این افراد، اما برای گشتوگذار به تهران نیامدهاند. اکثر آنها پدر و مادرهایی هستند که فرزندشان در بیمارستان بنا بر دلایل مختلف بستری است. کمبود تجهیزات پزشکی در بیمارستانهای شهرستانها مدتهاست به چالشی بزرگ برای حوزه بهداشت و درمان تبدیل شده است. از همین رو بسیاری برای درمان بیمارانشان مجبور به طی کردن کیلومترها فاصله و آمدن به تهران باشند تا بتوانند از امکانات بهداشتی و درمانی بیمارستانهای پایتخت استفاده کنند.
به همین دلیل است که ماشینخوابی و چادرخوابی همراه بیماران در مقابل بیمارستانها به شکل معضلی لاینحل درآمده است. هرچند برخی بیمارستانها همراهسراهایی برای این افراد در نظر گرفتهاند، اما در بسیاری موارد ظرفیت این مکانها به قدری اندک است که جوابگوی تعداد مراجعان نیست و از طرف دیگر وضعیت بد بهداشتی در این مراکز یکی دیگر از عواملی است که باعث میشود افراد ماندن در ماشین یا خوابیدن در کنار خیابان را به اقامت در این محلها ترجیح دهند.
کم نیستند بیمارستانهایی که در تهران پذیرای بیمارانی از شهرهای دیگرند و همراهانشان روزها و شاید هفتهها سرگردان در خیابانهای اطراف بیمارستان میمانند. نکته مهم در این مورد وجود بیمارانی است که از شهرهای بزرگ دیگر به تهران میآیند و وقتی علت را جویا میشویم میگویند بیمارستانهای شهرشان امکانات مورد نیاز بیمار را ندارد.
یکی از هشدارهایی که طی سالهای اخیر در حوزه پزشکی از سوی کارشناسان و فعالان این حوزه داده شده کمبود پزشک متخصص کودکان است. حالا این کمبود با حضور افراد زیادی که فرزندانشان را از شهرهای بزرگ برای درمان به بیمارستانهای تهران میآورند گواه این مدعاست که کمبود متخصص کودکان به چالشی بزرگ در حوزه درمان تبدیل شده است.
وقتی موج مهاجرت از پرستاران به پزشکان رسید و وزارت بهداشت و درمان به جای ساماندهی وضعیت این پزشکان و فراهم آوردن شرایطی که آنها را تشویق به ماندن کند، تنها به تکذیب آمارهای مهاجرت اکتفا کرد و در این بین شرایط را برای رزیدنتهای پزشکی سخت و سختتر کرد، باید انتظار چنین روزهایی را میداشتیم.
خیلی از افرادی که هر روز از کنار بیمارستان مفید واقع در خیابان شریعتی میگذرند با ماشینهایی مواجه میشوند که در مقابل بیمارستان پارک شده و گاه افرادی در ماشینها خوابیدهاند یا انباشتگی وسایل در صندلی عقب این ماشینها نشان از مسافر بودن صاحبان آن دارد. این افراد، اما برای گشتوگذار به تهران نیامدهاند. اکثر آنها پدر و مادرهایی هستند که فرزندشان در بیمارستان بنا بر دلایل مختلف بستری است.
فاطمه مادر یکی از کودکان بستری که از بیرجند همراه همسر و مادرش به تهران آمدهاند به خبرنگار تجارتنیوز میگوید: «شرایط ما اینجا واقعاً بد است. من و همسرم شاید بتوانیم تحمل کنیم، اما مادرم وضعیت خوبی ندارد. خوابیدن توی ماشین یا روی زمین باعث شده درد مفاصلش بیشتر شود.»
او در پاسخ به این سوال که چرا در همراهسرای بیمارستان اقامت ندارند میگوید: «فاصله همراهسرا از بیمارستان خیلی زیاد است ضمن اینکه ظرفیت آن بسیار کم است و چندین روز باید در نوبت بمانیم تا شاید جایی برایمان باز شود. از همه بدتر اینکه شرایط نظافت و بهداشت در این همراهسراها فاجعهبار است.»
فاطمه در مورد مدت اقامتشان در تهران میگوید: «ما الان سه هفته است که به تهران آمدهایم. فرزند سهسالهام ناراحتی کلیوی دارد. هنوز معلوم نیست بچه چقدر دیگر باید بستری بماند. هیچکس جواب درستی به ما نمیدهد. برخوردی هم که با ما میکنند بسیار بد است.» او میافزاید: «خیلی از خانوادهها در زمین بازی حیاط بیمارستان ساکن شدهاند. اولاً که اطراف این زمین بازی پر از زباله است. از طرف دیگر نگهبانان بیمارستان هر وقت که دلشان بخواهد میآیند و مردم را از آنجا بیرون میکنند. آن چند روزی که باران شدید میبارید خیلی از خانوادهها که ماشین نداشتند میخواستند زیر سقف ورودی بیمارستان پناه بگیرند، اما به آنها اجازه ندادند.»
