کد خبر: ۱۱۳۶۱۹
تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱۳۸۹ - ۰۰:۱۱

ماجراهای «آقا پولداره»: پیشنهاد 4مربی خارجی را با هزینه خودم داده بودم از جمله کلینزمن!

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: چند هفته قبل بود که عادل فردوسی پور در برنامه 90 با همان موشکافی و تیزبینی مثال‌زدنی خود، بینندگان پرتعداد برنامه‌اش را باز هم غافلگیر کرد. او در هنگام بررسی وضعیت تیم امید ناگهان گفت که گزارش خاصی را آماده کرده‌اند و بی‌هیچ توضیحی، مردم را به دیدن آن دعوت کرد. 

عماد الدین احمدیان، نامی است که مدتی است در مباحث کمیته ملی المپیک شنیده می‌‌شود. فردوسی‌پور پس از آن گزارش به خنده گفت: «کلا این آقای احمدیان آدم جالبی است»!؛ گزارشی که غلام پیروانی در آن به صراحت گفت که احمدیان را نمی‌شناسد اما در صورتی که احمدیان به سر تمرین امید‌ها بیاید، او را کتک خواهد زد! تماشاگر در شماره 30 خود، گزارشی بسیار جالب و خواندنی از احمدیان دارد.

«آقا پولداره» زمانی در کانون توجه‌ها قرار گرفت که حسین رضازاده اعلام کرد: «این آقا را نمی‌شناسم»! عکس‌هایی دوباره منتشر شد تا نشانگر اهدای 100سکه طلا به قوی‌ترین مرد جهان توسط همان شخصی باشد که رضازاده اعلام کرده بود او را نمی‌شناسد. اصطلاح «آقا پولداره» را پیروانی، سرمربی تیم ملی فوتبال امید به‌کار برد، درست پس از آن که در برنامه 90 گفته بود: «چنین فردی را نمی‌شناسم» و در گفت‌و‌گو با مطبوعات هم اعلام کرده بود «‌اگر این آقا پولداره، سر تمرین تیم ملی امید بیاید، با او برخورد فیزیکی خواهم کرد»! ( نقل به مضمون). این «آقا پولداره»‌ عمادالدین احمدیان است، یک تاجر متمول که علاقه وافرش به ورزش، او را به عنوان یک حامی به میدان ورزش کشیده. با کمی تاخیر در دفتر کارش حاضر می‌شود؛ گفت‌وگو و گزارشی از سبک زندگی فردی که حالا حضورش در ورزش با جنجال‌هایی از سوی رضازاده و پیروانی، همراه شده است را در ادامه می‌خوانید.

یک گرامافون قدیمی، چند گلدان قدیمی و زیبا، تابلو فرش‌هایی که بر دیوار دفتر کار مجلل عبادا... احمدیان خودنمایی می‌کنند همه و همه تحت تاثیر شمشیری قرار گرفته‌اند که روی دیوار جا خوش کرده است؛ شمشیر دوسری که از روی ذوالفقار، ساخته شده. احمدیان می‌گوید: «به اندازه واقعی ذوالفقار حضرت امیر(ع) ساخته شد. اصل شمشیر در موزه استانبول است و حدود 8کیلوگرم وزن دارد. از این شمشیر دو قبضه ساختم حدود سه میلیون تومان هزینه ساخت آنها شد که متاسفانه یکی از آن‌ها را به رضازاده هدیه کردم.»

اینچنین، زخم کهنه سرباز می‌کند و ماجرای رضازاده دوباره واکاوی می‌شود؛ عکس بزرگی از اهدای 100سکه طلا به رضازاده در گوشه‌ای از اتاق خودنمایی می‌کند، احمدیان به تصویری که مشابه آن در رسانه‌ها منتشر شده است اشاره می‌کند و می‌گوید: «100سکه طلا به ایشان دادم، در حالی که هیچ تیمی حاضر به جذب رضازاده نبود از او حمایت کردم، 12-13 سالی است که لابه‌لای کارهایم با رضازاده در ارتباطم و همواره درکنار او بودم. ما با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم و حتی همسر من زمان به دنیا آمدن دومین فرزند رضازاده به دیدن بچه‌اش رفت و هدیه‌ای هم برد؛ نمی‌دانم رضازاده چرا گفته من را نمی‌شناسد! خداوند لطفی به رضازاده کرده که متاسفانه قدرش را نمی‌داند.»

به‌خاطر غرور ملی! 

حمایت مالی احمدیان از حسین رضازاده و وزنه‌برداری ایران، خیلی پیش‌تر از آن که بحث تیم ملی فوتبال امید پیش بیاید، شروع شده بود. احمدیان در مورد این که چرا به حمایت از ورزش و شخص رضازاده می‌پرداخته، می‌گوید: «رضازاده، زمانی که با گفتن یا ابوالفضل، وزنه‌ها را بالای سر می‌برد، غرور یک ملت را به پرواز در می‌آورد و باعث شادی ملت ایران می‌شد؛ من هم برای حمایت از چنین فردی و استمرار به‌وجود آمدن چنین لحظه‌هایی از او حمایت می‌کردم. البته این حمایت‌ها کم‌کم و با خواست آقای افشارزاده، شکل گسترده‌تری به خود گرفت و به تیم ملی فوتبال امید هم کشیده شد.

