کد خبر: ۱۰۵۵۰۳
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۶:۰۸
یک پزشک ایرانی مقیم آلمان:

همایش ایرانیان خارج از کشور یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی بود

پاسخ قابل تامل امیراحمدی درباره پیام بردن از ایران برای آمریکا
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: یکی از شرکت کنندگان در همایش ایرانیان خارج از کشور در نامه‌ای نکاتی قابل‌توجه را از این همایش بازگو کرد.

به گزارش پایگاه خبری سفیر، این پزشک ایرانی مقیم آلمان با انتقاد از اینکه فرصت هم‌اندیشی میان ایرانیان خارج از کشور شرکت کننده در این همایش با محافل علمی و مراکز دانشگاهی به یک برنامه تبلیغاتی هدفمند تبدیل شد، در این نامه نوشت: تاکنون همایش ایرانیان خارج از کشور سه‌بار در ایران برگزار شده است که دو دوره از این همایش در دولت‌های نهم و دهم بوده است و جالب است بدانید از میان این سه دوره همایش، این دوره از همایش بنا به دلایل خاصی به گونه‌ای برگزار شد که نتوانست پیام اصلی و هدف غائی خود را بیان دارد.

این شرکت کننده با اشاره به اینکه قرار بود همایش دو روز باشد، اما به محض ورود به ایران اعلام شد ممکن است برنامه‌های همایش بیش از دو هفته هم طول بکشد، نوشت: در فرودگاه امام خمینی حدود 5 ساعت به بهانه تصویربرداری از گذرنامه برای صدور کارت همایش معطل شدیم ولی برخلاف وعده‌ای که داده شده بود، کارتی به ما داده شده بود که هیچ عکسی بر روی آن نصب نشده بود و فقط مشخصات اولیه بر روی آن نوشته شده بود که بعدها با حضور گسترده افرادی ناشناس در صندلی‌های محل برگزاری همایش که کارشان فقط تشویق و کف زدن بود، علت عدم صدور کارت عکس‌دار را متوجه شدیم البته جالب است بدانید فردی که ماهرانه و مانند یک بازیگری که بارها نقش خود را تمرین کرده است و در مقابل یکی از سخنرانان زانو زد نیز از جمله همین افراد بود که نه تنها وی، بلکه بسیاری از مشوقین برنامه‌ها که به نام مدعوین خارج از کشور حضور داشتند در هیچ یک از 3هتل محل استقرار دیده نشدند.

بر اساس نوشته‌های این شهروند ایرانی، سخنرانی احمدی‌نژاد در این همایش پیش‌بینی نشده بود و تمامی شرکت‌کنندگان واقعی که از خارج از کشور دعوت شده بودند یک‌باره با حضور محمود احمدی‌نژاد شوکه شدند و برخی از اینکه به جای وعده قبلی تقسیم شرکت‌کنندگان به کارگروه های علمی و تخصصی برای ارتباط با محافل علمی و آکادمیک، بازیگر یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی شده بودند ناراحت شده و سالن جلسه را ترک کردند که در تصاویر پخش شده نیز این موضوع کاملا مشهود است.

ناهماهنگی میان وزارت امور خارجه و نهاد ریاست‌جمهوری از دیگر بندهای مورد اشاره این نامه است که بر اساس آن، روز اول همایش در اختیار وزرات امور خارجه بود اما به دلیل علاقه شدید نهاد ریاست‌جمهوری به حضور فعال در این همایش، روز دوم کارکنان وزارت خارجه بر سر کارهای خود حاضر نشدند و پرسنل نهاد ریاست‌جمهوری با یک تعجیل خاصی اجرای برنامه‌ها را بر عهده گرفتند. البته وجه مشترک تعداد قابل توجهی از این کارکنان سوالات آنها درباره نحوه تحصیل در خارج از کشور و چگونگی بورسیه شدن بود.

این پزشک ایرانی مقیم آلمان در بخش دیگری از نامه خود با تاکید بر اینکه بسیاری از مدعوین واقعی این همایش از روز دوم، هتل محل اقامت خود را ترک کرده و به منازل بستگان خود رفتند نوشت: جالب‌ترین سخنرانی این همایش مربوط به اظهارات واقع‌بینانه و زیرکانه پرفسور نجابت بود که بسیار کوتاه و موجز در واکنش به رویدادهای خاص مکتبی موجود در این همایش گفت: من در این مملکت بیش از هزار عمل جراحی بدون مزد انجام داده‌ام. از جبهه تا پشت جبهه. یک روز امام خطاب به ما گفت: شما به مردم خدمت کردید و هرکس که به مردم خدمت کند، در هرکجای دنیا که باشد، اسلام را معرفی کرده است.

در بخش دیگری از این نامه به بوسیدن پرچم ایران توسط رئیس دفتر رئیس‌جمهوری اشاره شده است که فردی پرچم رومیزی ایران را پشت سر آقای مشائی نگاهداشته بود و به محض پایان سخنرانی وی، پرچم را جلو آورد و رئیس دفتر رئیس‌جمهور در حالتی نمایشی آن را بوسید و نوازش کرد و پس از سخنرانی آقای مشائی یکی از پروفسورهای معروف ایرانی مقیم آلمان به ایشان یادآور شد بنا به گفته شما 5 میلیون ایرانی در خارج از کشور هستند اما آیا با خود فکر کرده‌اید که منابع خبری این 5 میلیون ایرانی آن 10- 15 میلیون ایرانی مقیم داخل کشور هستند که با آنها نسبت و قرابت دارند و اخبار و اطلاعات واقعی خود را از آنها دریافت می‌کنند.

نویسنده نامه در بخش پایانی خود ماجرای جنجالی حضور هوشنگ امیراحمدی را چنین نقل می‌کند: من با ایشان در یک هتل بودم. همان شب اول به رسم ادب رفتم پیش و سلام و علیکی کردیم. انسانی است مبادی آداب و به همان اندازه هم دیپلمات و هوشیار. پرسیدم که برای شما هم سخنرانی در نظر گرفته‌اند؟ گفت: خیر. من اصلا به سالن همایش نمی‌آیم. گفته اند صلاح نیست و جنجال می‌شود.

به شوخی پرسیدم: از اوباما خبری آورده‌اید؟

فورا و قاطع پاسخ داد: خیر.

پرسیدم: از این‌طرف قرار است پیامی ببرید؟

پاسخش با لبخند یک “ببینیم” کشدار بود.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین