به مناسبت نوروز 89 منتشر شد
پیام نوروزی زهرا رهنورد خطاب به مردم ایران
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
آفتابنیوز : آفتاب: دکتر زهرا رهنورد به مناسبت فرا رسیدن سال نو و فرا رسیدن بهار طبعیت پیامی را خطاب به مردم ایران منتشر کرد.
به گزارش کلمه متن کامل این پیام ویدئویی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
این ایام نوروز باستانی کهن و همیشه جاودان را به هموطنان عزیزمان در ایران و هر گوشه ای از جهان که هستند تبریک عرض میکنم.
یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبراللیل و النهار، یا محول الحول والاحوال، حول حالنا الی احسن الحال.
چقدر عجیب است که این مراسم باستانی با چنین روایت زیبای اسلامی عجین شده و نه تنها با روایت زیبای اسلامی، بلکه با امروز ما در جامعه ی مدرنی که وجود داریم و در این ایام سبزی که جنبش سبز در واقع بر آن مهر و امضای زیباییهای خودش را زده.
حول حالنا الی احسن الحال در واقع همان خواست جنبش سبز است. جنبش سبز خواهان تحول وضعیت خود است، وضعیت ملت خودش. و چه تقارن زیبایی است تحول در هر زمینه ای. جنبش سبز که جنبش برانداز نیست. جنبش تحول خواه است، تحول از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب. ولی اجازه بدهید که از حافظ مدد بگیرم و از اعتمادی که به او داریم در همه ی ایام زندگی مان خط مشی بگیریم یا صحبتی :
عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت
این چهارده روایت که در واقع حافظ خود درباره ی خودش گفته و آن را با عشق توأم کرده حکایت از این دارد که خیلی میتوان به آن اعتماد کرد. فال نیست به فال اعتقاد ندارم چون قرآن کریم هم میفرماید : طائرکم معکم، خودتان هر چه باشید همان، گردن کسی نباید چیزی انداخت. بلکه تأسی میگیریم به او :
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
حافظ عزیز مورد اعتماد همهی ما در شبهای چله، در روزهای عید، در موقعی که غم و اندوهی داریم، در موقعی که خوشحال و شاد هستیم، ” عشق را به فریادمان میرساند”. دلمان میخواهد در این ایام همدیگر را دوست داشته باشیم. قبلا هم گفتیم که جنبش سبز را همه دوست داریم با هیچ کس دشمن نیست، فقط یک مطالبات و آرمان هایی دارد.
در این آغاز سال میخواهیم که آزادی به سرزمین مان بازگردد، این تحول حال است. میخواهیم قانون مداری که میتوان گفت دویست سیصد سال است که انسانها به شکل مدرن برای آن تلاش کردهاند مجددا بر سرزمین ما حاکم شود.
تقلبات و شائبهها کنار رود، تبعیض در هر شکلی که هست چه تبعیض برای مسائل مادی، طبقاتی، اقتصادی، فرهنگی و تبعیض در مورد مسائل زنان برطرف بشود. آزادیهای شخصی و فردی احترام گذاشته شود، این به معنای این نیست که به جمع و خواستههای جمع احترام نمیگذاریم ولی فرد هم حق دارد و معمولا حکومتهای رسمی ایدئولوژیک به فرد حق نمیدهند که برای خود نظر و سلیقه داشته باشد اما جنبش سبز این را میخواهد.
مردم ما در جنبش سبز سازنده ی آن هستند، جنبش سبز یک کتابخانه نیست که چند کتاب در آن گذاشته باشند.در واقع جنبش سبز همان مردم و آرمان هایش هستند. ما همه با هم هستیم، ما بیشماریم. مردم ما با همهی تنوعی که کشور ما دارد، کشور ما یکی از پیچیده ترین موقعیتهای ژئوپولتیک و نژادی و زبانی را دارد، ولی خدا را شکر قرآن کریم میفرماید :که احترام بگذاریم به این قضیه، شعوب و قبایل اگر باشید همدیگر را بشناسید. رنگ و زبان، الوان و السنتکم اینها از آیه الهی است. نشانی از خداوندی است. این تنوع و تکثر بسیار زیباست.
جنبش سبز مجموعه ای از جنبشهای زیر مجموعه ی خودش است، جنبش کارگران، جنبش معلمان، جنبش زنان و جنبشهای دیگر. و هم چنین مجموعه ای از گروههای مرجع است مثل گروه هنرمندان، گروه ورزشکاران، گروه هایی دیگری مثل طرفداران حقوق بشر که البته همه مان هستیم و در این طرف داری همه به نوعی هم پای هم هستیم، و گروههای مرجع دیگر. جنبش سبز در واقع حکایت یک نورافشانی است، نورافشانی مردم که نور وجودشان به یک منشور میتابد و تنوع رنگارنگ و قوس و قزحی زیبا در پرده ی تابلو الهی در سطح جامعه ایجاد میکند. جنبش سبز یک جنبش تحول خواه و آزادی خواه است و پیش به سوی آرمانهای بلند اسلامی. جنبش سبز جنبش لطیفی است. جنبش خشن نیست، نمیخواهیم بگوییم ” نرود میخ آهنین در سنگ ” آن را میدانیم که یک ضرب المثل است ولی ما در دنیای مدرن میخواهیم بر همه ی اینها پیشی بگیریم و حرف تازه ای بزنیم و هیچ سنگی را فکر نمیکنیم وجود دارد که راجع به آن میخ آهنین به کار ببریم و امیدواریم همه مان با هم با نرمش پیش رویم و کل ملت ما، نظام و مردم ما موفق باشند در آن آرمانهای بلند.
