کد خبر: ۹۴۹۵۲
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۷:۴۶
در گفتگو با خبرنگاران روزنامه جمهوری اسلامی بیان شد

هاشمی: نزدیکی من و رهبری بیش از همه است

در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی همه وحدت دارند
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: رئیس مجلس خبرگان رهبری در گفتگویی با خبرنگاران روزنامه جمهوری اسلامی تصریح کرد: در بین همه ماها که در این سال‌ها کشور را اداره می‌کنیم نزدیکی من و رهبری بیشتر از همه هست. در همه شرایط بوده و حالا هم همین طور است. هاشمی رفسنجانی تأکید کرد: در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی همه وحدت دارند. قانون اساسی ملاک مشروعیت همه مدیران است و در 22 بهمن امسال باید بهترین حضور مردمی را داشته باشیم

یک عمر مبارزه علیه ظلم و استبداد و استکبار با هدف استقرار نظام حکومتی دینی با محوریت ولایت فقیه و تلاش شبانه روزی در نهادهای قانون گذاری اجرائی و نظارتی برای شکل گیری این نظام الهی و مردمی کوتاه ترین جمله ایست که می‌توان در توصیف آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت.

جاذبه امام خمینی در دوران جوانی و هنگامی که هاشمی رفسنجانی قم را برای تحصیل علوم دینی برگزیده بود او را با مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پیوند داد. مبارزه را با سخنرانی انتشار نشریات انقلابی حاوی مقالات عمیق در شناخت اسلام حیات بخش و انسان ساز و عدالت گستر و تشکیل هسته‌های فعال مبارزاتی آغاز کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی این راه را به هر شکل که ممکن بود حتی در زندان و پادگان‌های نظامی و مخفی گاه‌ها ادامه داد. در روزهای اوج مبارزات در سال 1357 بعد از آزادی از زندان با فعالیت‌های فشرده به سازماندهی انقلابیون برای برچیده شدن بساط شاهی و بازگشت امام خمینی به میهن اسلامی پرداخت و به فرمان امام ماموریت‌های مهمی همچون سامان دادن به اعتصابات کارگران تاسیسات نفتی و حضور در شورای انقلاب را برعهده گرفت.

با پیروزی انقلاب اسلامی از یک طرف در حزب جمهوری اسلامی و در کنار شناخته‌شده‌ترین یاران امام به ساختن نیروهای انقلاب و سامان دادن به نهادهای انقلابی پرداخت و از طرف دیگر در مجلس خبرگان قانون اساسی و در سمت ریاست مجلس شورای اسلامی تا سال 1368 در تدوین قانون اساسی و قوانین عادی نقش عمده‌ای ایفا کرد و همزمان سهم مهمی در تمشیت امور جنگ و دفاع مقدس داشت. در دوره ریاست جمهوری به سازندگی کشور پرداخت و با تکیه بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام سیاست‌های کلی نظام را به کمک اعضای این مجمع تدوین کرد. عضویت در مجلس خبرگان رهبری در تمام دوره‌ها و نیابت ریاست آن تا سال 1387 و برعهده گرفتن ریاست آن از این سال مسئولیت بزرگ دیگر آیت الله هاشمی رفسنجانی است که همچنان ادامه دارد.

در کنار این فعالیت‌ها و مسئولیت‌ها و خدمات بزرگ افتخار اصلی هاشمی رفسنجانی مورد اعتماد امام خمینی بودن است که تا آخرین لحظه عمر آن عزیز دوران ادامه داشت. همراهی با رهبری معظم انقلاب در دوران بعد از امام به عنوان بازوی توانای نظام و رهبری و نقش آفرینی در عرصه‌های مختلف ویژگی دیگر آیت الله هاشمی رفسنجانی است. او با این سوابق و خدمات و جایگاه در عین حال که یکی از شناخته شده ترین محترم ترین مورد توجه ترین و با نفوذترین سیاستمداران در سطح منطقه و جهان است نام او به عنوان یکی از کم نظیرترین عالمان مجاهد اسلام در تاریخ ثبت شده است.

به مناسبت سی و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی خبرنگاران روزنامه جمهوری اسلامی ساعاتی را پای صحبت این عالم مجاهد که اکنون از مرز 75 سالگی گذشته ولی همچنان سرزنده و فعال است نشستند. آنچه پیش رو دارید بهره‌ای از این گفتگو است که حاوی نکات مهمی از مسائل داخلی و خارجی می‌باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن تبریک دهه فجر انقلاب اسلامی به جناب عالی که یکی از پیشتازان صحنه مبارزه علیه رژیم ستمشاهی بودید و قلب و سینه شما صندوقچه اسرار نظام است می‌خواستیم این سئوال را بکنیم که در آستانه دهه فجر چشم انداز دهه آینده را چگونه می‌بینید؟

بسم الله الرحمن الرحیم ـ الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله. در آستانه دهه مبارک فجر درست در سی و یک سالگی انقلاب اسلامی هستیم و این تحول عظیمی که در ایران اتفاق افتاد را بدون اغراق می‌توان یک انقلاب همه جانبه به حساب بیاوریم بخصوص بعد فرهنگی و عقیدتی که ما را به مکتبی که ما آن را اسلام ناب می‌خوانیم رساند و مکتب اهل بیت چنین سابقه حکومتی نداشت. البته یک دوران کوتاهی حضرت امیرالمومنین (ع ) حکومت کردند ولی بیشتر گرفتار جنگ بودند بعدها هم حکومتهایی به تصدی شیعیان بوده اما هیچ وقت حالت مکتبی به صورتی که بخواهد خودش را با معارف اهل بیت و ساختاری ما تنظیم کند نداشته‌ایم. برای اولین بار ایرانی‌ها با رهبری امام خمینی (ره ) و جهاد بسیار خوبی که کردند با حضور بی سابقه خود موفق شدند به این میراث گرانبهای اهل بیت شکل حکومتی بدهند. ساختار و قالبی هم برایش درست کردند. تا حدودی محتواها هم تبیین شد کار اجرایی اش را هم شروع کرد. به هر حال معمولا فراز و نشیب‌هایی که در هر دولت جوان هست ما هم داشته ایم.

شورش جنگ سازندگی و اختلافات داخلی داشته ایم. فعلاً رسیده‌ایم به دهه چهارم که شما سئوال می‌کنید چشم انداز را چگونه می‌بینیم. اگر از ظرفیت‌های ایجاد شده برای انقلاب خوب استفاده شود در این دهه ما به یک سطح بسیار خوبی از توسعه و پیشرفت و رفاه همراه با حفظ اصول و عقاید اساسی و اصیل مکتب اهل بیت که همان اسلام ناب است می‌رسیم. این بستگی دارد به کار مدیران آینده و امروز که بتوانند از عهده بربیایند. ما امیدمان این است که سند چشم انداز با محتوایی که ترسیم شده محقق شود (گرچه نزدیک به پنج سال از عمرش گذشته و در این پنج سال جدی گرفته نشده است) ولی امیدمان این است که سند چشم انداز جدی گرفته و اجرا شود راهکارمان روشن است. ما سیاست‌های کلی را نوشته‌ایم. باید برنامه‌ها براساس آن تنظیم بشود و ما در پایان آن 20 سالی که در نظر گرفته بودیم که چند سالش حالا گذشته موقعیت ممتاز خودمان را پیدا بکنیم. اما این که چه جور عمل بشود جای بحث دارد.

