داریوش مهرجویی در سن ۸۴ سالگی به طرزی وحشتناک و دلخراش در خانهاش به قتل رسید. او سینماگری مولف بود که بیش از آنکه به عقل مدرن و ایده روشنگری باور داشته باشد، به عرفان معتقد بود و سیر فیلمهایش نیز همین را نشان میدهد. رویداد۲۴ کارنامه هنری مهرجویی را بررسی کرده و نشان داده تاثیر او بر سینمای ایران چه بوده است.
رایان حسینی: «اولین چیزی که از نئورئالیسم آموختم این بود که فقط به دنبال واقعیت خودت بگرد، نه واقعیتِ دیگران. سعی کنید فقط خودتان باشید و سعی کنید واقعیتهای ذاتی در فرهنگ و جامعه خود را جستجو کنید. هر چه نزدیکتر شوید، هر چه عمیقتر بیشتر در آن بروید، جهانیتر خواهد بود.» مصاحبه داریوش مهرجویی در سال ۱۳۸۴
«ما در جهان بحرانزا زندگی میکنیم. مدرنیته، دیدیم که در قرن گذشته چگونه به رسالت خود که سعادت و رفاه بیشتر مردم است با دو جنگ عالمسوز و ظهور دیکتاتورهای بیرحم و توتالیتاریسم دهشتناک خیانت کرد و میلیونها کشته و آواره داد و این همچنان ادامه دارد و چه بسا سهمناکتر؛ بنابراین اینک بشر مدرن در یک هراس و اضطراب دائمی به سر میبرد.» از مصاحبه داریوش مهرجویی در ۱۳۹۵
داریوش مهرجویی سینماگری «مولف» بود و تاثیر دامنهداری بر سینما ایران گذاشت. اگرچه عدهای او را «تاثیرگرفته» از غلامحسین ساعدی میدانند و معتقدند مهمترین فیلمهای او به خاطر ساعدی است. شاید این گزاره درست باشد، اما واقعیت این است که اتفاقا او آثار ساعدی را هم تغییر داد؛ اما نه تغییری اجتماعی، بلکه آن را به شخصیتی خنثی و ضداجتماعی تبدیل کرد؛ چنانچه در فیلم گاو، اگر ساعدی منتقد خرافات بود، مهرجویی با تغییر داستان ساعدی به تمجید آن پرداخت و با خرافات روستایی مشدحسن همدلی کرد؛ یا در فیلم دایره مینا، بخش مامور ساواک بودن نقش اول داستان ساعدی را به کل فیلمنامه حذف کرد تا هرچقدر میتواند فیلم را از سیاست دور کند!
مرگ دلخراش و تراژیک مهرجویی و همسرش برای دوستداران فرهنگ و هنر بسیار دردناک و باورناپذیر است. بهترین راه برای تکریم وی و ساختههای هنریاش نیز نقد آنهاست.
بیوگرافی داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی در هجدهم آذرماه سال ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. وی از همان کودکی تحت تاثیر خانواده مذهبیاش گرایش به معنویات و عرفان پیدا کرد. خود مهرجویی در مصاحبهای در این باره میگوید: «مادر بزرگم از آن نمازخوانهای دوآتشه بود؛ و تحت تاثیر فضای روحانی او، من هم از سن هفت تا پانزدهسالگی، شده بودم یک مسلمان واقعی. نماز و روزهام یک بار هم ترک نمیشد. اما از پانزده سالگی به بعد، درست آن موقعی که نماز و روزهام به حساب میآمد، شک در دلم نشست.» البته مهرجویی بعدها دوباره به گرایشهای عرفانی بازگشت.