یکی دیگر از افرادی که فرزندش بیش از ۴۰ روز است در بیمارستان بستری است به خبرنگار تجارتنیوز میگوید: «کاش کسی از مسئولان بیمارستان یا وزارت بهداشت و درمان سوال کند که آیا خودشان میتوانند در این همراهسراها زندگی کنند. ما یک شب را در همراهسرا گذراندیم و وضعیت به قدری اسفناک بود که ترجیح دادیم کنار خیابان بخوابیم.»
او اضافه میکند: «البته نسبت به بیماران بستری در بیمارستان که اکثراً از شهرهای دیگر آمدهاند ظرفیت همراهسرا هم بسیار اندک است. خیلیها که از وضعیت آنجا خبر ندارند اسم مینویسند و در انتظار خالی شدن همراهسرا میمانند.» این همراه بیمار به زبالههای کنار حیاط بیمارستان اشاره میکند و میگوید: «اینجا مثلاً زمین بازی است که برای بچهها درست کردهاند. زباله بیداد میکند. اکثر خانوادهها کنار این زبالهها زندگی میکنند. شرایط بهشدت بغرنج است و اگر هم اعتراض کنیم خیلی راحت بیرونمان میکنند.»
علی که همراه همسر و دیگر فرزندش ۴۰ روز را در اینجا سپری کرده ادامه میدهد: «شرایط ما که ماشین شخصی نداریم بدتر است. باید با هرگونه رفتار مسئولان بیمارستان کنار بیاییم تا بتوانیم شب را در محوطه بیمارستان که ایمنتر است به صبح برسانیم. گاهی نگهبانها میآیند و آب میگیرند زیر مردم و وسایلشان را خیس میکنند. عمداً این کار را میکنند تا مردم اعتراض کنند و آنها هم بهراحتی از بیمارستان بیرونشان کنند.»
مژده مادر یکی از بیماران بستری در بیمارستان نیز میگوید: «اینجا بدترین رفتارها با ما میشود. ما را تحقیر و تهدید میکنند. از طرفی برای پیدا کردن داروی مورد نیاز فرزندمان بهشدت مشکل داریم. شرایط اصلاً مناسب نیست و اگر امکان درمان در شهر خودمان را داشتیم خود را آواره نمیکردیم.»
او میافزاید: «من همراه خواهر و مادرم برای درمان فرزندم از ساری به اینجا آمدهایم.
همسرم همراه ما نیست، چون من دو فرزند دیگر هم دارم که به مدرسه میروند و باید در خانه میماندند. مادرم نزدیک به ۷۰ سال سن دارد و ماندن در خیابان و خوابیدن در پارک بیمارستان برایش بسیار دشوار است.» مژده سپس توضیح میدهد: «حتی اجازه نمیدهند برای لحظاتی در نمازخانه بیمارستان استراحت کنیم. الان ۱۲ روز است که ما اینجاییم و بدترین رفتارها با ما شده و حق اعتراض هم نداریم.»
پرویز یکی دیگر از پدرانی است که چند روزی را در همراهسرا به سر برده؛ او میگوید: «مساله اینجاست که حمام و دستشویی همراهسراها مشکل دارد. بوی بسیار بدی در محوطه میپیچد. از طرف دیگر افراد اصلاً فضای شخصی ندارند و تعداد به قدری زیاد است که صدای همهمه لحظهای قطع نمیشود. امکان استراحت وجود ندارد و هیچ رسیدگیای به این وضعیت آشفته نشده است.» او ادامه میدهد: «اکثر خانوادههایی که از شهرستانهای دور و نزدیک میآیند توانایی پرداخت هزینه برای اجاره محل اقامت را ندارند. قبلاً مردم در مقابل بیمارستان چادر میزدند، اما حالا اجازه این کار را هم نمیدهند. ما مجبوریم روی زمین و کنار زبالهها در حیاط بیمارستان بخوابیم.»
ایمان در حالی که فرزند خردسالش را در آغوش گرفته میگوید: «ما از کرمان آمدهایم. چرا شهر به آن بزرگی نباید یک بیمارستان مجهز داشته باشد تا ما بدون دغدغه بتوانیم فرزندمان را در آن بستری کنیم؟ یک هفته است که شب و روزمان را در این خیابان میگذرانیم. هنوز بیماری فرزندم را بهدرستی تشخیص ندادهاند.»
او میافزاید: «متاسفانه بسیاری از بخشهای تخصصی بیمارستانها در شهرهای مختلف در نبود پزشک متخصص و پرستار تعطیل شدهاند. هرچه اعتراض میکنیم صدایمان به هیچجا نمیرسد و مسئولان وزارت بهداشت و درمان فقط در سخنرانیهای خود شعار میدهند. چرا وزیر بهداشت به این سرگردانی بیمارانی که برای دریافت خدمات درمانی مجبورند از شهرهای دیگر به تهران بیایند رسیدگی نمیکند؟» ایمان میگوید: «با شعار بیمارستانها تجهیز نمیشوند. کمبود پزشک متخصص کودکان به بحران تبدیل شده. اما مسئولان فقط از موفقیتهایشان حرف میزنند و هیچکس مشکلات را نمیبیند.»