جنابعالی فرمودید «سند چشم انداز» امهات مطلب و روح حاکم بر سند چشم انداز چیست؟

اخیرا در مرکز تحقیقات استراتژیک درباره مسائل اساسی انقلاب که اسمش هم هست «مطالعات بنیادی و تحلیلی تدوین سیاستهای کلی نظام درخصوص الگوی مطلوب توسعه» تحقیق خوبی شده که مستند به قانون اساسی سند چشم انداز و اسناد فرادستی است. این موضوع هنوز منتشر نشده است و یک کار تحقیقی کامل است.

من آن مطالبی که مربوط به سند چشم انداز است را ترجیح می‌دهم از متن بخوانم:
«مشخصات جامعه توسعه یافته در سند چشم انداز بیست ساله ملهم از مبانی نظری و معیارهای قانون اساسی است. سند چشم انداز بیست ساله برای افق 1404 با تایید مقام معظم رهبری در جهت تهیه و تنظیم برنامه‌های متناسب عملیاتی رسما ابلاغ شد. با ابتنا به این سند جامعه توسعه یافته و آرمانی ایران در سال 1404 هجری شمسی جامعه‌ای است توسعه یافته متناسب با مقتضیات فرهنگی جغرافیایی تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی ملی و انقلابی با تاکید بر مردمسالاری دینی عدالت اجتماعی آزادیهای مشروع حفظ کرامت و حقوق انسان و بهره مند از امنیت اجتماعی و قضایی...

این متن اولین تیتر سند است. حالا یک قدری بازتر می‌شود...
... برخوردار از دانش پیشرفته توانا در تولید علم و فناوری متکی بر فهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی مستقل مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همه جانبه و پیوستگی مردم و حکومت. (عنصر اصلی اش پیوستگی مردم و حکومت است و امکانات دفاعی )
... برخوردار از سلامت رفاه امنیت قضایی تامین اجتماعی فرصت‌های برابر توزیع مناسب درآمد نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر فساد و تبعیض و بهره مند از محیط زیست مطلوب فعال مسئولیت پذیر ایثارگر مومن رضایتمند برخوردار از وجدان کاری انضباط روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.

جامعه دست یافته به جایگاه اول اقتصادی علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی شامل آسیای میانه قفقاز خاورمیانه و کشورهای همسایه با تاکید بر جنبش نرم افزاری و تولید علم و رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی ارتقا نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل. الهام بخش فعال و موثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردم سالاری دینی توسعه کارآمد جامعه اخلاقی نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی تاثیرگذار و همگرایی اسلامی و منطقه‌ای براساس تعالیم اسلامی و اندیشه‌های امام خمینی (ره ) دارای تعامل سازنده و موثر باجهان براساس اصول عزت حکمت و مصلحت.

آنچه شما فرمودید اوج پرواز مجموعه نظام جمهوری اسلامی را به تصویر می‌کشد سرمایه اجتماعی ما برای تحقق چنین اهدافی چیست و در زمینه کادرسازی برای تحقق چنین اهداف بلندی ما چه کارهایی کرده ایم؟

اینهایی را که نوشته ایم براساس موجودی هایمان نوشته ایم. وقتی که وضع جامعه امکانات منابع طبیعی پیشرفت دانش مان تربیت مدیرانمان دانشگاه‌ها و سایر امکانات را دیدیم با سیاستهایی که اینجا اشاره شد که باید تعامل جهانی درستی داشته باشیم فکر می‌کنم همه نیازهای شروع کار امکان زمان بندی در جامعه هست و هرچه هم پیش تر می‌رویم به تناسب پیشرفتمان ابزارمان قوی تر می‌شود برای مرحله بعد. چیزی کم نداریم برای این حرکت اگر درست مدیریت کنیم.

بحث کادرسازی را شما چگونه مدیریت کرده‌اید؟

البته از اول که انقلاب اسلامی پیروز شد کادری از نیروهای اسلامی نداشتیم. بتدریج در میدان عمل کادرهایی ساخته شدند و این کادرها خیلی زیاد و نیروهای خوبی هستند. در دوره جنگ سازندگی در دانشگاه‌ها میدان کار صنعت کشاورزی همه جا کادرهای خوبی به وجودآمد. البته متاسفانه بخشی از این نیروها در سال‌های اخیر به نحوی متفرق و خیلی از آنها خانه نشین شده‌اند. معنایش این نیست که اینها نیستند. اینها هستند و عاشق‌تر از گذشته می‌خواهند خدمت بکنند البته جوانهایی هم بتدریج دارند وارد می‌شوند که آنها شاید از لحاظ علمی پیشرفته تر از گذشته‌ها باشند ولی تجربه این دوران سخت برای این جوانها سرمایه دیگری است غیر از دانش‌شان که باید پخته تر بشوند. من واقعا کمبود نیرو در کشور نمی‌بینم. شما ممکن است بگوئید که خوب از اینها استفاده نمی‌شود. ما وقتی چشم انداز را می‌نوشتیم فکر نمی‌کردیم روزی بیاید که از اینها استفاده نکنند.

اشاره فرمودید با تغییر مدیریت‌ها یک پدیده جدیدی را ما شاهد هستیم که طیفی از نیروها خانه‌نشین شده‌اند آیا فکر نمی‌کنید که این پدیده خودش باعث گسست بشود. که تجربه‌های گرانقدر و گران سنگ گذشته به نسل جدید و مدیران فعلی منتقل نشود و به نوعی گسست سیاسی و اجتماعی منجر بشود.

بله فکر می‌کنم. نگران چنین پدیده‌ای هستیم. البته یک مقدار طبیعی است همان طور که عمر افراد زیاد می‌شود سن شان بالا می‌رود بازنشسته می‌شوند و یا از کار می‌افتند طبعا یک سری از مدیران از میدان در می‌روند ولی معنای یک جامعه زنده این است که به جای آنها افراد پیشرفته تر را وارد میدان می‌کنند. اینها هم که یک دفعه از بین نمی‌روند به تدریج اتفاق می‌افتد. ولی اگر خودمان به دست خودمان اینها را از صحنه بیرون کنیم خوب این یک ظلمی است که هم به مردم و هم به مدیران و هم مایه یاس و رخوت در جامعه می‌شود. این یک پدیده بدی است که باید جلوی آن گرفته شود. ولی به طور طبیعی قشر مدیری که حقیقتا خودساخته است و خیلی از آنها را می‌شناسید. در همه زمینه‌ها هم داریم. هر کاری از نوع کارهای پیشرفته بخواهید انجام بدهید در داخل خودمان می‌توانیم هم مبانی علمی اش را درست کنیم و هم مبانی فنی اش را به دست بیاوریم و هم بازار داریم. نگرانی شما از این است که با وضعی که الان هست این نیروهای کادرسازی شده کارآیی شان مورد استفاده قرار نگیرد. ضمنا ما برای این هم چاره‌ای در سیاستهای کلی مان دیده ایم. سیاستهای اداری که نوشته ایم و هنوز توسط رهبری معظم انقلاب تایید و ابلاغ نشده در آن سیاستها دیده ایم که با تغییر دولتها تا چه سطحی می‌شود نیروها بروند کنار. سطوح اساسی را حفظ کرده ایم. اگر آن سیاستها اجرا شود چنین اتفاقاتی در آینده نخواهد افتاد.

