پسر ناخلف که از ۱۸ روز قبل به اتهام قتل پدرش بازداشت شده سرانجام به جرمش اعتراف کرد.
روز پنجشنبه اول خردادماه به مأموران پلیس تهران خبر رسید مردی میانسال زخمی شده و پس از انتقال به بیمارستان به کام مرگ رفتهاست. با اعلام این خبر، تیمی از مأموران به بیمارستان رفتند و در آنجا با جسد مرد ۶۰ سالهای به نام حبیب روبهرو شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدهبود. بررسیها نشان داد لحظاتی قبل مقتول از سوی اعضای خانوادهاش به بیمارستان منتقل میشود و آنها ادعا میکنند که پدرشان در درگیری با فرد یا افراد زورگیری به قتل رسیدهاست.
یکی از اعضای خانواده حبیب گفت: «پدرم در شهرستان سکونت داشت و هر چند وقت یکبار برای دیدن مادرم و ما به تهران میآمد. ساعتی قبل زنگ خانهمان به صدا درآمد و وقتی در را باز کردیم، دیدیم پدرمان خونین وارد خانه شد. او به سختی حرف میزد و گفت در درگیری با چند زورگیر زخمی شدهاست و سپس ما پدرمان را برای درمان به بیمارستان منتقل کردیم، اما ساعتی بعد فوت کرد.»
در حالیکه خانواده مقتول مدعی بودند پدرشان در دام زورگیران گرفتار شده و به قتل رسیدهاست، بررسیها نشان داد هیچیک از اموال مقتول سرقت نشدهاست. از سوی دیگر مأموران برای بررسی حادثه، دوربینهای مداربسته اطراف محل زندگی مقتول را بازبینی کردند. هیچکدام از دوربینها درگیری مرد ۶۰ ساله با فرد یا افرادی را ثبت نکردهبود. بررسیها نشان داد مقتول ساعتی قبل بدون اینکه با کسی درگیر شود یا زخمی باشد، وارد خانهاش میشود و بعد هم خونین برای درمان از خانهاش به بیمارستان منتقل میشود، بنابراین فرضیه درگیری خونین خیابانی برای مأموران رنگ باخت و مأموران به این نتیجه رسیدند مقتول در درگیری خانوادگی به قتل رسیدهاست.
۱۸ روز بعد
با به دست آمدن این اطلاعات، تیم جنایی به پسر خانواده مشکوک شد و وی را به عنوان مظنون به قتل بازداشت کرد. متهم پس از انتقال به اداره پلیس، منکر جرم خود شد، اما در نهایت پس از ۱۸ روز با اظهار پشیمانی به قتل پدرش اعتراف کرد. وی در توضیح ماجرا گفت: «پدرم به خاطر اختلافاتی که با ما داشت، مدتی بود محل زندگیاش را به شهرستان برده و ما را ترک کردهبود. او خیلی به ما توجهی نمیکرد و هر چند وقت یکبار به بهانه دیدن ما به تهران میآمد. همین موضوع باعث شدهبود من از رفتارهای پدرم ناراحت و عصبانی باشم. روز حادثه خواهرم به من تلفنی خبر داد قرار است پدرمان از شهرستان به تهران بیاید. من احتمال دادم او به خانه بر میگردد و در خانه منتظرش ماندم. وقتی با کلیدش در را باز کرد و وارد خانه شد، خیلی عصبانی بودم که با هم درگیر شدیم و با چاقو به او حمله کردم و چند ضربه به بدنش زدم. وقتی پدرم به قتل رسید، پشیمان شدم، اما از ترس اعتراف نکردم.»
متهم پس از اعتراف به قتل به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر و بر ملا شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.