آفتابنیوز : آفتاب: اصغر فرهادی هنگامی که در برلین بود، در گفتوگو با دی ولت، از احتمال مهاجرتش به آلمان خبر داد.
وی در باره این احتمال چنین گفت : دختر دوازده سالهمان در برلین مدرسه خواهد رفت و کودک دو سالهمان این جا به مهد کودک، و من بین برلین و تهران در رفت و آمد خواهم بود.
بخشهایی از این مصاحبه را به نقل از سایت کافه سینما، در ادامه میخوانید:
چون فیلم شما در بخش مسابقه بود می توان احتمال داد که دولت ایران مطلع است. دولت قبلاٌ فیلم را دید؟... تأیید کرد؟ آیا اصلاٌ اجازه داشتید بهصورت رسمی بسازید؟ این فیلم مستقل ساخته شده است، دولت به هیچرو حمایت یا کمک مالی نکرد. هنر این است که فیلم را جوری بسازیم که دولت اصلاٌ دلیلی برای سانسور نداشته است. دولت تاکنون دربارۀ فیلم من اظهارنظری نکرده است. اما ممکن است این اتفاق بیفتد، آدم نمیداند.
دقیقاٌ چه کردید تا گرفتار سانسور نشوید؟ چه بسا بهتر باشد اصلاٌ لو ندهم. نکتۀ اصلی این است که هیچ پیام یا بیانیهای نمیدهم، ارزشگذاری نمیکنم و موضع نمیگیرم بلکه کاملاٌ به تماشاگر وامیگذارم که چه برداشتی میکند.
(...) نمیترسید که بعد از بازگشتتان به ایران سرنوشت مشابهی در انتظار شما باشد؟ خطر بخشی از حرفه و زندگی ما شده است. تا به حال بخت یارم بوده و کاری به کار من نداشتهاند. اما حتی اگر این وضع تغییر کند مایل نیستم تماشاگر را با آن درگیر کنم. فشاری که روی من است به تماشاگر ارتباط ندارد.
اصولاٌ توانستید در برلین حواستان را جمع کنید در حالی که همین حالا (....) جالب است: همین که از کشور خارج میشوم خیلی دقیقتر نگاه میکنم که آنجا چه میگذرد.
فیلم شما غیرسیاسی است؟ به هرحال نقطۀ شروع جدایی یک زوج است، بعد از اینکه زن بر خلاف خواست شوهرش میخواهد کشور را ترک کند تا آیندۀ بهتری برای دخترش ممکن سازد.
فیلم چندین لایه دارد. شاید کسی فقط لایۀ سیاسی با روانشناختی یا اخلاقی آن را ببیند طبق سیلقهای که دارد. اگر فیلم را از جنبۀ اجتماعی ببینیم قطعاٌ معنای سیاسی دارد زیرا بین طبقۀ پایین و متوسط جنگی درگیر است. اما این فیلم از دیگر فیلمهای سیاسی بسیار متفاوت است زیرا هیچ پیام یا پیشفرض سیاسی ارائه نمیکند.
خانوادهتان هم در فیلم شرکت دارند، دخترتان سارینا نقش دختر ترمه را بازی میکند...
همسرم پریسا بختآور نیز کارگردان است و فیلم «دایرۀ زنگی» را ساخته است، ما در مدرسۀ عالی هنر با هم آشنا شدیم. او و بچهها با من به برلین آمدند زیرا فکر میکنیم شاید برای مدت کوتاهی در خارج زندگی کنیم.
چه مدت؟ هنوز نمیدانم. سارینا، دختر 12 سالۀ ما، اینجا به مدرسه خواهد رفت، دختر دوسالهمان به مهد کودک، من خودم بین برلین و ایران رفت و آمد میکنم. بنابراین این بحث را در فیلم که آیا باید به خاطر بچهها به خارج رفت در واقعیت هم داشته ام. اول مخالف بودم، در این فاصله میبینم که خوب است اگر بچهها بتوانند راههای جدید را بروند.
ایدۀ ساخت فیلم در آشپزخانهای در برلین به سراغتان آمد؟ در ماه مارس اینجا بودم تا فیلم بسازم. روزی در آپارتمان دوستان، نزدیک آلکساندر پلاتس در آشپزخانه نشسته بودم که ناگهان از ساختمان بغلی موسیقی ایرانی شنیدم. برایم معلوم شد باید هر چه زودتر برگردم تا در ایران کاملاٌ فیلم دیگری بسازم.
هنرپیشههای زن فیلم در کنفرانس مطبوعاتی روسری داشتند، چرا؟ فکر میکنم هرکس باید این حق را داشته باشد که هرطور دوست دارد لباس بپوشد.