یکی از مراکز کادرسازی و تامین نیاز اندیشه‌های حکومتی و مورد نیاز حکومت حوزه‌های علمیه هستند جنابعالی بارها در مورد این که حوزه‌های علمیه باید وارد مباحث و مقولاتی مثل انتخابات حقوق شهروندی احزاب دموکراسی و نیازهای روز کشور و جامعه بشوند و اینها را وارد متون اصلی درسی حوزه‌ها بکنند بارها سخنرانی‌هایی داشته اید. نقطه اصلی نیازی که در ذهن شما شکل گرفته چیست و مشخصا به تناسب اینکه به شرایط روز اینها را مرتبط کنیم چه نیازهایی را فکر می‌کنید حوزه‌ها باید در آن دخیل باشند؟

من از حاصل تجربه‌های خودم به این نتیجه رسیدم هر وقت هم در این اماکن صحبت کردم توضیح دادم که حوزه علمیه قم و تقریباً تمام حوزه‌های علمیه در طول تاریخ شیعه معمولاً وارد بحث‌های مفصل حکومتی نمی‌شدند چرا که شیعه در حاشیه بوده. یا بحث تحریم هم بوده یا این که اعتنایی در حکومت‌ها به آنها نمی‌شده است. حوزه‌ها بیشتر به مسائل فردی خانوادگی روابط انسان و خدا و اخلاقی و مسائل فقهی که سرمایه بزرگ ما بوده تفسیر کلام فلسفه و از این امور می‌پرداختند البته همه اینها خوب است و لازم است. حوزه‌ها هم با همین‌ها زنده هستند. ولی اینها همه قبل از آن بوده که حکومت اسلامی بر مبنای تفکر اهل بیت بوجود بیاید. این اتفاق با انقلاب اسلامی افتاد. دین مرجع اداره مردم جامعه و همه این اهدافی که الان شما می‌بینید شده. حوزه علمیه نمی‌تواند مثل زمان پهلوی قاجار  یا صفویه یا هر وقت دیگر کنار باشد. ولی الان باید برای این هدف و برای این حکومت حوزه‌های علمیه نوآوری بکنند. من از همین جا وارد باب اجتهاد شدم که مبدأ یک بحث جدی شد که نتیجه آن بحث و مخالفتها و موافقت‌ها کتابی شده که اخیرا تحت عنوان «اجتهاد در محاق» چاپ شده است.

البته این یک سخنرانی اجتهادی من است و در جاهای دیگر سخنرانی‌های متعددی داشته‌ام. چند سال پیش رئیس جمهور که بودم در قم با علمای قم بحث کردم که حوزه علمیه علاوه بر این بحثهای سنتی که داشته و باید هم باشد نیاز دارد به یک دانشگاه جامع امروزی که علوم و فنون روز هم در آن دیده شود تا مجتهدین که ما تحویل می‌دهیم در یکی از این علوم متخصص بشوند و شورایی از اینها بتوانند جمع شوند و نیازهای واقعی جهان اسلام را تشخیص بدهند و فتوا دستجمعی باشد. خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. خیلی‌ها آمدند. دانشگاه آزاد اسلامی شهرداری قم آیت‌الله واعظ طبسی در خراسان آمدند. همه آنها که امکانات اینجوری داشتند دنبال بودند که بیایند این دانشگاه را تأسیس کنند کمک بکنند و کارهایی هم شد. اساسنامه‌ای هم تهیه شد ولی آنهایی که باید پیگیری کنند نکردند. حوزه عملاً استقبال نکرد. من فکر می‌کنم اصلاً اجتهاد متمم خاتمیت است. خاتمیت از 1400 سال پیش وقتی در دین اسلام آمد شاید تا میلیون‌ها سال آینده تا قیامت همین مبانی که قرآن آورده همین‌ها معیار است. دین جدیدی که وارد نمی‌شود. قرآن به گونه‌ای طراحی شده که بتواند برای همه شرایط و همه جوامع جواب دهد.
جواب این هم با اجتهاد است. تطبیق احکام در موضوعات تشخیص موضوعات تشخیص زمان مکان اینها همه رکن اجتهاد است. آن اجتهاد که امام خمینی (ره ) هم خیلی روی آن تاکید داشتند.

امام (ره ) یک تعبیری دارند تئوری اسلامی اداره جامعه اسلامی از گهواره تا گور تا قیامت است. باید اینطور باشد. ما اجتهاد را اینطور می‌بینیم. البته در دوران حکومت اسلامی حوزه‌ها یک مقدار جامع تر شده‌اند مراکز تحقیقاتی به وجود آمده انسانهای فرهیخته در جامعه و حوزه خیلی داریم ولی آن هدفی که اجتهاد مکمل خاتمیت باید ایفا بکند هنوز از عهده حوزه برنمی آید. همه این پدیده‌های جدید را که الان در دنیا آمده در حکومت وارد شده در مجلس برایش قانون می‌گذارند ساختار برایش ساخته ایم اینها همه احکام اجتهادی دارد. اینها را حوزه تاسیس نکرده. یک وقتی اوائل که بیمه آمده بود در حوزه‌ها می‌گفتند بیمه شرعی نیست. یا بعضی چیزهای دیگر. نمی‌خواهیم آن طرفها برویم. بعد مجبور می‌شوند قبول کنند. و وقتی هم قبول کنند به همان ظرف معین اکتفا می‌کنند. نمی‌روند اجتهاد کنند تا بلکه چیز بهتر و تکامل یافته تری را ارائه بدهند. این کارها را حوزه نکرده که باید بکند.

این اقبال عمومی جامعه و حکومت به سمت اسلام لازمه اش این است که متولیان امر که حوزه‌ها باشند یک انتظارات و مسئولیت‌های جدیدی از آنها وجود دارد در این زمینه چه خلایی وجود دارد عیب کار کجاست که چنین نیازها و انتظاراتی به آن صورت مطلوب برآورده نمی‌شود یعنی بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود خیلی فاصله هست.

شما همان سخنان من را تکرار می‌کنید. اگر بخواهیم این کار را بکنیم حوزه خودش باید پیشقدم بشود. البته در اینجا مقام رهبری نقش مهمی دارند. چون ایشان هم مرجع تقلید هستند و هم اختیارات حکومتی وسیع دارند در حوزه هم شهریه عمده را ایشان می‌دهند و موسسات تحقیقی زیادی هم ایشان دارند. علما و مراجع هم خیلی می‌توانند کمک کنند اگر آنها هماهنگ با رهبری عمل کنند خلأ نیست. یک تصمیم جدی لازم دارد. ما اگر همین حالا تصمیم بگیریم چنین دانشگاهی را به وجود بیاوریم تعدادی از رشته‌هایش را در ظرف یک سال می‌توانیم تاسیس کنیم در حالی که هم استاد داشته باشیم و هم بقیه چیزهایی که لازم است.

سوال ما این بود که گیر کار کجاست آیا سازوکارش وجود ندارد آیا انگیزه اش وجود ندارد و یا موانع دیگری وجود دارد؟

اول باید تصمیم باشد. تشخیص نیاز باشد. وقتی تشخیص نیاز باشد اهل نظر کم نیستند. این هم یک کار من درآوردی نیست. هر موضوعی را انسان بخواهد مرکز تحقیقات و دانشگاه و مقاطع عالی برایش درست بکند امروز عملی است. از همه دنیا می‌توان خبره ترین استادان را به کار گرفت و از آنها استفاده کرد. یا دانشگاه‌های مجازی و غیرمجازی می‌توانیم شکل بدهیم. بودجه هم هست. طالب هم زیاد است. ما افراد زیادی داریم که مجتهد مسلم هستند. من آن موقع می‌گفتم که اولین ورودی‌های چنین دانشگاهی باید حداقل مجتهد متجزی باشند یعنی وقتی وارد می‌شوند اجتهاد در مبانی فقه اسلامی را بلد باشند. نمی‌خواهم بگویم مجتهد مطلق باشند. جوان هستند و می‌خواهند بیایند تحصیلات دیگری بکنند. هزارها نفر در همان مرحله اول داوطلب می‌شوند.