اما نمیتوانم راجع به زنان حرف نزنم. بر تارک آرمانهای زنان آزادیها و رفع تبعیض میدرخشد، این آرمان زنان ایران فقط نیست، آرمان تمام زنان جهان است منتها برخی از نقاط جهان موفق تر از ما بوده اند در رفع تبعیض ولی ما موفق نبودیم، واقعیت این است. من همیشه حرفم این بوده که انقلاب اسلامی یک پروژه ی ناتمام بود. و امیدوار بودیم که در جمهوری اسلامی آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و آرمانهای بلند حضرت امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب در جمهوری اسلامی تحقق پیدا کند، چون به نحو خاصی انقلاب ما با یک سرعت خاصی موفق شد و ادامه ی آرمان هایش را منتظر بودیم در جمهوری اسلامی انجام بگیرد که آزادیها بود، قانون خواهی بود، مساوات بود، رفاه مردم بود، رفع تبعیضهای طبقاتی بود و نظایر آنها، ولی نشده. جنبش سبز میخواهد همانها را دوباره پیگیری کند از جمله مسئله زنان را. زنان ما در شرایط فعلی از تبعیضهای زیادی رنج میبرند، مثل تبعیضهای حقوقی، تبعیضهای فرهنگی، تبعیضهای قانونی و نظایر آنها.
بعضیها خیال میکنند تا بحث رفع تبعیض پیش میآید و مساوات طلبی، نقشها فراموش میشوند و یک جامعه ی خشنی که همه مثل هم میخواهند استالینی عمل کنند، سرها بریده شود همه اندازه همدیگر شوند و مثل هم. نه این حرف نیست اصلا، جنبش سبز نقشها را میشناسد. حتی نه تنها جنبش سبز بلکه تمام فعالیتهای رفع تبعیض در سطح جهان نقشها را میداند و میشناسد. این طور نیست که لطافت، مادرانگی، عشق آفرینی، ایجاد شور و هیجان، تداوم حیات بشری، در جنبش سبز فراموش بشود در رفع تبعیض. رفع تبعیض در واقع همان ادبیات دینی ما را میخواهد به یک شکلی در مورد زنان بکار ببرد. ریحانه است، نه قهرمانه. یعنی لطافت و درخشندگی دارد اما قهرمانانه نباید با آن رفتار کرد.
قهرمان البته در اینجا به معنای ادبیات فارسی مان نیست بلکه یعنی با قهر و خشونت. وقتی تبعیض هست در واقع آن ریحانه اسیر قهرمانه شده است یعنی آن قهرها و شدت هایی که فرهنگ یا یک نظامی ممکن است بر او وارد کند. ما در واقع به طور جدی این قضیه را در کنار تمام آرمانهای جنبش سبز پیگیری میکنیم که رفع تبعیض و اعطای آزادیها به زنان و آن را از قیمومیت درآوردن ( چه قیمومیت قانون باشد چه قیمومیتهای دیگر ) خارج کند و زن واقعا در شأن و منزلتی که همه ی فرهنگهای بدیع و ارزشمند جهان برای آن قائل اند، و از جمله اسلام عزیز خودمان بر آن قائل است ما به آن شأن و منزلت برسانیم هم در قلمرو فرهنگ هم در قلمرو قانون.
در نهایت تبریک میگویم به همه ی انسانهای بزرگی که با هزینههای سنگینی که پرداختند این انقلاب کبیر را حفظ کردند، جنگ تحمیلی را به پیروزی رساندند و جنبش سبز را سرفراز کردند در تمام جهان، به خانوادههای زندانیان، به خانوادههای شهدا در تمام قلمرو تاریخ ایران به ویژه این سی ساله اخیر تبریک عرض میکنم. امیدوارم زندانیان آزاد شوند و بر سر سفرههای هفت سین در کنار خانوادههای خود بنشینند و به ترجیع بند سبز جنبش سبز که پر از سینهای پر شکوه است، علاوه بر سینهای هفت سین، سین سرفرازی، سین سعادت، سین سلامت و سینهای خوب دیگر را به عنوان یک زنجیره ی ابدی سبزیهای جنبش سبز در کنار خانواده هایشان بر سر سفره ی هفت سین داشته باشند. و ما بی شماریم، ما با هم هستیم، ما ایستاده ایم.
جنبش سبز هزینه ی سنگینی پرداخت کرده و پای آرمانهای خود ایستاده است. منتها این آرمانها را ما میخواهیم، مطالبات ما باید تحقق پیدا کند.هر کس این کار کرد فرقی نمیکند، مهم این است با سرفرازی این آرمانها که آرمانهای خود انقلاب کبیر اسلامی هم هست تحقق پیدا کند و میدانم که حتما چنین خواهد شد و امیدواریم که همه خوشبخت و سعادتمند باشیم.