آفتابنیوز : آفتاب: ساعت 2 بامداد بود که نوبت به علی دایی رسید تا روی آنتن برنامه 90 برود. آن هم در شرایطی که حبیب کاشانی هنوز اعتقاد داشت نکات بسیار دیگری باقی مانده تا بخواهد درباره شان سخن بگوید. کاشانی در حرف هایش ایرادهای بسیاری از دایی گرفت و برای خیلی از اتهاماتی که او در این مدت به مدیریت زده، بود دلیل آورد.
دایی اما اینگونه آغاز کرد: «قبل از هر چیز از مردم بزرگوار و هواداران تیم عذرخواهی می کنم به خاطر نتایج ضعیفی که در این فصل در لیگ برتر یا بازی های آسیایی به دست آوردیم و باعث جریحه دار شدن (احساسات شان) شدیم. بنده خودم را مدیون هواداران و لطف شان می دانم. آنها تیم محبوب شان را مورد لطف قرار دادند و باید بدانند ما بدون آنها نمی توانیم هیچ کاری انجام دهیم. این را هم بگویم که مانند برخی اهل مظلوم نمایی نیستم و آمدهام تا حقیقت را به طور کامل به زبان بیاورم».
از اینجا به بعد او شروع کرد به پاسخ دادن حرفهای کاشانی . دایی که در نبود کاشانی خیلی مسلط سخن می گفت، ادامه داد: «آقایان گفتند قرارداد علی دایی بعد از جام حذفی به اتمام رسیده و اتفاقا میگویند ماموریت خودشان در روز 9 خرداد تمام شده است که به نظرم کمی در این مورد بی انصافی است. خدا را شکر که شرمنده هواداران نشدم و احساس شادی مردم را با چیزی عوض نخواهم کرد چون دو رو نیستم. یک رو دارم و سرم را تنها مقابل بیرق امام حسین (ع) خم میکنم. اما حالا می خواهم راجع به مسائلی که کاشانی گفته حرف بزنم».
شروع بحث از لیست بازیکنان مورد نظر دایی برای این فصل بود: «کاشانی در برنامه ورزش و مردم گفت 80 درصد از بازیکنان دلخواه علی دایی جذب پرسپولیس شد. بنده فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف هستم و می دانم که 80 درصد چقدر است! برخی میخواستند ناکامی باشگاه در جذب بازیکن را به پای من بنویسند و خود را کنار بکشند. ایشان می توانست اول فصل بگوید علی دایی این لیست از بازیکنان را میخواست ولی ما بنا به دلایلی نمیتوانیم آنها را جذب کنیم ولی این کار را نکرد. بنده اجازه دادم هر چه دلش میخواست بگوید اما حالا حرفهایم را می زنم. مثلا بنده در نیم فصل دوم به کاشانی گفتم عماد رضا را با هر قیمتی که شده جذب کنید ولی سوالم این است که چرا نتوانستند این بازیکن را جذب کنند؟ عماد آمده بود و با باشگاه به توافق نهایی هم رسید ولی چه شد که آقایان نتوانستند عماد را جذب کنند؟ بیایید بگویید توافق کردیم ولی نتوانستیم او را جذب کنیم. چطور می شود عماد با شما توافق کند به خاطر من هم 100 میلیون تومان از درخواست خود کم کند ولی سر از شاهین بوشهر در آورد. او می خواست در پرسپولیس بازی کند و حتی وقتی برای انجام بازی به بوشهر رفتیم کنار من آمد و به صورت خصوصی چیزی به من گفت که دوست ندارم آن را در این جا بگویم. به هر حال بازیکنی مثل عماد رضا به نظر شما پرسپولیس را رها می کند که به شاهین بوشهر بپیوندد؟ من برای شاهین و طرفدارانش احترام زیادی قائلم ولی انتخاب عماد حضور در پرسپولیس بود نه شاهین».