جنابعالی به شرع و مشروعیت اشاره کردید این روزها بخصوص در زمینه مشروعیت بحثهای انتزاعی فراوانی می‌شود مفهوم مشروعیت در نظام اسلامی و بحثهای کلامی حوزوی چیست منابع مشروعیت‌ها کدام است؟

کلمه مشروعیت در ذهن مخاطبان دو تا مصداق دارد. گاهی مشروعیت که می‌گویند منظور شرعی هست یا نیست. گاهی این که می‌گوئیم مشروعیت یعنی قانونی هست یا نه. این هم باز یک نوع مشروعیت است. در اصطلاح حقوقی و سیاسی هم این کلمه را با دو معنا به کار می‌برند. 

عذر می‌خواهم گاهی مشروعیت مترادف با مقبولیت و محبوبیت هم تلقی می‌شود.
 
بله. این هم می‌شود. گاهی مقبولیت با مشروعیت خلط می‌شود. من فکر میکنم حالا ما به جای اینکه برویم به این بحثهای طولانی که الان می‌شود موافق و مخالف و... به یک نقطه مشترک که هیچ کسی نمی‌تواند منکرش شود به قانون اساسی تکیه کنیم. برای اینکه الان مشروعیت با عمل به قانون اساسی به دست می‌آید. دیگر چه کار داریم برویم بحثهای ریزه کاری فقهی و دانشگاهی بکنیم که ریشه این چیست دلیلش چیست. همین موارد است که گاهی مورد اختلاف قرار می‌گیرد.

در حوزه‌ها هم می‌تواند این بحثها بشود. بحث حکومتی اش...
قانون اساسی. قانون اساسی ما آمده سیستم حکومت اسلامی را کاملا مردمی کرده است. از رهبر گرفته تا مدیران اجرایی. بعضی یک مرحله‌ای است بعضی دو مرحله‌ای است. رهبر انتخابش دو مرحله‌ای است. رئیس جمهور نمایندگان مجلس و شوراها مستقیم انتخاب می‌شدند. وزرا از دل دولت و مجلس درمی آید. مدیران بعدی هم همین‌هایی که متکی به رای مردم بودند انتخاب می‌کنند و حتی من فکر می‌کنم در اول انقلاب خیلی در مردمی کردن حکومت شتاب کردیم. در همان سالهای اول انقلاب شوراهای روستایی و کارگری و... را تاسیس کردیم که هنوز هم هستند و کار هم می‌کنند موفق هم بودند. خدماتی هم کردند موانعی هم گاهی ایجاد می‌کنند.

از دیدگاه شما این بحثی که گاهی مطرح می‌شود گاهی کم‌رنگ و پررنگ می‌شود درباره انتخابی انتصابی. تا چه حد این مسئله موضوعیت دارد؟

قانون اساسی که جای شک و شبهه در آن نیست. قانون اساسی صراحت دارد که یک مورد استثنا کرده که جز کسی که مثل امام به رهبری رسیده باشد. از آن که بگذریم اگر چنین فرضی دیگر نباشد همیشه رهبری باید از طریق مجلس خبرگان منتخب مردم شکل بگیرد. همین است. من فکر می‌کنم اینها یک بحثهائی است که فقط به درد مدرسه و جلسات تحقیقاتی که ما طلبه‌ها یا دانشگاهی‌ها داریم می‌خورد. عملا ًخیلی روشن است. قانون اساسی ملاک مشروعیت همه مدیران است. البته در همین قانون اساسی شروطی برای رهبر قید شده که امتیازات زیادی از رهبری معمول دنیا دارد. فقاهت عدالت تقوی مدیریت بینش سیاسی و...

به هر حال این بحث‌های انتزاعی امروز به رسانه‌ها هم کشیده شده است. به عنوان یک جمع بندی دیدگاه شما این است (اگر اشتباه می‌کنم تصحیح بفرمائید) که در صورتی که چیزی منبعث از قانون اساسی باشد چه انتخابی چه انتصابی از دیدگاه قانون و حقوق مشروعیت دارد.

همین طور است. الان برای ما اینطور است.

یکی از مباحثی که بسیار مطرح است و به نظر می‌آید که در شرایط کنونی حساسیت خاصی دارد تبلیغاتی صورت می‌گیرد به صورت آشکار و نهان و بعضی وقتها حتی فشارهائی برای اشاعه آن صورت می‌گیرد این است که بین ارکان مختلف نظام یک نوع تنازعی را ترسیم کنند. در طول ماه‌های اخیر شاهد بودیم که یک نوع تنازع ضمنی و تصویر تاریکی از روابط جنابعالی و مقام معظم رهبری را حتی در سطح رسانه‌های عمومی و رسانه ملی هم انعکاس دادند این تا چه حد صحت دارد و آیا اصلا پایه و اساسی دارد

نه. من فکر می‌کنم این یک پدیده جدیدی است و ریشه در یک توطئه‌ای دارد که جریانی هم پشت آن قرار دارد. همین الان محافلی هست که رسالت خودشان را این ببینند که این کار را انجام دهند. یقینا خارجی‌ها یا از اول بوده‌اند در چنین طرحی یا وقتی دیدند چنین جریانی هست خوشحال شدند و آن را دامن می‌زنند. قطعا این طور است. چون هیچ منفعتی در این تبیین اختلاف این جوری نیست. من فکر می‌کنم در بین همه ماها که در این سالها کشور را اداره می‌کنیم نزدیکی من و رهبری بیشتر از همه هست. در همه شرایط بوده و حالا هم همین طور است ولی دامن زدن به اختلاف و خبرسازی و شایعه و امثال اینها امروز متولی پیدا کرده متولیانشان را هم من خیلی هایشان را می‌شناسم که چه کسانی هستند که دارند این کارها را می‌کنند. شماها هم می‌شناسید. این قسمتش که مشهود است.

یک قسمت‌هایی پشت صحنه هست که ما نمی‌شناسیم. اینهایی که می‌شناسیم یک چیز غیرواقعی است که می‌خواهند بگویند. خیلی هم احتیاج به نیرو مصرف کردن دارند. همیشه باید مواظب باشند که این بحث‌شان زنده بماند و هر وقت احساس می‌کنند یک چیزی پیش می‌آید که برخلاف نظر آنهاست یک دفعه می‌بینیم یک تهاجم سیاسی و رسانه‌ای و شایعات و اقدامات پشت آن درمی آید. خیلی محسوس است. البته این در خارج از کشور فعلاً خیلی جدی است. یعنی رسانه‌های استکباری روی این مسئله بسیار کار می‌کنند ولی منشا اصلی‌اش را من در داخل می‌بینم.

