آفتابنیوز : آفتاب: این روزها سعید ابوطالب بیشتر پشت لنزهای دوربین است تا در محافل سیاسی اما این مستندساز که در کارنامه کاری خود تهیه فیلمی از مجلس هفتم هم دارد روایتهای جالبی از چهگونگی ورود برخی نمایندگان به مجلس دارد. و به اعتقاد او مجلس ششم بدترین و مجلس هفتم ضعیفترین مجالس بعد از انقلاب بودند.
شما مجالس هفتم و هشتم را مجالس اصولگرا میدانید؟
به این دلیل که ما ساختار حزبی نداریم هر کسی و هر جریانی میتواند روی خودش یک اسم بگذارد و مجبور هم نیست که مانیفست و بیانیه بدهد بنابراین بستگی به فضا دارد. اگر اصولگرایی به معنای حفظ ارزشها باشد بسیاری از اصلاحطلبان در مجلس بیشتر از اصولگرایان پایبند ارزشهای انقلاب بودند و بسیاری از اعضای فراکسیون اصولگرایان خود را اصلاحطلب میدانستند.
مثلاً عدهای در مجلس پرچم اصولگرایی برداشتند و از احمدینژاد دفاع کردند درحالیکه احمدینژاد هیچگاه خود را اصولگرا نمیداند. من اغلب نمایندگان مجلس هشتم را از نظر محتوایی یعنی پایبندی به اصول و ارزشهای انقلاب اصولگرا میدانم اما این عنوان را یک عنوان جعلی میدانم که هر کسی میتواند برای خود جعل کند مگر بعضی از این اصولگراها همان کسانی نیستند که به آنها جریان راست یا محافظهکار میگفتند که البته در همان زمان هم که این اصطلاحات را به کار میبردند از نظر جامعهشناسی سیاسی نه راستهای ما راست بودند نه چپهای ما چپ.
بعدها که اسمشان شد محافظهکار و اصلاحطلب باز هم هیچ یک بهطور واقعی مانند عنوانشان نبودند. من فکر میکنم بهزودی عنوانهایی دیگر خلق میشود چون الان احمدینژاد موسوم به اصولگرایی است و با اصولگراهای مجلس دعوا دارد و هرکدام دیگری را اصولگرا نمیداند. شبیه این اختلاف میان اصلاحطلبها هم هست.
احمدینژاد را اصولگرا میدانید؟
احمدینژاد نه اصولگرا است نه اصلاحطلب. احمدینژاد سلیقه سیاسی خاص خودش را دارد که در قالبهای سیاسی ما اسمی نداریم که برای آن بگذاریم و دیگران اشتباه میکنند. از احمدینژاد بهعنوان یک فرد اصولگرا دفاع میکنند مجلس هفتم با دولت هشتم کنار آمد و آن یکسالونیم دوران خوبی بود.
مجلس هم دولت را نقد میکرد و هم دولت خود را نسبت به مجلس پاسخگو میدانست و مطیع بود در حالی آن دولت اسمش اصلاحات بود و مجلس هفتم مجلس اصولگرا؛ ولی از زمانی که احمدینژاد آمد در همان سه- چهار ماه اول معلوم شد زبان مشترکی بین مجلس هفتم و دولت وجود ندارد.
آقای مطهری اخیراً در مصاحبه با همشهری ماه گفت احمدینژاد حیثیت ها را زیر سوال برد. شما این گفته ایشان را قبول دارید؟
من معتقدم احمدینژاد اولین میخ را به تابوت اصولگرایی زد. یعنی عمر جریان اصولگرایی را کوتاه کرد در حالی که اگر اصولگرایی را به عنوان یک پارادایم بشناسیم میتوانست برای کشور خیلی موثر باشد. هرچند من معتقدم احمدینژاد از اول اصولگرا نبود.