من از سال1373 به حمایت از ورزش پرداخته‌ام، در آن زمان رضازاده 17سال داشت و در اردوی تیم ملی وزنه‌برداری جوانان عضویت داشت.» احمدیان مشاور افشارزاده و نماینده ویژه کمیته ملی المپیک در تیم ملی فوتبال امید است، این را حکم‌هایی که بر دیوار دفتر کار مجلل او نصب شده، تایید می‌کنند تا پرسشی بدون پاسخ بماند، «چرا غلام پیروانی اعلام کرد چنین فردی را نمی‌شناسد»؛ احمدیان در پاسخ به این پرسش می‌گوید: «آقای پیروانی انسان خوبی است و من هیچ وقت به ایشان اهانت نکردم. ایشان هر چند خوب هستند اما به عقیده من که آن موقع هم بیان کردم، نمی‌تواند تیم امید را به المپیک ببرد. این نظر من است شاید اگر افشین پیروانی در کادر فنی تیم ملی امید حضور داشت، امکان رفتن به المپیک وجود داشت و یا تیم امید بهتر نتیجه می‌گرفت!» 

شهرت‌طلب یا سوداگر؟ 

شهرت‌طلب یا تاجری به دنبال کسب اعتبار؟ وقتی احمدیان با این سوال مواجه می‌شود می‌گوید: «هیچ‌گاه به دنبال شهرت نبوده‌ام و به این شهرت راضی نیستم، من بیشتر دنبال نتیجه کار بوده و هستم. حرف و حدیث‌هایی هم که پیرامون حضورم در ورزش به وجود آمده را من به راه نیانداخته‌ام. هدف من اعتلای ورزش ایران و به اهتزاز درآمدن پرچم مقدس کشورمان در میدان‌های مهم ورزشی بوده و در این راه به حمایت از ورزش و ورزشکاران پرداخته‌ام. تا به حال یک ریال از منابع عمومی وام نگرفته‌ام و همیشه قصدم خیر بوده.

شاید خیلی‌ها نمی‌دانند و نخواسته‌ام که بدانند مسجد و مدرسه ساخته‌ام در تهران و کرمانشاه؛ به بسیاری از تازه عروس‌ها جهیزیه داده‌ام و سعی کرده‌ام همیشه به نتیجه کار فکر کنم نه چیز دیگری.» احمدیان در مورد این که تاکنون چه‌قدر در راه ورزش هزینه کرده ،می‌گوید: «هیچ‌وقت جمع نزده‌ام که کجا و برای چه کسانی در ورزش هزینه کرده‌ام، چرتکه نمی‌اندازم. وقتی پرچم ایران بالا می‌رفته من راضی بوده‌ام. از این کارها هم با تمام حرف‌ها و حدیث‌ها و گاه بی‌انصافی‌هایی که شده پشیمان نیستم، شاید این رضازاده است که باید پشیمان شود و با این همه کارهایی که برایش کرده‌ام، گفته فلانی را نمی‌شناسم!»
من، خیابانی و کفاشیان! 

جنجال بعدی را علی کفاشیان به راه انداخت! رییس فدراسیون فوتبال پس از صحبت‌های غلام پیروانی، نماینده ویژه کمیته ملی المپیک در تیم ملی امید را «یک فرد خیابانی که جیبش را پر پول کرده خواند» ! احمدیان در پاسخ به گفته‌های کفاشیان می‌گوید: «مگر ایشان مسئول آدم‌های خیابانی است، فکر می‌کردم کفاشیان رییس فدراسیون فوتبال است! ایشان اگر قدرت داشت چرا جواب حرف‌های دندان‌شکن علی دایی را نداد؟ اصطلاح خیابانی معنای خوبی ندارد و در شان یک رییس فدراسیون نیست که این‌گونه سخن بگوید.»
احمدیان به برگزاری جلسه‌های مشترک با کفاشیان اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما چندین جلسه مشترک با حضور آقای افشارزاده داشتیم، من حکم مشاور و نماینده کمیته ملی المپیک را دارم، کفاشیان چطور می‌گوید مرا نمی‌شناسد؟ ظاهرا این آقایان فقط پول‌‌مرا می‌شناسند!

من حتی در جلسه‌ای که داشتیم به کفاشیان پیشنهاد دادم حاضرم اگر مسئولیت تیم ملی امید با من باشد ، یکی از بهترین مربیان دنیا را بیاورم و تیم را به المپیک ببرم اگر هم چنین نشد تمام هزینه‌های تیم را خودم پرداخت کنم اما ایشان مثل همه کارهایی که با بی‌تفاوتی از کنارشان می‌گذرد از کنار این پیشنهاد هم گذشت. قبل از این هم پیشنهاد حضور 4مربی خارجی را با هزینه خودم داده بودم، کلینزمن یکی از گزینه‌های من برای هدایت تیم ملی امید بود اما به خاطر منافع خودشان پیشنهاد مرا بی‌جواب گذاشتند.» 

ثروتمند زندگی کن، فقیر بمیر 

احمدیان تز جالبی در زندگی‌اش دارد. او معتقد است که باید ثروتمند زندگی کرد و فقیر مرد! نماینده کمیته ملی المپیک در تیم ملی فوتبال امید با اشاره به برخی فامیل‌بازی‌ها در فدراسیون فوتبال می‌گوید:«کفاشیان با فامیل‌بازی دنبال منافع خودش است او خواهرزاده 40‌ساله‌اش ‌ که هیچ شناختی از فوتبال ندارد و کارمند است را به عنوان سرپرست تیم امید منصوب کرده. من خیابانی‌ام؟ من حاضرم ثابت کنم سرمایه کفاشیان از من بیشتر است منتها من سرمایه‌ام را بدون چشم‌داشت در اختیار ورزش و مردم می‌گذارم اما آن‌ها دنبال منافع شخصی خود در ورزش هستند.»
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین