون معلم نداشتم این کاست را بار‌ها گوش می‌کردم و به شیوه تقلید می‌خواندم. - البته اضافه کنم که پدرم آواز می‌خواند و به صدای ایرج و گلپا علاقه بسیار داشت-. زمانی که فراخوان کارگاه آواز استاد شجریان منتشر شد، من تازه وارد ردیف شده بودم یعنی یک یا دو تا آواز شور را با استاد مهرپروران کارکرده بودم و در پروسه آماده سازی پایان‌نامه دوره کارشناسی‌ام بودم و در آن زمان گمانم بر این بود که این کارگاه‌ها مستر کلاس برای افرادی است که در زمینه آواز استاد شدند و حالا می‌خواهند دوره‌های حرفه‌ای ببینند؛ بنابراین در آن دوران سطح خودم را آماده برای حضور در این کارگاه تخصصی آواز نمی‌دیدم. این در حالی است که تلاوت قرآن را به خوبی می‌دانستم و صوت و لحن را خوب می‌شناختم، اما به خودم اجازه نمی‌دادم حتی برای ورود به این کارگاه تست بدهم. این موضوع گذشت و در اخبار را می‌خواندم که کلاس‌ها آغاز شده و من در اشتیاق این حضور مثل شمع می‌سوختم. تا اینکه در اواخر سال ۸۸ بود استاد فراخوان دیگری داده بود که اگر از دوستان آهنگساز فردی تصنیفی دارد که به کار اوضاع آن روز‌ها بیاید، اثر خود را بیاورد. من یک دوست عزیزی به نام عیسی غفاری داشتم که تصنیفی داشت و خیلی دوست داشت که استاد آن را مناسب با آن روز‌ها بخواند و به من گفت آن تصنیف را بخوانم تا به دست استاد برساند. من هم خواندم که بعد تصنیف «تفنگت را زمین بگذار» را خواند.

* سرنوشت تصنیفی که شما خواندید چه شد؟

تصنیفی که خواندم توسط آقای مجید درخشانی سرپرست گروه «شهناز» شنیده شد و توجه‌اش به آوازی که روی آن تصنیف خواندم جلب شه بود و در نهایت استاد تصنیف را شنید و از این طریق به استاد شجریان معرفی شدم و سر یکی از تمرین‌های گروه برای تست خدمت استاد رسیدم. آن روز آوازی خواندم و بعد از آن پذیرفته شدم و استاد سی دی را ابوعطا به من داد و گفت که برای جلسه بعد سرکلاس بخوانم و به این ترتیب بود که حضور در کلاس‌های آواز استاد نصیب من شد.

* در واقع تحقق یک امر بعید و رسیدن به یک رویا بوده است.

بله دقیقا همین است من رویایی داشتم که آن تعبیر شد، این نکته را هم بگویم که علاوه بر جهانگیر مهرپروران دوره آواز را به شکل مقطعی و پراکنده پیش مظفر شفیعی دیده بودم و ردیف دوامی را به صورت خودآموز یادگرفته بودم و یک آلبوم ردیف آوازی هفت دستگاه هم منتشر کرده بودم.

* شما بهتر می‌دانید که آواز خانم‌ها در ایران با ممنوعیت دارد و همچنین با محدودیت مواجه است. اما حضور بانوان در کارگاه آواز استاد به نوعی ساختار شکنی بود. شیوه برخورد و تدریس استاد با مقوله آواز بانوان به چه صورت بود و روی چه موضوعاتی عموما تاکید داشتند؟

با شناختی که از روحیه استاد پیدا کرده بودم معتقدم برای شجریان چیزی به نام ممنوعیت وجود نداشت و معتقد بود صدای بانوان رنگ مهمی از آواز است و در مقوله آموزش به این مهم قائل بود؛ بنابراین به نظر من اتفاقا آموزش به بانوان کمتر رنگ مبارزه برای ممنوعیت و یا محدودیت آواز خانم‌ها در ایران بود، زیرا او به شکل طبیعی دو رنگ صدای مردانه و زنانه را در آواز درس می‌داد و فکر می‌کنم اگر موانعی وجود نداشت این کلاس‌ها را مختلط برگزار می‌کرد. استاد شجریان قاطعانه روی مواضع خود می‌ایستاد و آواز بانوان هم جزئی از مواضع اصلی او بود. ایشان در عین حال انسان رئوفی بود و آنچه در آن زمان مشاهده می‌کردم این بود که دل هیچ هنرجویی را نمی‌شکست و بسیار محترم، مهربان و پدرانه ایراد‌ها را بیان می‌کردند.