تلاش می‌شود که وانمود شود نوعی انعکاس پیدا کند که نوعی اختلال یا سکته در مناسبات جنابعالی و رهبری وجود دارد می‌شود در این زمینه هم توضیحی بفرمائید؟

چیز تازه‌ای ندارم که بگویم. همیشه همین طور بوده. معمولا ما در اکثر موارد نظراتمان متفق است در مواردی هم که نظراتمان مختلف باشد طبعا مطابق همین قانون اساسی من باید کوتاه بیایم. رهبری نمی‌توانند کوتاه بیایند از نظرشان. تشخیص داده‌اند و قدرت اجرا هم دارند. باید عمل کنند. من تشخیص داده ام ولی حجت نزد ایشان است. بنابراین اختلافات اینجوری معضل نیست. اختلافاتی است که بین همه انسانها در تشخیص موضوعات و حتی اجتهاد و امثال اینها پیش می‌آید. اگر کسی نخواهد سواستفاده بکند اینها مفید است مضر نیست. از آیات قرآن هم استفاده می‌شود که این اختلاف نظرها برای تکامل جامعه مفید است.

گاهی هم بحث نوعی اختلاف و تقابل اجزا مختلف نظام منهای جنابعالی و رهبری هم می‌شود. نوعی تقابل مجمع با دولت یا مجلس یا بعضی بخش‌های دیگر جامعه. این تا چه حد قابل طرح است؟

اصل مسئله اینکه در این سالهای اخیر اختلاف در سطوح بالا زیادتر از گذشته است این را من قبول دارم. ادله اش هم قابل فهم است. اما آن که خیلی بد است این است که به این اختلافات دامن زده بشود و تعمیق بشود و عده‌ای بیایند میدان داری بکنند. اینها ضرر دارد. اصل اختلاف نظر هیچ وقت ضرر ندارد. هیچ جامعه‌ای خالی از اختلاف نیست. هیچ دو فردی هم خالی از آن نیستند. حتی دوقلوها هم نمی‌توانند بی اختلاف نظر باشند ولی راه حل اختلافات همیشه روشن است. اگر هم نیست باید پیدا کنیم. اصل بر این است که متحد باشیم. جامعه را در این دنیای سخت خوب جلو ببریم.

بسیاری از حرفهایی که در مورد جنابعالی در طول ماههای اخیر و حتی سالهای اخیر شنیده ایم هرگز پاسخ و واکنشی از سوی شما همراه نداشته است. چرا؟

البته هیچ اتهامی را بی جواب نگذاشته‌ام تکرار نمی‌کنم پاسخ دادن به اینگونه حرفها را هم من چالش زا می‌بینم. اینطور نیست که آدم اگر یک حرف منطقی گفت فوری بپذیرند. بعدش دوباره یک بحثهای دیگری شروع می‌شود. گاهی جواب ندادن مصلحت است. گاهی هم جواب دادن مصلحت است. من هم خیلی دیگر آن حالات قدیمی‌ام را ندارم که زیاد بخواهم میدان‌داری کنم. سکوت و انزوا جزو خواص این سن است. مخصوصا کسانی که دوران طولانی با اضطراب و چالش‌ها زندگی کرده‌اند چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز یک تمایل نفسانی پیدا می‌کنند. معلوم نیست این تمایل عقلانی هم باشد. تمایل نفسانی پیدا می‌کنند که خوب است کمتر حرف بزنند کمتر مطرح بشوند. یک مقدار این جوری است.

این روش شما با روش امام خمینی (ره ) منافات ندارد امام در آخر رهبری سن شان از سن امروز شما بیشتر بود. مخصوصا آن سالهای آخر بیانیه سخنرانی و مطالب دیگر از امام خیلی زیاد باقی مانده است. صحیفه امام را که آدم نگاه می‌کند می‌بیند سالهای آخر حیات امام (ره ) مطالبش بیشتر از سالهای قبل هست. خوب امام (ره ) با آن سن زیادشان خیلی صحبت می‌کردند. یک بخش آن قابل فهم است. چون به هر حال امام (ره ) ایجاد کننده این انقلاب و این نظام جمهوری اسلامی بودند و خیلی حرف داشتند. برای آیندگان و می‌گفتند اما شما هم وقتی این حالت مقایسه‌ای را در نظر بگیریم از افرادی هستید که در رده‌های بعد از امام قرار می‌گیرید بنابر این شما هم حرف برای گفتن زیاد دارید. بخصوص در شرایط خاص جامعه. برای این شرایط و این بیان شما چه کنیم خیلی جور در نمی‌آید.

اولا که خودتان گفتید که تفاوت زیادی بین ما و امام (ره ) هست. ایشان به هر حال بنیانگذار یک بنای عظیمی بودند. بایستی تا آن چند سالی که فرصت داشتند بنیانهای بنایشان را محکم بکنند. ما الان مثل امام که نیستیم. صدها نفر مثل من از نیروهای اول انقلاب هستند. رسالت شبیه هم داریم. با هم کار می‌کنیم. ثانیا خود امام هم همچنین حالتی داشتند منتهی ضرورتها ایجاب می‌کرد که امام وارد صحبت می‌شدند. گاهی می‌شد که ایشان یک ماه سکوت می‌کردند.حتی شایعه می‌شد که امام رحلت کرده‌اند یا کسالت دارند و از این چیزها ولی ایشان اعتنایی نمی‌کرد. ما بودیم که می‌رفتیم خواهش می‌کردیم که چهار کلمه حرف بزنید. یک وقت امام تصمیم گرفت عکسش را در هیچ روزنامه‌ای در صفحه اول نیندازند خوشش نمی‌آمد. ما آن موقع این حالات را خیلی نمی‌فهمیدیم. ولی من الان می‌فهمم. البته من الان سنم آنقدر نیست که امام در آن سن قرار داشت. ایشان یک دوره سکوت در تبعید داشتند. 14 15 سال نبودند. خیلی کم حرف می‌زدند. درسی می‌دادند. خانه بودند. حرم می‌رفتند. ما اینجوری نبودیم. همه زندگیمان پر از تحرک و اضطراب و حالات خیلی نگران‌کننده و خوشحال‌کننده بود. هنوز هم هست. گفتم: اولاً شخصیت‌ها را نمی‌شود مقایسه کرد با امام. ثانیا اگر امام ضرورت قاطعی نمی‌دیدند دلشان می‌خواست حرف نزنند کاملا برایمان محسوس بود.

لحن بعضی از نوشته‌های شما در خاطراتتان طوری است یا طوری تدوین شده که بعضی‌ها این طور برداشت کرده‌اند که شما می‌گوئید من به امام خط می‌دادم امام می‌پذیرفتند تحت تاثیر من بودم. آنها از این جور حرفها این استفاده‌ها را می‌کنند و بعد کلمه تحمیل را به کار می‌برند. شما خوب است که در این زمینه هم توضیحی بفرمائید.

توضیح من همین است. من هر جا نظر دیگری داشته باشم وقتی می‌بینم کار مهمی است نظرم را می‌گویم. ولی درباره امام احتمالش هم نیست که بتوان به ایشان چیزی را تحمیل کرد. درباره دیگران هم همین است. من حتی در دولت خودم که همه منصوب خودم بودند می‌پذیرفتم گاهی در دولت یک بحثی بود مدت طولانی روی آن بحث می‌شد. من تحمیل نظریه به وزرا نمی‌کردم. بخصوص در شورای اقتصاد از این جور بحثها زیاد داشتیم. ساعتها بحث می‌کردیم دست آخر هم با رأی‌گیری عمل می‌کردیم. من طبعم این جوری است. فکر می‌کنم کار مثبتی است. آدم وقتی چیزی را می‌فهمد اگر نگوید هم ظلم به خودش کرده و هم ظلم به دیگران.