مهرجویی در نوجوانی به موسیقی و سینما علاقهمند شد و برای درک بهتر هنر شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرد. همزمان تحصیلات مقدماتی خود را به پایان برد و به مدت یکسال مدیر هتل آتلانتیک شد. مهرجویی در بیست سالگی برای ادامه تحصیل به ایالات متحده رفت و مدت کوتاهی مشغول تحصیل در رشته سینما شد، اما خیلی زود سینما را رها کرد و در رشته فلسفه ثبت نام کرد و نهایتا در سال ۱۳۴۴ از دانشگاه یوسیالای لیسانس فلسفه گرفت. در همین سال سردبیری نشریه «پارس ریویو» در لس آنجلس را بهعهده گرفت و سال بعد به تهران آمد و در سال ۱۳۴۶ نخستین فیلم خود به نام «الماس ۳۳» را ساخت. این نخستین فیلم مهرجویی بود که هم در گیشه شکست خورد و هم نظرات منفی از منتقدان دریافت کرد.
فیلم گاو مهرجویی
اما ستاره اقبال مهرجویی دو سال بعد و با ساختن فیلم «گاو» درخشید. این فیلم حاصل همکاری مهرجویی با غلامحسین ساعدی بود و در واقع بر اساس یکی از داستانهای مجموعه داستان «عزاداران بَیل» ساخته شد. در این فیلم، داستان فردی روستایی به نام مشد حسن روایت میشود که به گاو خود دلبستگی فراوانی دارد.
این گاو نقش مهمی در معیشت مش حسن و اهالی روستا دارد و در جریان سفر مشد حسن به شهر میمیرد و اهالی ده پس از بازگشت مشد حسن به او میگویند گاوش فرار کرده است. مشد حسن نیز که نمیتواند فقدان گاو خود را تحمل کند، دچار فروپاشی ذهنی میشود.
تمرکز ساعدی در کتاب خود بر «عقبماندگی» اهالی ده و خرافات زدگی آنهاست. اما در فیلم داریوش مهرجویی این مسئله «کمرنگ» شده و جای خود را به «تنهایی مشد حسن» میدهد و داستان بدل به تراژدی تنهایی میشود! بدین ترتیب مایههای درخشان انتقادی و اجتماعی داستان ساعدی، در فیلم مهرجویی بدل به مایههای اگزیستانسیالیستی میشود.
فیلم آقای هالو
فیلم گاو موفقیتی تمامعیار برای مهرجویی به بار آورد و از نخستین فیلمهای ایرانی بود که در سطح جهانی دیده شد و درخشید. مهرجویی یک سال بعد از موفقیت گاو، فیلم «آقای هالو» را بر اساس نمایشنامهای از علی نصیریان ساخت. در این فیلم جهان فکری و ارزشی مهرجویی بیش از پیش مشخص شده و وضوح یافت.
فیلم روایت سفر آقای هالو به شهر است؛ سفری برای یافتن یک همسر مناسب. آقای هالو که رفتاری ساده و روستایی دارد، عاشق یک فاحشه میشود و تلاش میکند به تعبیر خودش او را از راهش بازگردانده و «آب توبه روی سرش بریزد»، اما از مردان شرور شهری، کتک خورده و با سرخوردگی به به روستای زادگاهش بازمیگردد.
فیلم آقای هالو عمیقا در سنت روایی فیلمفارسی روایت میشود. تم رایج فیلمفارسیها، عشق یک مرد پاکنهاد به زنی گناهکار است که عمدتا در کاباره کار میکند و مرد پاکنهاد در پی ریختن آب توبه بر سر وی است. اما مهرجویی این روایت را بر وفق جهان خود بدل به «دوگانه شهر و روستا» میکند.
در جهان وی، روستاییها سرشتی پاک و معنوی دارند و در برابر اهالی شهر که مملو از دروغ و نیرنگاند قرار میگیرند. در این فیلم نیز، مانند فیلم گاو، فرد با محیط خود دچار تنش است و در نتیجه این تنش تنها و درمانده میشود. اما اگر تنش محوری فیلم گاو، حول دوگانگی معصومیت حیوانی و رذالت انسانی میگشت، تنش محوری آقای هالو بر دوگانگی انسان پاک روستایی و انسان شرور شهری بنا شده است.