* غیر از استاد علیزاده کنسرت‌های دیگری مثل کنسرت ویژه بانوان و ... برگزار کرده اید؟

چون دیر شروع کردم معمولا با دوستان در اجرا‌های پایان نامه آواز می‌خواندم و کنسرت‌هایی را هم با دوستانم در فرهنگستان هنر حضور داشتم و اجرایی را نیز در سال ۲۰۱۷ در برلین برگزار کردم و اکنون هم در گروه «هم‌آوایان» آواز می‌خوانم. درباره کنسرت ویژه بانوان هم باید بگویم، چون به زنانه و مردانه بودن هنر قائل نیستم و معتقدم صدای بانوان باید شنیده شود؛ از ویژه بودن این موهبت الهی صرفا برای بانوان صرف‌نظر کردم. به همین دلیل به هیچ عنوان به هیچ کنسرتی ویژه بانوان قائل نبوده و نیستم. زیرا نمی‌توان به هنر جنسیت زده نگاه کرد و من به سهم خودم در مخالفت با اجرا ویژه بانوان بسیار مبارزه کردم.

* آیا این کنش به قیمت دیده نشدن تمام نمی‌شود؟

قطعا آنگونه که باید هنر آواز بانوان دیده نمی‌شود، به خصوص اینکه یک هنرمند انگیزه، اشتیاق برای ادامه را از مخاطبان خود روی صحنه می‌گیرد و این فرصت هرگز برای ما محیا نبوده است که موضوع بسیار دردناکی است. اما حاضر نبودم به این امکان نصفه نیمه‌ای که فراهم کرده بودند؛ تن دهم. حتی وقتی اینستاگرام آمد علی‌رغم اصرار دوستانم که می‌گفتند آوازی روی آن بگذارم موافق نبودم. زیرا اصولا موافق این موضوع نیستم که به هر قیمتی برای دیده شدن کنسرت بگذارم و اتفاقا این موضوع مهمی است که از استاد شجریان آموختم. زیرا مشاهده کرده بودم که استاد شجریان اهل حضور همیشگی در محافل نبود. در واقع هم حضور خود را برای خودشان غنیمت می‌شمارد و هم، چون برای هنر آواز ارزش قائل بود در هر محفلی حضور پیدا نمی‌کرد و من هم تلاش کردم نه فقط آواز بلکه منش رفتاری ایشان را هم یاد بگیرم.

* به عنوان آخرین سئوال آینده شغلی و حرفه‌ای خود را در این حوزه چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا وقت آن نرسیده آواز بانوان به شکل یک مطالبه مطرح شود؟

به موضوعی که مطرح کردید بسیار فکر می‌کنم، منتها مسئله این است که مشکلات زیادی در این مسیر وجود دارد و اصلا این مسیر برای من آسان نبوده است و می‌دانم که دوستان دیگر هم از این مسیر سخت عبور کرده‌اند. ولی ماجرا این است که وقتی عاشق هستیم دنبال معشوق خود می‌رویم و اساسا مسیر منطق و عشق از یگدیگر جدا است؛ بنابراین انگیزه ما خودمان هستیم من یادم نمی‌آید کسی به من انگیزه‌ای داده باشد و اگر عشق به هنر آواز کنار من نبود به هیچ عنوان آواز را ادامه نمی‌دادم، اما بنده به سهم خودم تا زمانی که زنده هستم این هنر را عاشقانه حفظ خواهم کرد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین