عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: چندی پیش ویدیویی از معاون امور زنان دولت رییسی منتشر شد که درباره سیاستهای مواجهه با پوشش زنان سخن میگفت و ابراز داشت که ماجرای مهسا یک اتفاق بود و قتل نبود. وی بلافاصله به تنهایی خود پرداخته و اضافه میکند که من تنها یک زن بودم در دولت و ادامه میدهد که وقتی اکثریت به نتیجه میرسند، کار تیمی اقتضا دارد که بقیه همراهی کنند یا حداقل سکوت کنند (منظور مصوبه آنان درباره حجاب است).
از نظر او، آقای رییسی بر بحث فرهنگی تاکید داشت و این مساله را فرهنگی میدانست ولی از طرف دیگر سیستم هم بهشدت تحت فشار بود (با مکث قابل توجه) و خیلی از افرادی که معتقد بودند در ریاستجمهوری ایشان نقش داشتهاند، معتقد بودند که او باید خیلی صریحتر عمل کند، میگفتند چرا با قاطعیت برخورد نمیشود. یک بخشی تحریک دشمن بود، خیلی از آنان از روی اخلاص این حرفها را میزدند ولی دشمن سعی میکرد ببندد راه مسائل را و سعی میکرد که این تقابل را در جامعه ایجاد کند.
این گفتار نشان میدهد که سیاستهای قبلی که متاسفانه همچنان ادامه دارد، از نظر سیاستگذاران درست نبوده و حتی تحریک دشمن را هم در تبلیغ به انجام آنها بیاثر نمیدانستند ولی تا هنگامی که مدیران مربوط از پست خود کنار گذاشته نشدند، حاضر به بیان این حقیقت نگردیدند.
اکنون مساله ابعاد بزرگتری پیدا کرده است. به جای بازگشت از مسیر طی شده و اینکه جلوی زیان را هر جا بگیریم، سود است، طرح کلینیک ترک بیحجابی را راه انداختهاند! اگر متوجه معنای این کار خود نیستند که واویلا است و اگر هستند و انجام میدهند که فاجعه است. به قول امام علی (ع) یکی از ترسناکترین چیزها برای انسان آرزوهای بیمرز است.
طرح کلینیک ترک بیحجابی، نمونهای است از رسیدن به بنبست و انجام اقدامات عجیب و غریب و بدون هیچ دستاوردی، جز آنکه با صدای بلند گفته میشود که ما در بنبست هستیم، ولی همچنان ادامه میدهیم.
حالا بیایید چند سال دیگر که این مسوولان در مسند امور نیستند و برکنار شدهاند را تصور کنیم. همه آنان خاطراتی بدیع از مخالفت خود با اینگونه طرحها را اظهار میدارند و توضیح میدهند که چرا اغلب آنان در برابر این طرحهای عجیب و غریب سکوت میکردند، درحالی که مخالف بودند و آنها را بیثمر میدانستند. حتی خواهند گفت چارهای نداشتیم باید کاری میکردیم این را از اقتضائات کار جمعی میدانند و اینکه من تنها بودم.
این ناکارآمدی ساختار تصمیمگیری در درجه اول ناشی از فقدان آزادی بیان و عقیده در سطح مدیریت امور است. ساختارهایی که فضای عمومی را برای مردم و جامعه محدود کنند، چارهای ندارند که حداقل در سطح رسمی آزادی به نسبت خوبی را تامین نمایند، چون در آنجا هم نکات و ایدهها و نقدهای خوبی مطرح میشود.
به نظرم دولت آقای پزشکیان از این نظر میتواند کاستی قبل را جبران کند و نقدها در سطح جلسات رسمی آزادانه بیان شوند. این نحوه توقف و دست و پا زدن در بنبست، تعبیر دیگری ندارد جز اقرار با صدای بلند مبنی بر شکست و فقدان شجاعت اخلاقی برای بازگشت از مسیری که پایانش تلخ است.