آفتاب: توابی (اصطلاح مربوط به روزنامه کیهان) که تا چندی پیش گل سرسبد بخشی از روزنامه نگاران دوم خرداد بوده و اکنون به روزنامه کیهان پناه آورده، شیوه جالبی در نگارش اخبار ویژه این روزنامه، حمله به جریانهای فرهنگی به ویژه طیف قالیباف و همچنین به اصطلاح نقد رفتارهای رفقای قبلی خود دارد.
به گزارش آینده، وی که هوادارانش او را "جانباز جنگ نرم" میدانند، شیوه جالبی برای حمله به کسانی که نمیپسندد دارد و گویا در روزنامه کیهان نیز کسی توجهی به این روند ندارد.
برای نمونه، او اخیرا در یادداشتی جشن منتقدان سینما را جشن فتنه نامیده، جشنی که همه رسانههای کشور در آن حضور داشتند و گزارش آن را منعکس کردند! فارغ از اینکه حرف او را درست بدانیم یا نه، بخشی از یادداشت او در روزنامه کیهان روز دوشنبه (11بهمن) و 5شنبه (14بهمن) را بخوانید، به بخشهای سیاه شده دقت کنید:
«سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در حالی خود را «فاقد مسئولیت» برای حمایت مالی از این جریان می داند که بسیاری از نویسندگان روزنامه های زنجیره ای (پایگاه های دشمن) و همکاران نشریات حامی فتنه 88 اکنون با نشریات متعلق به شهرداری تهران مانند «خردنامه همشهری» همکاری رسمی دارند و متاسفانه آثار نویسندگانی مانند «هاینریش بل» (داستان نویس عضو CIA) و... را تبلیغ می کنند.
روزنامه کیهان پیش از این با انتشار خبری ویژه از «نفوذ اعضاء یک گروهک سیاسی برانداز» در بخش فرهنگی شهرداری تهران خبر داده بود که اعضاء این گروهک با «حسین بشیریه» (عضو موسسه NED، بازوی پژوهشی CIA) مرتبط می باشند. از این رو، تا هنگامی که چنین عناصری در آن مجموعه مدیریتی حضور دارند، برخی اتفاقات مانند کمک مالی شهرداری تهران به عوامل فتنه آمریکایی قابل تکرار به نظر می رسد.»
اما در همین حال سید مجتبی ناوندی، از روزنامه نگاران حامی دولت و اولین یاران انتخاباتی احمدی نژاد در انتخابات 84 در وبلاگ خود اطلاعات جامعی از این فرد تواب که به شدت به مظلومنمایی و حضور در رسانهها علاقمند است، منتشر کرده که برخی از آنها را مرور میکنیم، وی نوشته است:
با ادبیات آقای (...) و دوستانشان در روزنامه کیهان، بد نیست نگاهی گذرا به گذشته و سوابق خود ایشان داشته باشیم که این 16 مورد از سوابق، با جستجو در زندگی شخصی وی و یا از طریق منابع آگاه به دست نیامده، بلکه تمام آنها در سایت شخصی او مندرج شده است:
الف) عضو فدراسیون جهانی روزنامهنگاران در شیکاگو (1379، ایالات متحده)
ب) عضو انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران (1384- 1379): این انجمن که روزنامه نگاران جبهه دوم خرداد آن را اداره می کردند، در سال 1387 دیوان عدالت اداری آن را واجد انحلال دانست و در چهارم تیر ماه سال 1387 حکم انحلال آن رسما اعلام شد.
پ) حضور در حلقه شاگردان "عبدالکریم سروش"
ت) از نیمه سال 1377 به پیشنهاد «فریدون جیرانی» به هفتهنامه «سینما» رفت و همراه با نوشتن نقد فیلم، دبیری سرویس «گفتوگوهای ویژه با شخصیتهای سیاسی و مذهبی» را پذیرفت. در این دوره او «پروژه نوسازی سیاسی و مذهبی در سینمای ایران» را طراحی کرد و با حضور در نزد فقها و روحانیونی چون یوسف صانعی، حسینعلی منتظری، صادق خلخالی، محمد عبایی خراسانی، سید حسین موسوی تبریزی، اسدالله بیات، طه هاشمی و... توانست فتاوایی پیرامون «حضور زن مسلمان بیحجاب در عرصه سینما»، «موسیقی پاپ»، «تکخوانی و همخوانی زن مسلمان» و... را اخذ کند.
این پروژه که مورد تصویب و تقدیر عطاءالله مهاجرانی (وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی) قرار گرفت تا سال 1381 به طول انجامید.