از فرمایشات شما این طور برداشت می‌شود که امام خیلی انعطاف پذیر بودند. البته شما فرمودید که در بیشتر مواقع ما قانع می‌شدیم گاهی امام قبول می‌کردند. در مجموع جمع بندی شما از امام به عنوان یک شخصیت سیاسی در سطح رهبری جامعه این است که به هر حال امام آنجا که یک مطلبی را می‌شنیدند که منطقی پشتش بود سریعا می‌پذیرفتند یا مقاومت می‌کردند.

گفتیم گاهی می‌پذیرفتند ولی اکثرا ما می‌پذیرفتیم. همین الان هم با رهبری همین طور است. وقتی بحثی پیش می‌آید اکثرا من قانع می‌شوم. و گاهی ایشان مواردی هم که قانع نمی‌شوم متابعت می‌کنم. در زمان امام هم همین اتفاق می‌افتاد. اصلا کلمه تحمیل حقیقتا اهانت به امام است. اگر اینجور بود چرا امام تا آخرین لحظه عمرشان اینقدر به من اعتماد داشتند متناقض است. آنهایی که این حرفها را می‌زنند باید شک کنند در قاطعیت و عدالت امام شاید متوجه نیستند چه می‌گویند.

جناب آقای هاشمی بحث دموکراسی در داخل و خارج از کشور یکی از مباحث روز است. طبعا دموکراسی یک الزاماتی در دنیای معاصر دارد تعاریفی دارد. آیا جمهوری اسلامی این تعاریف و الزامات را می‌پذیرد یا برداشت خاصی از دموکراسی دارد

ما دموکراسی را تعریف کرده‌ایم. ما در قانون اساسی دموکراسی واقعی را تعریف کرده‌ایم. همه چیز را به رأی مردم واگذار کرده‌ایم. حتی نظام جمهوری اسلامی را با تایید مردم انتخاب کردیم و مسئولیتها هم با رای مردم بوجود می‌آید. یک چیزهایی هم هست در چارچوب دینمان که نمی‌توانیم بپذیریم. حتی اگر مردم هم بخواهند ما نمی‌توانیم قبول بکنیم. یک چیزهایی که خلاف شرع باشد خلاف قرآن باشد خلاف نص باشد و اجتهاد نتواند آن را تامین بکند نمی‌پذیریم. بالاخره جمهوری اسلامی کلمه اسلامی همراهش هست بدون اسلامی که نیست با هم هستند. حتما یک قیودی از طرف دین داریم در مقابل جریان جمهوری.

این را باید مراعات کنیم و مردم ما این را قبول دارند. اگر ما افراط نکنیم مردم ما این را قبول دارند. البته بعضی مواقع مسائلی به نام دین مطابق سلیقه فلان آقا به جامعه تحمیل می‌شود که این بحث دیگری است. ملاکاتی می‌تواند داشته باشد با آن ملاکها اگر واقعا حکم دین باشد مطابقت می‌تواند داشته باشد. دنیا هم همین طور است. آنهایی که قانون اساسی دارند معیارهایی دارند شاید هم نمی‌توانند بعضی چیزها را پیش مردم خودشان روشن کنند. ولی مردم می‌پذیرند و این جزو معیارها است و باید عمل کنند. چیزهای خیلی جاهلانه‌ای هم در کشورهای مترقی هست که هنوز هم به آن عمل می‌کنند. هر روز هم نمونه‌هایی از آن درمی آید. ولی ما متکی به وحی آسمانی و خدا و قرآن به عنوان محکم ترین سند بشریت مسائلی داریم که شاید آرا مردم نتواند آنها را تامین بکند. لذا تفاوتهایی قطعا دارد ولی این تفاوتها اصولی است که مردم خودشان تصویب کرده‌اند. مردم قانون اساسی را اگر نقض کنند چیز دیگری می‌شود. حالا که همه مردم قانون اساسی را قبول دارند. ما هم باید طبق قانون اساسی عمل کنیم.

اگر اجازه بدهید چند سوال هم درباره مسائل بین المللی و منطقه‌ای مطرح بشود. باتوجه به اینکه آمریکا در عراق و افغانستان حضور نظامی دارد البته شکست خورده و اعلام می‌کنند این طرح شکست خورده ولی به طور همزمان اعلام می‌کنند که ما در اینجا خواهیم ماند. اخیرا هم مطرح شده که در چهار کشور حوزه جنوبی خلیج فارس بنابراین است که موشکهای ضدموشک و سپر دفاعی موشکی احداث شود. موضع جمهوری اسلامی در قبال تحولات منطقه‌ای بخصوص جاگزینی و لانه گزینی آمریکا در منطقه چیست؟

ما شرعا با مبانی شرعی و قانون اساسی مان دخالت بیگانه را قبول نداریم انحصارگری مستکبران را قبول نداریم. موضع ما روشن است. حالا ممکن است یک کشوری برای خودش سیستم پاتریوت می‌خواهد بخرد برای دفاع از خودش. همان طور که ما هم چیز دیگری می‌خریم. این حق هر کشوری است که این کار را بکند. اما اگر این به معنای حضور و دخالت خارجی‌ها باشد ما این را قبول نداریم. آمریکا هم در منطقه تا به حال سودی نبرده‌اند و حتی ضرر هم کرده‌اند. او به گونه‌ای ضرر کرده که الان خودش که آمد ارتش بعث را منحل کرد تا حدودی طرفدار این شده که ارتش بعث را در عراق احیا کند، نتوانست چیزی بجایش بگذارد که نفع او باشد. در افغانستان طالبانی که به دست خودش ساخته بود را بیرون و سرکوب کرد الان ملاحظه می‌کند که بخش زیادی از مردم افغانستان طالبانی هستند. الان به فکر افتاده‌اند که با اینها بسازند. معامله کنند. اینها (طالبان) هم شرط می‌گذارند که شما اول بیرون بروید بعد ما می‌آئیم در حکومت. منتهی یک مسئله روشن است و آن این است که آمریکایی‌ها و شاید همه غربی‌ها خلیج فارس را و مناطقی را که نفت خیز هستند اینها را جزو منافع حیاتی خودشان تعریف کرده‌اند. منافع حیاتی هم یعنی چیزی که می‌شود به خاطر آن جنگید.

تا این حد می‌شود پیش رفت. الان در منطقه ما آمریکایی‌ها این منطقه مهم را که چرخ حرکت دنیا با انرژی خلیج فارس باید به حرکت دربیاید نمی‌خواهند این را ازدست بدهند. این حضور هم الان تقویت شده باز هم می‌شود. ما هم با این مخالف هستیم. ما البته خواستار تعامل هستیم. مردم منطقه نفت دارند و می‌خواهند نفت شان را بفروشند. گاز دارند می‌خواهند بفروشند. آقا بالاسر نمی‌خواهند. کسی نمی‌خواهد و نمی‌تواند نفت و گازش را ذخیره نگه دارد. بنابراین نفت مسیر خودش را می‌رود آنها هم دخالت نکنند. ما با این حرکتها کاملا مخالف هستیم.

