یک تکه کاغذ مچاله شده یا حتی یک دانه حبوبات، حداکثر امکاناتی بود که برای گرم کردن محافل خانوادگی کفایت میکرد؛ گل یا پوچ، یک بازی کاملا ایرانی است که از دههها قبل و نسل به نسل، لذت آن ماندگار شده و در کنار بخش دیگری از عادتها و فرهنگهای جذاب جمعی، در گوشهای از طاقچه خاطراتمان، خاک گرفته بود. غبارزدایی از چنین گنجینهای و تبدیل آن به یک «برند تازه» اصلا کار کوچکی نیست. فصل اول برنامه «گل یا پوچ» که پخش آن با میزبانی مهران مدیری از شبکه نمایش خانگی به پایان رسید، یک اتفاق ویژه در فرآیند تولید و عرضه محصولات سرگرمی در پلتفرمهای خانگی بود.
یک سرگرمی اصیل
«گل یا پوچ» هم در مرحله ایدهپردازی، هم در مرحله طراحی و هم در مرحله اجرا، پروژهای حسابشده بود که بهخوبی توانست طیف گستردهای از مخاطبان را با خود همراه کند. این همراهی هم تنها مستند به آمار و ارقامهای رسمی ثبتشده در شبکه خانگی نیست و کافی است سری به بازار محصولات سرگرمکننده بزنید تا شاهد عرضه گسترده انواع و اقسام اقلام جانبی مرتبط با این بازی شوید. جعبه بازی گلیاپوچ در حال حاضر یکی از پرتقاضاترین محصولات در بازار اسباببازیهای فکری به شمار میرود و این جدیترین گواه برای اثبات توفیق برنامه «گل یا پوچ» است. در شرایطی که با مطرح شدن گزاره «صنعت سرگرمی» برخی تصور میکردند که موفقیت در زمینه ساخت برند در این میدان، نیازمند ایدههای عجیب و غریب و پرهزینه است، برنامهسازان بهخوبی سراغ سادهترین ایده ممکن رفتند و از یک بازی کاملا بومی و در عین حال سهلالوصول، یک برنامه جذاب را تولید کردند. برنامهای که البته تیم تولید در کیفیت اجرای آن و برای خلق جذابیتهای بصری و فرمی، هیچ کم نگذاشتند و به خوبی توانستند تکنیک را به خدمت ایده محوری خود درآوردند. نکته مهم این است که زرق و برق اجرا و یا پروداکشن تولید، ایده اصلی را تحتالشعاع قرار نداد و بهخصوص در مرحله کارگردانی، اصالت ایده اصلی، محفوظ ماند. گل یا پوچ، بازی سادهای است و نباید پیچیدگیهای اضافه، از اصالت آن میکاست. در چنین بستری است که تبحر شرکتکنندگان گمنام، به چشم آمد. شرکتکنندگان در این رقابت تنها کافی بود در بازی گلیاپوچ تبحر داشته باشند و هیچ پیششرط مضاعفی برای ستارهشدنشان وجود نداشت. اتفاقا همین ویژگی، وجه تمایز دیگر «گل یا پوچ» نسبت به باقی برنامههای سرگرمکننده در تلویزیون و شبکه خانگی هم محسوب میشود.
ستارهسازی در گل یا پوچ
هرچند محور برنامه چهره شناخته شده به نام مهران مدیری بود، اما چارچوب کلی طراحی «گل یا پوچ» بهجای «ستارهبازی» بر پایه «ستارهسازی» شکل گرفته بود. ویژهترین اتفاقی که برای یک برنامه سرگرمکننده میتواند رخ دهد، رسیدن به مرحله ستارهسازی است. «گل یا پوچ» به خوبی توانست از میان مردم معمولی کوچه و خیابان، چهرههایی را به ویترین خود فرابخواند و آنها را بر پایه تبحر فردی، تبدیل به ستاره کند. تجربه طراحی، تولید و عرضه «گل یا پوچ» باردیگر ثابت کرد، پلتفرمهای خانگی بهخوبی میتوانند جور تلویزیون را در زمینه پر کردن سبد مصرفی مخاطبان در حوزه سرگرمی بهدوش بکشند و در یک فضای رقابتی که تنها پارامتر تعیینکننده درآن پسند و تقاضای مخاطب است، محصولات باکیفیتی را عرضه کنند. ادامه این مسیر میتواند به خلق و ثبت برندهای ماندگاری در آینده منجر شود که برنده اصلی آن، بیش از سازندگان و سرمایهگذاران، مخاطبان شبکه خانگی خواهند بود.