ث) او در دوران اصلاحات در برخی روزنامههای زنجیره ای از جمله «نشاط»، «خرداد»، «پیام آزادی»، «صدای عدالت»، «جامعه مدنی»، «حیات نو»، «اخبار» فعالیت می کرد. در این دوره او در محافل سیاسی اصلاح طلبان حضوری جدیتر یافت و روایت مباحثات فرهنگی خود با لیدرهای گفتمان اصلاحطلبی را در ایران، مانند محمدرضا خاتمی، اکبر گنجی، احمد بورقانی، عباس عبدی، ابراهیم یزدی، مراد ثقفی، احسان نراقی، رجبعلی مزروعی، محسن آرمین، محمد تقی فاضل میبدی، مهرانگیز کار و... منتشر میکرد که حاصل آن مباحثات نشر کتاب «سینما، سیاست، آزادی» (1379، انتشارات الست فردا) بود. این کتاب در باب «آسیبشناسی گذار به سینمای کثرتگرا» تحریر شد و بر پایه تئوری پلورالیزم هنری صورتبندی گشت.
ج) در سال 1379، هنگامی که بیشتر اوقاتش را با غلامحسین صالحیار (روزنامهنگار برگزیده جهان در قرن بیستم و سردبیرکل روزنامه اطلاعات در سه دوره عصر پهلوی تا پیروزی انقلاب) برای پیشبرد سه طرح تحقیقاتی پیرامون «سیاست رسانهای و رسانههای سیاسی» میگذراند، به عنوان دبیر شورای سیاستگذاری ماهنامه «فیلم و هنر» برگزیده شد. با این حال، بیشتر دل مشغولی او نشر روایتی سیاسی از سینمای ایران بود و با صالحیار رسالهای تحلیلی را در باب «ایدئولوژی در سینمای ایران» نوشت که یکسال بعد منتشر شد.
چ) از سال 1380 نیز به عضویت شورای سردبیری هفتهنامه «سینما جهان» درآمد و و دبیری ویژهنامه «مجله دوم» این هفتهنامه را برعهده گرفت و تا توقیف این نشریه در بهمن 1380، این همکاری ادامه یافت. ظاهرا آقای (...) بعد از توقیف این نشریه، دستگیر شد و مدتی در بازداشت بود(البته این بخش، در سایت شخصی وی نیامده است.)
ح) در پایان 1380 او طرح تاسیس اولین خبرگزاری اینترنتی «سینما و هنر ایران» (ایفا پرس) را تدوین کرد و سردبیری آن خبرگزاری را در دوران تاسیس برعهده گرفت. در همین دوره، به پیشنهاد جواد مجابی و سیمین بهبهانی (اعضاء هیات دبیران کانون نویسندگان ایران) رسانهای مولتی مدیا را برای «کانون نویسندگان ایران» طراحی کرد و نیز سردبیر نشریه «رسانه ما» و مشاور مطبوعاتی انجمن صنفی شرکتهای تبلیغاتی ایران بود.
خ) در آستانه برگزاری هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، به پیشنهاد احمد بورقانی (نماینده مجلس ششم) کار تدوین «گزارش دستاوردهای هنری سید محمد خاتمی در دوره نخست ریاست جمهوری» را برعهده گرفت. چکیده 15 صفحهای این گزارش، دو روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در رسانههای فارسیزبان منتشر شد.
د) از اسفند 1380، عضو شورای سیاستگذاری سایت «گویا» (اولین و پرمخاطبترین رسانه اینترنتی فارسیزبانان) بود و در سال 1381 سردبیری بخش ویژه سایت «گویا نیوز» را برعهده گرفت و تا سال 1382 به عنوان عضو شورای سردبیری در این رسانه حضور داشت.
ذ) در دوره حضور (...) در "گویا"، او به عنوان تحلیلگر سیاسی با نشریات اینترنتی مانند«پیک ایران»، سایت فارسی «صدای آمریکا»، «اخبار امروز»، «پیک نت»، «مهدیس»، «سیاه و سپید» و... همکاری میکرد و برای رسانههایی مانند «شهروند» در کانادا، «اشپیگل» (نسخه فارسی) در آلمان و «رادیو فردا» در پراگ مطلب مینوشت. نکته جالب این است که او اکنون در سایت شخصی خود از شهروند»، «اشپیگل» و »رادیو فردا» به عنوان "رسانههای ایرانیان خارج از کشور" یاد کرده است.