سرمربی پرسپولیس با برشمردن بازیکنان مورد نظرش ادامه داد: «در لیست من سیدمهدی رحمتی، سید جلال حسینی، هادی عقیلی، میلاد زنیدپور، محمدرضا خلعتبری، کریم انصاریفرد، غلامرضا رضایی و محمد نوری بود که از این میان باید 6 بازیکن جذب تیم میشدند ولی آقایان گفتند از این بازیکنان 80 درصد جذب شده است! سپس رفتند به سراغ لیست دوم من یعنی رحمان احمدی، امیرحسین فشنگچی، علیرضا نورمحمدی و ... که افتخار میکنم در کنار آنها کار کردم و فصل را با قهرمانی پشت سر گذاشتم. از طرف دیگر شیث رضایی را اخراج کردند و پولی که به او دادند بیشتر از من بود چون شیث 90 درصد از قراردادش را گرفته و من تنها 70 درصد. ایشان خودشان را حرفه ای میداند ولی چطور ممکن است بدون آنکه مربی فصل بعد معرفی شود و بدون تائید کادر فنی لیگ بعدی بروند و کمپ تمرینی سال آینده را اوکی کند؟ این مساله به مربی و برنامههایش باز میگردد و مطمئناً ایشان مربی فصل آیندهاش را میشناسد و طبق برنامههای او میروند و کمپ تمرینی را در خارج کشور تائید میکنند».
شوک بعدی دایی حرف زدن درباره تماسها بود. چیزی که کاشانی با جدیت آن را تکذیب کرد؛ «حالا شما جواب این سوالم را بدهید که چه دلیلی وجود دارد مرزبان دستیار حمید استیلی در شاهین بوشهر با حسین کعبی تماس بگیرد و به او بگوید خودت را آماده کن چون فصل بعد به پرسپولیس می آیی و در لیست ما هستی؟ دوستان من از امارات برایم پیامک فرستند و می نویسند که در جلسه ای با حمید استیلی حضور داشتند و او از توافق با حبیب کاشانی در آن صحبت کرده است. این مسائل چه معنایی دارد»؟
علی دایی راجع به کسر 10 درصد از قرارداد بازیکنان هم گفت: «در این مورد بنده که سرمربی هستم باید گزارشی به مدیریت بدهم که چقدر از قرارداد ها کسر شود نه ایشان که خودش میگوید تخصصی در فوتبال ندارد. شما تا به حال شنیدهاید که مثلا بارسلونا بازی خود را ببازد اما مدیریت این باشگاه بازیکنانش را جریمه کند آن هم بدون توجه به نظر سرمربی خود؟ بنده جریمه بازیکنان را اصلا قبول ندارم و هرگز هم نگفتم چون باشگاه به ما پاداش نداده پس بازیهای مان را می بازیم! من باز هم باید به حرف خودشان اشاره کنم که گفته بود حرفهای عمل میکند. اگر حرفهایست چطور روی سکوی قهرمانی رفت و جام را بالای سر برد؟ رئال مادرید طی سالهای اخیر چند بار قهرمان شده؟ آیا تا به حال دیدید فلورنتینو پرز روی سکو بیاید و مدال بگیرد یا پسرش در کنار بازیکنان مدال قهرمانی دریافت کند؟ اگر میگویم دوست ندارم با ایشان رودر رو شوم به خاطر تهمتی است که در آخرین جلسه کمیته فنی به من وارد کرد. همان جا روی میزش کوبیدم و جلسه را ترک کردم. اصلا من به همین کمیته فنی هم ایراد وارد می دانم چون به جای حضور چند کارشناس در چنین جلسهای، کاشانی و رسایی مقابل من مینشینند! حالا عبدی و خوردبین زنده هستند و می توانند برای من شهادت بدهند».
اولین شوک بزرگ دایی ماجرای درگیری با لیدرها بود؛ «ما دوشنبهها جلسه کمیته فنی داشتیم اما روزی از طبقه پنجم باشگاه با من تماس گرفته شد. یکی از کارمندان باشگاه گوشی تلفن را روی اسپیکر گذاشته بود و با گوشهای خودم شنیدم بوقچیها علیه من حرف میزنند و فحش ناموسی میدهند. بنده بی رگ و سیب زمینی نیستم که فحش بخورم و حرفی نزنم به همین علت وقتی میخواستم وارد باشگاه شوم با همین دو بوقچی که از انصار کاشانی هستند مواجه شدم. آنها حرفهایی زدند که جوابشان را دادم و بعد از آن دوباره به من فحاشی کردند که من هم آنها را کتک زدم. شاید آقایان عادت داشته باشند فحش بخورند ولی من اهل این حرفها نیستم. برای من زشت است که از یک بوقچی کتک بخورم. تحمل خیلی مسائل را ندارم. اصلا کجای دنیا دیدید بوقچیها در دفتر مدیرعامل باشگاه جلسه بگذارند. ایشان در این برنامه نامهای رو می کند از لیدری که من بخشیدمش و از باشگاه خواستم دوباره به سکوها برگردد. چرا ایشان که دست به اخراج کردنش بسیار خوب است، با دردانههای خود چنین برخوردی نمیکند که با نامه من آنها را اخراج کند؟ به عقیده من بوقچیهای باشگاه با سیاست باشگاه کار میکنند و به صورت خودجوش بیانیه میخوانند. این لیدرهایی که دو کلاس سواد ندارند، آیا می توانند بیانیه بنویسند».