علت ضعیف شدن مجلس در طول این سالها چه بوده؟
دلایل مختلفی میتواند داشته باشد از جمله نبودن ساختار حزبی در کشور. در ایران نمایندگان به صورت فردی وارد انتخابات میشوند و این فردی آمدن موجب میشود در مقابل عملکرد خود پاسخگو نباشند، یعنی مانند یک حزب هیچگاه یک تجربه متراکم از خود به جا نمیگذارند، مثلاً برخی نمایندگان که با اسم اصلاحطلبی در شهرستانها رأی آوردند بعد از اینکه وارد مجلس شدند یک سال اول نمیدانستند چهکاره هستند، از آن طرف میبینند فضا به نفع اصولگرایان است بنابراین در فراکسیون اصولگرایان مینشینند حتی برخی از نمایندگان در طول چهار سال نمایندگی خود هم در فراکسیون اقلیت هستند هم در فراکسیون اکثریت.
این بهدلیل نبود ساختار حزبی در قدرت است. با نزدیک شدن انتخابات هم مواضع نمایندگان دچار تغییر و تحول میشود. علت دیگر، مشخص نبودن منابع مالی است که قرار است نمایندگان برای تبلیغات انتخابات از آن استفاده کنند.
حمایتکنندگان کاندیداها در زمان انتخابات تأثیر زیادی در مواضع بعدی آنها در مجلس دارند و لذا مشخصاً دولتهای مستقر، همیشه در تعیین ترکیب مجالس موثر بودهاند مخصوصاً در شهرستانها یعنی استاندار همان طرفی که باشد در نهایت توانسته است بعضی از کاندیداهای خود را وارد مجلس کند، نمایندگان برای دوره بعد وابسته به رأی مردم شهرستان هستند و باید تبلیغ کنند. پول هم در اختیار استاندار و دولت است.
نماینده برای آنکه بتواند از عهده هزینه تبلیغات انتخاباتی برآید باید با استاندار و دستگاههای دولتی همراه باشد تا بتواند رأی بیاورد. برای همین میبینید نمایندگان مجلس در شهرستانها دم در اتاق استانداران مینشینند در حالی که این باید برعکس باشد.
البته سیستم تأیید صلاحیتها هم تا حدودی موثر است. چون خیلی از نخبگان سیاسی از این نگرانندکه برای نمایندگی مجلس ثبت نام کنند و صلاحیت شان تایید نشود، نمونهاش رد صلاحیت افرادی مثل علی مطهری، کاتوزیان و... در هیأتهای اجرایی در همین دوره است.
در دورهای نمایندهای از یکی از حوزهها انتخاب شده بود که فقط برای اینکه رقیب او یک اصلاحطلب بود همه کمکش کردند که رأی بیاورد، حتی نمیدانست وظایف یک نماینده چیست و برای چه به مجلس آمده است و حتی فرق کمیسیون و فراکسیون را نمیدانست.
مسأله این است که نمایندگان نمیتوانند از این قدرت که قانون اساسی به مجلس داده استفاده کنند. گاهی صحن مجلس ضعیف است و گاهی هیأت رئیسه. مثلاً مجلس هفتم صحن قوی داشت ولی مجلس هشتم صحن ضعیفی دارد. بنابراین اگر چه مجلس به صورت قانونی و در آییننامه داخلی از قدرت خیلی بالایی برخوردار است اما این قدرت هیچگاه نقد نشده است که این برمیگردد به ضعف خود مجالس.
یعنی چه قدرت مجلس نقد نشده است؟
یعنی قدرت مجلس به صورت علیالحساب در قانون اساسی و آییننامه داخلی تعریف شده. این نمایندگان هستند که باید اعمال قدرت بکنند. آییننامه داخلی مجلس در زمان مجلس هشتم بهتر شد.
آقای لاریجانی اولین کاری که کرد، تغییرات در آییننامه داخلی مجلس بود، بهعنوان نمونه کارت زردهایی که وزرا در صورت قانع نشدن نمایندگان از پاسخ آنها دریافت میکنند یکی از جنبههای مثبت اصلاح آییننامه داخلی مجلس بود.
