اگر طرفدار مجموعه فیلمهای «سریع و خشمگین» باشید — که خب انسان هستید، پس حتماً هستید — میدانید که فیلم «Fast X» با یکی از احمقانهترین پایانهای معلق تاریخ سینما تمام شد. به طور خلاصه، لوداکریس و تایریس گیبسون ظاهراً کشته شدهاند، چون توسط یک عامل دوگانه از آسمان هدف قرار گرفتند. وین دیزل هم به نظر میرسد که قرار است بمیرد، چراکه در انتهای فیلم در پایین یک سد منفجرشده توسط جیسون موموآ گیر افتاده است. گَل گدوت برگشته، راک (دواین جانسون) هم برگشته.
همه این خطهای داستانی نیاز به حل شدن فوری دارند. با این حال، «Fast X» از نظر فروش در گیشه شکست خورد. این فیلم که چهارمین فیلم پرهزینه تاریخ است، در سال ۲۰۲۳ تنها پنجمین فیلم پرفروش شد و با این حال ۲۰ میلیون دلار ضرر کرد. به همین خاطر چشمانداز دنباله آن تیره و تار به نظر میرسید، تا وقتی که وین دیزل به راهحلی «بینقص» رسید برای احیای همیشگی این فرنچایز: بازگرداندن مردگان به زندگی.
آخر هفته گذشته، دیزل در مراسم FuelFest — رویدادی برای علاقهمندان به خودرو در کالیفرنیا — حضور یافت. در سخنرانیاش، او اشاره کرد که چگونه «سریع و خشن ۱۱» میتواند دوباره مردم را هیجانزده کند: «استودیو به من گفت: "وین، میتونیم پایان فرنچایز «سریع و خشن» رو برای آوریل ۲۰۲۷ برنامهریزی کنیم؟ " من گفتم: "تحت سه شرط. " اول، برگردوندن داستان به لسآنجلس! دوم، بازگشت به فرهنگ ماشینها و مسابقه خیابانی! سوم، بازگرداندن دومنیک و برایان اوکانر.».
اما در دنیای «Fast X»، هیچکدام از اینها منطقی نیست. نمیتوان فیلمی ساخت که در آن رم نابود میشود و اسپانیا زیر آب میرود و بعد طوری رفتار کرد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، فقط برای اینکه یک فیلم مسابقه خیابانی کوچولو در لسآنجلس بسازیم. مگر اینکه «سریع و خشن ۱۱» با این صحنه آغاز شود که دومنیک تورتو با عرق سرد از خواب بیدار شود و بگوید: «وای، فکر کردم در یکی از زشتترین سکانسهای CGI تاریخ سینما گیر افتاده بودم ولی فقط یک کابوس عجیب بود!»
نگرانکنندهتر از همه اما، وعده بازگشت برایان اوکانر است. چرا؟ چون این شخصیت را پل واکر بازی میکرد و پل واکر ۱۲ سال پیش درگذشت.
البته این مسأله قبلاً هم جلویشان را نگرفته بود. زمانی که واکر درگذشت، فیلم «سریع و خشن ۷» هنوز در حال ساخت بود، و تیم تولید از برادران واکر بهعنوان بدل استفاده کرد و شرکت VFX «وتا دیجیتال» چهره دیجیتالی واکر را روی بدن آنها قرار داد. نتیجه نسبتاً قانعکننده بود، چون بخش زیادی از بازی واکر از قبل فیلمبرداری شده بود و فقط لازم بود صحنههای تکمیلی را با دقت اضافه کنند.
اما بازگرداندن کامل شخصیت برای اجرای کاملاً جدید، ماجرا را کاملاً متفاوت میکند. آنها باید نسخه دیجیتال واکر را از صفر بسازند، صداگذاری کنند، و کاری کنند که طبیعی به نظر برسد، کاری که هنوز کسی واقعاً نتوانسته خوب انجام دهد. مجموعه «جنگ ستارگان» بارها این کار را با بازیگران درگذشتهای مثل پیتر کوشینگ و کری فیشر انجام داده، و همیشه نتیجه کمی مصنوعی و ناخوشایند بوده است. حتی بازگرداندن هارولد رامیس در «شکارچیان روح: افترلایف» هم باعث نشد آن نسخه دیجیتالی ترسناک به نظر نرسد.
واضح است که فرنچایز «سریع و خشمگین» نباید خودش را تا حد عروسکگردانی یک همبازی مرحوم پایین بیاورد. هدف دیزل احتمالاً بازگشت به احساسات واقعی و عمق شخصیتی است، اما در عمل یعنی باید ساعتها جلوی توپ تنیس بازی کند و ادای احساسات دربیاورد که چندان تأثیرگذار نیست؛ و البته، بگذارید رک بگوییم: مردم برای پیچیدگی احساسی به دیدن این فیلمها نمیروند. آنها میخواهند صحنههای تصادف، انفجار و آتش ببینند. اگر «سریع و خشن ۱۱» میخواهد به پل واکر ادای احترام کند، بهترین راه شاید این باشد که این کار را در تیتراژ پایانی انجام دهد، چون سخت است که همزمان به همبازی مرحوم احترام بگذاری و هم از انفجار یک سد فرار کنی.