دایی که از حرف های کاشانی درباره ماجرای دعوا و تمثیل ماجرا به قصه مجید دلبندم ، شاکی به نظر میرسید برای خود شاهدی تراشید و ادعا کرد: «یک شاهد دارم. خانمی هست در باشگاه که گاهی میآید به کارها کمک میکند. او با گوشهای خودش شنیده است که همین لیدرهای مورد نظر رفتند به کاشانی گفتند مگر خودت نگفتی به او فحاشی کنیم؟ و کاشانی جواب داده گفتم به خودش فحش بدهید و نه زن و بچه اش. دخترش تازه به دنیا آمده است».
دایی پس از این روی موج افشاگری قدم بر میداشت. او مدام از حرفهایی برای مردم میگفت که از زبان کاشانی شنیده و مدام قسم می خورد که عین واقعیت هستند. البته حرفهایی که برای هیچ کدام شان سندی نداشت. نه فایل صوتی و نه شاهد. دیالوگهایی کاملا شخصی که او رسانهایشان کرد؛ «یک روز کاشانی برایم موضوعی گفت، نمی دانم روایت بود یا حدیث که حضرت امام حسین (ع)هر روز از کوچهای رد میشد و یک نفر او را با سنگ میزد و دشنام میداد، صحابه میگفتند چرا حضرت به او کمک میکند و حضرت نظرش این بود که با کارش خانواده اش را از گزند در امان میدارد. خودش گفت به این لیدر در باشگاه ماهی 400 هزار تومان میدهد تا این آدم پیش چشمش باشد و مشکلی ایجاد نشود».
بحث درباره استعفای دایی از نکات دیگری بود که سرمربی پرسپولیس ادعا کرد به حکم علی سعیدلو به تیم برگشته و کاشانی اختیاری در این باره نداشته است.
شوک بزرگ دایی اما زمانی بود که در بحث وابستگی لیدرها به مدیریت گفت: «بعد از بازی با شاهین بوشهر که 4-1 باختیم، کاشانی آمد توی رستوران و گفت: الان لیدرها را صدا کردم که بیایند اینجا شلوغ پلوغ کنند که بازیکنان به خودشان بیان»!
دایی در جایی دیگر هم خاطرهای از کاشانی گفت که شخصی بوده و گفت ممکن است کاشانی فردا تکذیبش کند اما دست روی قرآن میگذارد که حقیقت دارد؛ «کاشانی به من گفت مخالف برکناری قطبی قبل از جام ملتها بوده چون اعتقاد داشته او باید در این بازیها ببازد تا دستش برای مردم رو شود». او البته در پایان برنامه هم باری دیگر به این ماجرا اشاره کرد و گفت: «من فکر میکنم میخواستند همین اتفاق را برای من هم تکرار کنند اما لطف خدا بود که ما قهرمان شدیم و ...».
بحث بر سر شیث رضایی و اعتراف دایی به اشتباه بر سر واگذاری بازوبند به شیث، ماجرای تعجب برانگیز تائید دایی بر ادعاهای قاضی شریفی در نقش کاشانی و حرفهای دایی در این باره که سیاسی نیست و پدرش وصیت کرده که وارد سیاست نشود، دایی در این باره که کاشانی گفت او اولویت اول برای ماندن در پرسپولیس است هم گفت: «این از آن حرفهاست». از صحبتهای دیگر در برنامه بود.
کمی شوخی درباره ساعت خواب ، کله پاچه صبحگاهی و شرایط دایی برای تیم سال بعدش از دیگر بحثهایی بود که در طولانیترین 90 تاریخ درباره شان بحث شد.