یکی از مسائلی که شاید به خوبی تبیین نشده و روی آن کار تبلیغاتی موثری صورت نگرفته این است که ما در عین اظهار مخالفت با تهاجم نظامی آمریکا چه در افغانستان و چه در عراق به طور همزمان اعلام می‌کنیم حاضر به همکاری هستیم. این چطور قابل جمع شدن است آیا تناقضی در این قضیه دیده نمی‌شود؟

خیر. ما در عراق صدام را یک متجاوز مفسدی می‌دیدیم در همان حال هم گفتیم که ما با اسقاط صدام توسط آمریکا مخالفیم. موافق نبودیم. حالا که آمریکا آمده و مردم عراق نیاز دارند به کمک ما که بتوانند حق خودشان را رای خودشان را انتخابات خودشان را نگه دارند ما با مردم عراق همکاری می‌کنیم. در حد کمک به مردم عراق کمک می‌کنیم. ما همیشه می‌گوئیم آمریکا باید از عراق برود مردم اصل هستند. در افغانستان هم همین طور ما با طالبان مخالفیم. اینها را منشا فتنه می‌دانیم. طالبان افغانستان از همان نوع افراطی‌های مثل خوارج هستند. نماز شب می‌خوانند و همان موقع هم گردن یک انسان مظلوم بی دفاع را همانجا می‌زنند. بعضی از اینها معتقدند شیعه را باید کشت. ما با آنها مخالفیم. ما که نگفتیم آمریکا برود افغانستان. همان موقع من یک خطبه خواندم و گفتم افغانستان جایی نیست که نیروی بیگانه را تحمل کند.

ما مخالف حضور آمریکا در افغانستان هستیم. اگر بخواهند کمک بکنند راههای دیگری هم وجود دارد ممکن است در مواردی هم منافع مان تطابق می‌کند. مثلا قانون اساسی عراق را ما قبول داریم قانون اساسی افغانستان را هم قبول داریم. آمریکا هم برای قانون اساسی هر دو کشور عراق و افغانستان تلاش کرد. این معنای همکاری نیست. تطابق منافع است. اصل این است که ما می‌گوئیم آمریکا نباید دخالت کند. ما دخالتی در قانون اساسی عراق نکردیم. دخالتی در قانون اساسی افغانستان هم نکردیم. وقتی دیدیم موضوعات خوبی نوشته‌اند مخالفت نکردیم.

یکی از محورهایی که تلاش می‌شود در منطقه جا بیفتد و روی آن تبلیغات گسترده‌ای شده معرفی شیعه به عنوان یک خطر برای کشورهای منطقه است که یکی از نمودهای آن بحران یمن و زمینه سازیهایی برای سرکوب شیعیان چه در یمن چه در سایر کشورها است. جمهوری اسلامی ایران چه نقشی می‌تواند ایفا بکند که این فضا به نفع ملتهای منطقه تغییر کند؟

بهانه می‌کنند. اگر نقشی را که ما عمل می‌کنیم به خاطر ادله دیگری اینها ندیده بگیرند این بحث دیگری است. ما همین کاری که داریم می‌کنیم در عراق به دمکراسی به آزادی مردم به قانون اساسی کمک می‌کنیم نیازهای مردم را تامین می‌کنیم از ایران هرچه کمک‌های انساندوستانه می‌خواهند می‌فرستیم. در افغانستان 2 میلیون افغانی را داریم میزبانی و کمک می‌کنیم. آنجا خیلی کارها را داریم انجام می‌دهیم. مشکلاتشان را حل می‌کنیم. ما داریم کارهای خودمان را در منطقه می‌کنیم. ما هیچ مزاحمتی نداریم. در لبنان کار بزرگ ما این بوده که حزب الله را در مقابل اسرائیل تقویت کردیم. کشورشان اشغال شده بود اسرائیل را بیرون کردند. الان هم مانع اشغال هستند. این که به نفع لبنان داریم عمل می‌کنیم. در غزه به مردم مظلوم کمک می‌کنیم. همه دنیا پذیرفته که مردم غزه مظلوم هستند و در غزه جنایات جنگی شده است. اگر شیعه این است که ما داریم عمل می‌کنیم این به ضرر هیچ کس نیست. به نفع همه است جز به ضرر اسرائیل.

هلال شیعی را اردنی‌ها مطرح کردند. یک مصاحبه‌ای با یک تلویزیون عربی داشتم در این مورد از من سوال کرد من به او گفتم: من جواب شما را با حرف خودتان می‌دهم. شما می‌گوئید هلال شیعی. هلال شیعی را اگر بخواهیم مجسم کنیم معنایش این است که مثل ماه شب اول یا دوم که یک گوشه اش مشخص شده به این می‌گویند هلال. حرف شما معنایش این است که همه منطقه دست شما سنی‌ها است جز یک هلال باریکه و یک گوشه که ما هستیم. این چقدر می‌تواند در مقابل آن همه کشور و امکاناتی که دارند خطرناک باشد هلال آسیب پذیر است.

واقعا شیعه در منطقه جز به نفع ملتها هیچ کاری نمی‌کند. در عربستان شیعه‌ها چه می‌کنند در کویت چه می‌کنند در عراق چه می‌کنند مرتب به نفع اقلیت کنار می‌آیند. شرافت لبنان را شیعه‌ها دارند حفظ می‌کنند. گرفتاری‌های لبنان را برطرف کردند. در افغانستان شیعه مظلوم است. در پاکستان مظلوم است. در یمن این‌هایی را که می‌گویند شیعه شیعه زیدی هستند. رئیس جمهور یمن شیعه زیدی است. شیعه زیدی که بیشتر با سنی‌ها است تا شیعه‌ای که ما هستیم. تا شیعه دوازده امامی. تهمت می‌زنند. همین کارهایی که برخی‌ها در داخل می‌کنند خارجی‌ها چند برابرش را انجام می‌دهند. خیلی حرفه‌ای تر انجام می‌دهند.

جناب آقای هاشمی با توجه به اینکه زمزمه‌هایی در زمینه تشکیل کشور فلسطین مطرح شده فکر می‌کنید چشم انداز تشکیل چنین کشوری چقدر وجود دارد و اگر تشکیل شود موضع جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟

ما با تقسیم فلسطین موافق نیستیم. موضع ما این است. فلسطین یک کشور است البته ما نظرمان را می‌گوئیم در عمل این خود مردم فلسطینند که باید تصمیم بگیرند. منتهی در اظهاراتمان گفته ایم اگر یهودی‌هایی که واقعا فلسطینی هستند با خود فلسطینی‌ها بیایند بنشینند و مذاکره کنند. انتخابات بکنند دمکراسی درست کنند ترکیبی از مسلمان و یهود و مسیحی باشند شاید راه حل وضع موجود است. لبنان هم همین جوری است. می‌شود دمکراسی بیاورند.این راه حل اضطراری بوده که ما پذیرفته ایم. حق این است که فلسطین متعلق به فلسطینی‌ها است.

در مسئله هسته‌ای مطرح امروز تصور می‌کنید چطور و با چه تضمین‌هایی به مبادله سوخت می‌شود اقدام کرد و این تا چه حد عملی است؟

این یک بحث حساس است. مجموعا ما می‌توانیم اگر یک سیاست فعال دیپلماسی در خارج داشته باشیم بهتر از این می‌توانیم خودمان را معرفی می‌کنیم می‌توانیم از منافع انرژی صلح آمیز هسته‌ای حتی با غنی سازی استفاده بکنیم. اگر درست خودمان را تعامل کنیم و آنها هم نخواهند زور بگویند. الان آنها دارند زور می‌گویند. من الان احساس می‌کنم به خاطر مسائل دیگر آنها دارند به ما زور می‌گویند. متولی اجرایی این موضوع آن نهادی است که سیاست خارجی ما را اداره می‌کنند.

