دیاکو عزیزی- وزارت راه و شهرسازی، شاید تنها وزارتخانهای باشد که گستره وظایفش از عمق دریا تا بلندای آسمان امتداد دارد. نهادی که همزمان باید جاده بسازد، ریل بکشد، آسمان را مدیریت کند، بندر را سامان دهد و در نهایت، سرپناه مردم را نیز تأمین نماید. از مسکن مهر و نهضت ملی گرفته تا طرحهای کلان حملونقل ریلی، هوایی و دریایی، همه در قلمرو این وزارتخانه عظیم جای دارند؛ وزارتخانهای که اگر درست اداره شود، موتور محرک اقتصاد ملی خواهد بود و اگر درگیر آشفتگی و تعدد مأموریتها گردد، خود به گرهای بزرگ در مسیر توسعه بدل میشود.
در واقع، وزارت راه و شهرسازی در عمل یک دولت کوچک است؛ با دهها سازمان، شرکت و نهاد وابسته که هر کدام دنیایی از تصمیمگیری و سیاستگذاری را در خود دارند. سازمان هواپیمایی، بنادر و دریانوردی، راهداری، قطار، شرکت ساخت و توسعه زیرساخت، شرکت عمران و بهسازی شهری، سازمان ملی زمین و مسکن، بنیاد مسکن (غیر مستقیم) و دهها نهاد دیگر زیر چتر این وزارتخانه فعالیت میکنند. این گستردگی، اگرچه میتواند فرصتی برای همافزایی ملی باشد، اما در غیاب مدیریت یکپارچه و قوی، به پراکندگی و اتلاف منابع منجر میشود.
امروز بیش از هر زمان دیگری، کشور نیازمند وزیری است که نه صرفاً مدیر پروژهها، بلکه طراح ساختار باشد؛ کسی که بتواند این مجموعه عظیم و متکثر را سامان دهد، اولویتها را بازتعریف کند و از سیاستزدگی در حوزه زمین و مسکن بکاهد. چراکه تصمیمات این وزارتخانه، مستقیماً با زندگی روزمره مردم در ارتباط است: از بلیت پرواز گرفته تا قیمت مسکن و از امنیت جادهها تا توسعه شهری.
وزارت راه و شهرسازی فقط یک دستگاه اجرایی نیست؛ محور توسعه، عدالت سرزمینی و رفاه اجتماعی است. انتخاب وزیری کاردان، با تجربه ترکیبی در مدیریت کلان، اقتصاد و مهندسی، نه یک انتخاب سیاسی، بلکه یک ضرورت ملی است.
این وزارتخانه، اگر درست هدایت شود، میتواند ایران را از رکود، بیکاری و بحران مسکن عبور دهد؛ اما اگر همچنان بیسامان و پراکنده بماند، راه توسعه همواره در ترافیک تصمیمهای ناهماهنگ گرفتار خواهد بود.