فیلم پستچی
فیلم بعدی مهرجویی در سال ۱۳۵۱ ساخته شد و «پستچی» نام دارد. مهرجویی این فیلم را بر اساس نمایشنامه «ویتسک» نوشته گئورگ بوخنر ساخت و داستان گماشته تنگدستی به نام فرانتس وُیتسک را روایت میکند که همچون موشی آزمایشگاهی جسم و روح خود را در برابر اندکی پول میفروشد تا چرخ زندگی خود و خانواده اش را بچرخاند. او به زنش ماری با همه وجود عشق میورزد، اما پس از مدتی کوتاه پی میبرد به او خیانت شده است، زن را به قتل میرساند.
«پستچی» مهرجویی نیز با الهام و استفاده از این نمایشنامه داستان مردی پستچی است که در املاک اربابی با زن زیبا و جوانش زندگی میکند. مهندس، برادرزاده ارباب از فرنگ باز میگردد. او قصد سامان دادن به املاک عموی خود و تبدیل دامداری به خوکدانی را دارد.
مهندس با همسر تقی رابطه جنسی برقرار میکند. حال روحی تقی بدتر میشود و زمانی که از رابطه مهندس و همسرش آگاه میشود، او را با چاقو میکشد. فیلم پستچی در تکنیک و روایت از گاو و آقای هالو بهتر است و سبک مهرجویی در آن به پختگی رسیده است. موتیف اصلی روایت، اما همچنان دوگانگی میان «سادهدلی تقی» و «شرارت مهندس» فرنگ رفته و ثروتمند است؛ به طرزی که برخی منتقدان، مهندس را نماد استعمار خارجی دانستند.
از همان مقطع ساخت فیلم پستچی، لحن فیلمهای مهرجویی تحت تاثیر فضای انقلابی و متاثر از چپ تغییر کرد و شرارت شهرنشینی و نقد زندگی مدرن رنگ و بوی مشکلات اقتصادی و تضاد طبقاتی به خود گرفت.
فیلم دایره مینا
فیلم دایره مینا در همین حال و هوا و در سال ۱۳۵۳ ساخته شد و اقتباسی از داستان «آشغالدونی» غلامحسین ساعدی بود. در داستان ساعدی با روایتی از زندگی اقشار تهیدستان شهر تهران مواجه هستیم که گروهی از آنها به شرارت روی آورده و بدل به «لمپن پرولتاریا» میشوند.
داستان بر محور شخصیتی به نام علی است که با پدرش در محلات فقیر زندگی میکند و نهایتا بدل به دلال خون میشود. در داستان ساعدی، علی علاوه بر دلالی خون، خبرچین ساواک نیز هست؛ چیزی که در فیلم مهرجویی کلا وجود ندارد و حذف شده است!
در واقع مهرجویی علاقه چندانی به سیاست ندارد و در تمام فیلمهای اصلی خود تحت تاثیر فلسفه اگزیستانسیالیستی به تنش فرد و جمع میپردازد. به تعبیر امید روشنضمیر، قهرمانان مهرجویی در تنش با محیط خود گاهی مانند مشد حسن از واقعیت میبرند، گاهی مانند آقای هالو به اصل خویش بازمیگردند، گاهی مانند تقی پستچی طغیان میکنند و گاهی هم مانند علی با حوادث منطبق میشوند. اما همه آنها نهایتا در این دنیا غریبهاند و جهان مادی چیزی جز آشوب و شرارت نیست. این دوگانه جهان مادی شرور دربرابر جهان معنوی پاک، موتیف اصلی فیلمهای مهرجویی پس از انقلاب است و در اغلب آنها لحن فیلمهایش به وضوح عرفانی و معنوی میشود.
منبع: رویداد۲۴