مسائل دیگری که فرمودید به خاطر آنها به ما زور می‌گویند چه هستند؟

آنها نظام ما را نمی‌پسندند. مواضع اصیل ما را نمی‌پسندند. نمی‌خواهند نظام جمهوری اسلامی به اهدافش برسد. در مورد قدرت موشکی مثال می‌زنم. ما 8 سال روی پای خود و به تنهایی و مظلومانه دفاع کردیم. خودمان موشک تولید کرده ایم. نمی‌توانند به ما بگویند شما موشک نداشته باشید. خودشان دارند چطور می‌توانند بگویند ما نداشته باشیم. زور می‌گویند.

چه راهکاری در زمینه حل و فصل مسائل هسته‌ای صرف نظر از مبادله سوخت دارید یک بار جمهوری اسلامی پیشنهاد کرد تمرکزی از یک شرکت چند ملیتی وجود داشته باشد حتی کسانی که مدعی و معترض هستند آنها هم در این قضیه شرکت داشته باشند.

آن موقع ما مطرح کردیم منتهی در زمین خودمان. بله. من فکر می‌کنم همین الان هم نظام ما می‌پذیرد که اینجا یک شرکت غنی‌سازی تاسیس بشود دیگران هم باشند در مدیریتش هم باشند. در هیئت مدیره‌اش هم باشند. تولید اورانیوم بکنیم مصرف صلح‌آمیز داخلی را استفاده بکنیم زیادی‌اش را هم با هم صادر کنیم. من فکر می‌کنم این را جمهوری اسلامی قبول دارد. گفتم مسائل دیگری هست که مانع می‌شود آنها حق ما را بپذیرند.

اخیرا تهدیداتی شده که اگر ایران زیربار تهدیدات نرود و همکاری نکند تحریم‌هایی علیه ایران صورت خواهد گرفت. این حرفها تا چه حد جدی است؟

یک مقدارش می‌تواند جنگ روانی باشد. در عین حال ما هم نباید خودمان را مطمئن کنیم که این جنگ روانی است. ما باید فرض کنیم که این تهدیدات واقعی است. باید برای آن شرایط آماده بشویم. البته مطمئن نیستیم که اینها بتوانند یا بخواهند این کار را بکنند. ولی احتمالش هست. احتمال وقتی مهم باشد حتی اگر احتمال ضعیف باشد وظیفه می‌آورد.

یکی از مباحثی که در محافل سیاسی بسیار مطرح است این است که ناتو سرگرم تلاش برای حضور در کشورهای خارج از قلمرو جغرافیایی خودش است. این ممکن است برای جمهوری اسلامی تهدیدی محسوب شود در چارچوب حضور ناتو در افغانستان.

قطعا می‌شود. ناتو اگر قرار باشد در افغانستان باشد در عراق باشد در جنوب باشد در آذربایجان باشد در همه جا باشد. خوب برای ما یک خطر جدی است. ما که با ناتو هم مرز نبودیم. آنها دارند پایشان را از گلیم خودشان درازتر می‌کنند.

جنابعالی برای شادابی و استمرار بهتر شرایط امروز انقلاب چه توصیه‌هایی دارید؟

من توصیه هایم همان‌هایی است که مکرر گفته ام. محور را قانون اساسی قرار بدهیم. به قانون اساسی قناعت کنیم. بدون هیچ ذره انحراف این قانون اساسی با چشم انداز و سیاستهای کلی که رهبری تصویب می‌کنند می‌تواند ما را شاداب کنند.

یک مقداری هم درباره محور بودن رهبری و این که باید با رهبری حرکت کرد و پشت سرایشان رفت همیشه شما صحبت داشتید الان هم برای این روزها مطالبی بفرمائید.

رهبری جزو قانون اساسی ما است. رهبری مرکز اصلی نظام است و اختیاراتش هم در قانون اساسی دیده شده است. ایشان هم بیش از اختیارات قانون اساسی نمی‌خواهند. همین مقدار را هم گاهی به کار نمی‌گیرند. من فکر می‌کنم در قانون اساسی ما همان جوری که واقعیت رهبری ما را پذیرفته و نقش ایشان را پذیرفته شرایط رهبری شرایطی است که خود به خود و اتوماتیک‌وار مانع انحراف می‌شود. ما می‌توانیم مطمئن باشیم. هیچ قدرت دیگری با این شرایطی که ما داریم نمی‌تواند محفوظ باشد و مورد اعتماد باشد. در قانون اساسی رهبری محور قرار گرفته است. باید ایشان رئیس جمهور را تنفیذ بکند. معنایش این است که همه دولت مورد تایید می‌شود. فقهای شورای نگهبان را ایشان منصوب می‌کنند.

رئیس قوه قضائیه را ایشان معین می‌کنند. صدا و سیما دست ایشان است. نیروهای مسلح هست. این هم مایه قدرت رهبری است و هم مایه اعتماد مردم است که کسی با آن شرایط این اختیارات را دارد و از اینها سواستفاده نمی‌کند. و نهادی مثل خبرگان هم با حدود یکصد مجتهد عادل همیشه مراقب حفظ و ادامه شرط‌های رهبری است.

درباره راهپیمایی 22 بهمن خواستم سوال کنم. توصیه شما به مردم درباره راهپیمایی 22 بهمن امسال چیست؟

بیشتر از سالهای گذشته ما به حضور مردم در صحنه نیاز داریم. در دوران جنگ تهدیدها خیلی جدی‌تر و عملی‌تر بود. آن موقع هم ما از حضور مردم خیلی استفاده می‌کردیم. اما این دفعه استکبار عریان خودش آمده با طرحهای مشخص. دارند ما را تحریم می‌کنند تهدید به جنگ می‌کنند محاصره می‌کنند. در امور داخلی ما دخالت می‌کنند. تفرقه جامعه ما بهترین پنجره را برای آنها ما باز می‌کندکه بیشتر سواستفاده کنند. ما اگر بتوانیم 22 بهمن امسال بهترین حضور مردم را داشته باشیم به نسبت 30 سال گذشته و همچنین حالت وحدتی دیده شود در یک نکته. یعنی وفاداری به نظام جمهوری اسلامی. اختلاف سلیقه هم در نظام می‌تواند محفوظ باشد. ما اگر بتوانیم این وحدت را به دنیا ارائه بدهیم یک توفیق بسیار بزرگ نصیب خواهد شد. همه باید ارزش محوری این روز را فراموش نکنند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۲ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۱
0
0
خوش به حالت
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۰۲ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۱
0
0
آقای هاشمی در جمله فرموده اند [من و رهبری در مواردی اختلاف نظر داریم که مطابق همین قانون اساسی من باید کوتاه بیایم].آیا در مواردی که شما نظرات متضاد با قانون اساسی مثل تشکیل شورای حکمیت و ...داشته و دارید چه کار باید کرد آیا باید همان کاری را که در نماز جمعه تاریخی خود گفته اید کرد یعنی تغییر قانون.امید واریم شما نسوح وار به خط انقلاب بازگردید تا همچون منتظری تا آخرین لحظه مورد استفاده دشمنان قرار نگیرید.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۰۲ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۲
0
0
شما گفتید و ما هم باور کردیم!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۳۸ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۲
0
0
دیدیم چطور سخنان رهبری رو فصل الخطاب قرار دادید!بعد از 7 ماه یادتون امد.خدا رو شکر.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۲۵ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۴
0
0
ماشائالله
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۴ - ۱۳۸۸/۱۱/۲۷
0
0
خیلی مرد بزرگیه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین