آفتابنیوز : آفتاب: دانشمندان درباره پرونده این دوقلو کاملا شگفت زدهاند. به گفته "داگلاس کوچرن" جراح اعصاب در بیمارستان کودکان ونکوور این دو قلو دو کودک کاملا متفاوت هستند و هر کدام شخصیتی کاملا مجزا دارند اما سیستم احساسی و مغز آنها به یکدیگر متصل است.
شگفتانگیزترین و عجیبترین داستان تاریخ علم پزشکی داستان زندگی تاتیانا و کریستا است. دو قلوهایی که مغزها و سیستم عصبی آنها به یکدیگر متصل است اما از شخصیتهای کاملا مجزایی برخوردارند.
این دو قلوهای به هم پیوسته در اصل نباید زنده باقی میماندند زیرا شانس نجات یافتن آنها از مرحله بارداری، زایمان و سپری کردن ماه اول زندگی تقریبا صفر بود اما این دو به شکلی شگفتانگیز زنده مانده و در 25 اکتبر 4 ساله شدند، در حالی که در نهایت سلامت و شادی بهسر میبرند.
این دو قلوهای به هم پیوسته میتوانند در بازیهای نینتندو با یکدیگر رقابت کنند. آنها برای دست پیدا کردن به اسباب بازیها با یکدیگر دعوا کرده و غذا و کارکردهای فیزیولوژیکی خود را با یکدیگر تقسیم میکنند. اما در عین حال این دو قلوها میتوانند احساساتی مشابه را نیز با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
از همه مهمتر این است که آنها میتوانند افکاری یکسان را به اشتراک بگذارند بهطوری که مادر بزرگ آنها میگوید، زمانهایی هست که این دو بدون اینکه حرفیبزنند، در گوشهای نشسته اند و افکارشان را به یکدیگر انتقال میدهند و در صورتی که یکی از آنها با آن تفکر مخالف باشد با صدای بلند از دیگری میخواهد که فکر کردن به آن را متوقف کند.
دانشمندان درباره پرونده این دوقلو کاملا شگفت زدهاند. به گفته "داگلاس کوچرن" جراح اعصاب در بیمارستان کودکان ونکوور این دو قلو دو کودک کاملا متفاوت هستند و هر کدام شخصیتی کاملا مجزا دارند اما سیستم احساسی و مغز آنها به یکدیگر متصل است.
کوچرن حین مطالعه بر روی این دو قلوی به هم چسبیده تواناییهای اتصال تفکر را در آنها مورد بررسی قرار داده و مشاهده کرده که مغز این دو کودک از میدان دید یکدیگر سیگنالهایی را ضبط میکنند و به احتمال زیاد یکی از آنها میتواند آنچه دیگری میبیند را به چشم ببیند.
هیچکس نمیتواند تصور کند این دو کودک چگونه فعالیت کرده یا چه احساس میکنند و از آنجایی که این دو کودک هنوز نتوانسته اند مهارتهای کلامی خود را تکمیل کنند، دانشمندان نیز نمیتوانند در اینباره از آنها سوال بپرسند. با این حال اگر تاتیانا و کریستا در سنی بودند که توانایی حرف زدن درست داشتند شاید هرگز نمیتوانستند احساس واقعی خود را بیان کنند، زیرا هم اکنون در صورتی که از فردی بالغ نیز سوال شود چگونه میبیند یا میشنود، قادر به ارائه پاسخی صریح نیست. زیرا این رفتارها رخ میدهند و این دو کودک نیز مرجعی برای توضیح آنها در اختیار ندارند. زندگی آنها تنها نمونهای است که میشناسند و برای آنها به اشتراک گذاشتن آنی افکار و احساسات تنها راهی است که برای زندگی کردن وجود دارد.
بر اساس گزارش پاپ ساینس، بدون در نظر گرفتن مفهومی که زندگی این دو کودک شاد برای دانشمندان متجلی میکند، مادر آنها از سپری کردن روزهای زندگی خود با این دو کودک زیبا بسیار شاد است و متولد شدن آنها را به این شکل خاص بی دلیل نمیداند، تنها مشکل اینجاست که هنوز دلیل اصلی این رویداد برایش مشخص نشده است.