ر) کتاب دوم او با نام «دوئل با سینما» (1381، نشر گویا، فرانسه) در این دوره منتشر شد. این کتاب که گفتارها و گفتوگوهایی در باب ایدئولوژیزدایی در عرصه فرهنگ و هنر بود، به سیاق تالیف نخست او، جامعه هنری را جامعهای سکولار میدید، اما اینبار وجه غالب کتاب را آرای فعالان «کانون نویسندگان ایران» میساخت. این وجه غالب، ماحصل تعامل و پیوند او با چهرههایی چون جواد مجابی، سیمین بهبهانی، محمود دولتآبادی، احسان نراقی، سیامک پورزند، علی اشرف درویشیان، پوران فرخزاد، کیومرث منشیزاده، منوچهر انور و... بود.
حال با توجه به ادبیات گردانندگان روزنامه کیهان و همچنین سوابق (...) که در موارد بالا به آنها اشاره شد، چرا آقای شریعتمداری که درباره "ایرانیان خارج از کشور" چنان حساسیتی از خود نشان می دهد که گویا همه آنها برای جاسوسی به ایران می آیند، چرا چند صدم این حساسیت را درباره این عضو روزنامه تحت مدیریتش نشان نمی دهد؟! نکند عضویت در روزنامه کیهان و همراهی با گردانندگان آن، برای تطهیر گذشته هر فردی کفایت می کند؟! (ناگفته نماند که این سوالات را با توجه به ادبیات روزنامه کیهان به کار بردم وگرنه ادبیات این چنین را درست نمی دانم و به فرموده خمینی کبیر، "میزان، حال افراد است").
متاسفانه گویا کیهان، اصولی که خود بارها آن را در صفحات متعددش منتشر میکند نیز قبول ندارد، حداقل این اصول را به نویسنده اخبار ویژهاش که کاری جز حمله به دوستان سابق آن هم به خاطر گذشتهشان، ندارد گوشزد نمیکند.
آقای شریعتمداری! شما که به «اهدای جایزه» یک صنف به روزنامهنگارانی که در جمهوری اسلامی و با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت میکنند، ایراد میگیرید و آن را جشن فتنه میخوانید، حضور یکی از همین عوامل در موسسه خود را ایراد نمیبینید؟
این بخش از یادداشت نیروی تواب را با هم بخوانیم:
«خبرنگاران و نویسندگان ماهنامه «فیلم» بسیاری از جوایز این جشن را به خود اختصاص دادند، این ماهنامه سینمایی که در طول 2 دهه گذشته از حامیان «مکتب سینمای سیاه» (سینمای جشنواره ای) و مبلغ سینمای هالیوود است، تا سال 1380 روابطی نزدیک با «سیامک پورزند» (عامل سرویس جاسوسی CIA) داشت و کارگردان فرهنگی «حزب رستاخیر» در عصر پهلوی دوم، آن را منتشر میکنند.»
سوال اصلی این است اگر نویسندگی در یک نشریه دارای مجوز در جمهوری اسلامی «جرم» محسوب میشود، سوابق نویسندگی همکار کیهانی که اخیرا گفتوگوهایی با خود تنظیم میکند و به برخی رسانهها میدهد، حکم اعدام دارد!!
سید مجتبی ناوندی که لقب «عزیز دل شریعتمداری» را به این فرد داده، در پایان مطلب مفصلش نکته جالبی را خطاب به این تواب میگوید:" آیا زشت نیست که توابی، توبه را خاص خود بپندارد و درب توبه را بر روی دیگران بسته بداند؟!
نامبرده که داستان مجروح شدن او در سال گذشته همچنان در هالهای از ابهام است و هیچ یک از مقامات قضایی و انتظامی نتیجهای از تحقیقات خود در این خصوص ارائه نکردند، خود را مفسر بیانات رهبر انقلاب هم میداند."
قضاوت این تناقضهای خندهدار باشد با خوانندگان آینده! نام فرد مذکور به علت مورد بحثنبودن و مساله فرعی بودن شخص او، در این گزارش ذکر نشده است. به راستی ملاک و معیار برای کیهان، «خودگویی» است و یا واقعا ملاک «حال» افراد است برای بعضیها صدق میکند!
نکته فوقالعاده جالب در خصوص این فرد، رفتار کاملا متناقض خود در روزنامه کیهان است، او به هر نحوی هر کسی را که بخواهد، تنها به صرف سابقه او، لجنمال میکند اما خودش را که سابقهای درخشان! دارد، از این قاعده کاملا متناقض با روح انقلاب اسلامی، مبرا میداند!