آفتاب: رضا عطاران به بهانه اکران فیلم «اسب حیوان نجیبی است، گفت و گویی با ماهنامه فیلم انجام داده که بخشهایی از آن را میخوانید:
• ما خانه خودمان تلویزیون نداشتیم. در محله مان آقایی بود که وضع مالی بهتری داشت و تلویزیون خریده بود. بعضی شبها تا نصف شب میماندیم در خانهاش و تلویزیون نگاه میکردیم. آنها خودشان میخوابیدند اما ما تلویزیون میدیدیم. همه دور هم تارزان و سوپرمن و سریال پلیسی میدیدیم.
• آقای مهرجویی آمده بود محل ضبط «ساعت خوش» روی یک مبل نشسته بود، ما هم روی زمین دورش نشستیم. داشت صحبت میکرد که من گفتم ببخشید آقای مهرجویی شما چه سالی قیصر را ساختید؟ همه چیز برایمان شوخی بود. شاید برای همینها بود که کلا کار کردن با ما را بی خیال شدند.
• ساعت خوش تمام شده بود و من سریالی نوشته بودم که ساختنش را هم شروع کردیم. دو قسمت مونتاژ شدهاش را هم هنوز خودم دارم. بازیگران هم خودم و رامین ناصرنصیر و رضا شفیعی جم و همسرم فریده فرامرزی و تعدادی دیگر بودیم. مشغول تصویربرداری قسمت سوم بودیم که آقای سمنانی آمد و گفت که کارتعطیل است. بالاخره یک روز زنگ زد وگفت بیا کارت دارم رفتم و گفت همهتان ممنوع الکار شدهاید. هیچوقت هم ندانستیم برای چی؟ شرایط کار آن زمان خیلی سخت بودمثلا میآمدند میگفتند فلان بازیگر خط ریشش را چند سانتی متر ببرد بالاتر یا شلوار جین و پیراهن آستین کوتاه تن کسی نباشد. نصرالله رادش خیلی موهایش را چرب میکرد. به این خیلی گیر میدادند. موهای بچهها یک ذره که بلند میشد گیر میدادند. مثل موهای ارژنگ امیر فضلی که فرفری بلند بود. خلاصه گیرهایی که برای جوانان الان خنده دار است.
• ناخود آگاه ذهنمان اینطور پرورش یافته بود که خودسانسوری کنیم. یک سال بعد گفتند دیگر ممنوع الکار نیستید. ظاهرش یک سال بود اما تبعاتش خیلی بیشتر بود. گفتند فقط در قالب گروههای دو یاسه نفره میتوانید باهم کار کنید. با آقایی در خیابان امیر آباد دفتر پخش مواد غذایی راه انداختیم. خیلی از بچهها هم مثل من دنبال کارهای دیگر رفتند احتمالا رستوران مسافرکشی و فروشندگی ...