آییننامه داخلی مجلس نسخه دوم قانون اساسی است و حتی در برخی مواقع قدرتش به قدرت قانون اساسی تنه میزند، مجلس در آییننامه داخلی فقط برای خودش تعیین وظیفه نمیکند بلکه برای قوای دیگر نیز تعیین تکلیف میکند و این قدرت مجلس ما را میرساند. اما متأسفانه در کشور ما اینگونه نیست.
مثلاً همین تقسیمبندی مجلس به اقلیت و اکثریت ذاتاً یک تقسیمبندی ژورنالیستی است چون در مجلس و در زمان تصمیمگیری در مورد یک طرح و لایحه نمایندگان تکلیف خود را نمیدانند و نمیدانند که چهگونه باید موضعگیری کنند.
شاید 10درصد نمایندگان مجلس که از احزاب قدیمی مثل موتلفه هستند بدانند در زمان رأی دادن به یک لایحه تکلیفشان چیست زیرا آنها با هم ارتباطات بیرون پارلمانی دارند و برای تصمیمگیری در مورد مسائل با هم هماهنگ میشوندو این اتفاق خوبی است.
اما عملاً مجلس ما در دورههای اخیر روی دوش حدود 40،30 نماینده میچرخد آن هم نمایندگان شهرهای بزرگ که تکلیفشان با خودشان و طیف سیاسیشان مشخص است. چون اغلب نمایندگان در شهرهای کوچک که رأیشان وابسته به مردم است بیشتر از آنکه به دنبال انجام کارهای ملی باشند کارهای منطقهای و محلی مثل آب و گاز و آسفالت را پیگیری میکنند که هیچیک از آنها جزو وظایف ساختاری مجلس نیست.
بنا براین هرچه میگذرد مجلس ضعیفتر میشود. مشکل این است که نمایندهها با برنامه و ساختار مشخصی وارد مجلس نمیشوند تا در طی دوران نمایندگی و برای دور بعد سنجیده شوند که تا چه حد از قولهایی که داده بودند انجام شده است.
یعنی این حرف احمدینژاد را تأیید میکنید که مجلس در رأس امور نیست؟
این همان مهمی است که در سوال نمایندگان مجلس از ایشان مطرح است. امیدوارم ایشان منظور خاصی از این حرف نداشته باشند. چون اگر از این حرف خود (مجلس در رأس امور نیست) منظور خاصی داشت و هدفش تمرکز قدرت در اختیار رئیسجمهور بود، فردای همان روز مجلس ایشان را مورد سوال قرار میداد و رأی به عدم کفایت میداد زیرا کسی که چنین اعتقادی دارد یعنی قانون اساسی را قبول ندارد. اما من فکر میکنم آقای احمدینژاد منظوری نداشت.
اینکه میگویم مجلس سر جای خودش نیست منظورم تأیید حرف آقای احمدینژاد نیست. میگویم مجلس در آن جایگاهی که قانون اساسی به او داده و باید در آنجا باشد، نیست و هر چه در عملکرد مجلس اول تا الان میبینیم متأسفانه مجلس از قدرت خودش استفاده نمیکند بنابراین مجلس به یک ماشین تولید قوانین خرد و کلان تبدیل شده که کمتر با نظارت همراه است.
با همه این اوصافی که گفتید و با این ضعفها که به آن اشاره کردید، شما برای مجلس هشتم ثبت نام کردید. . .
بله این یک تصمیم گروهی بود. ما در مجلس هفتم طرح سوال از رئیسجمهور را مطرح کردیم و همانهایی که الان منتقد آقای احمدینژاد هستند مثل آقایان توکلی و نادران، باهنر و... ریختند سر ما که چرا این اصولگرایان منتقد را درست کرده بودیم.
آقای توکلی ما را متهم کرد که شما دارید در درون جبهه اصولگرایی انشقاق ایجاد میکنید و ما گفتیم حمایت از دولت باید اصولی باشد ما که مجلس هستیم و خاستگاه مردمی داریم باید مطالبات مردم را پیگیری کنیم و جلوی این انحرافها را بگیریم.
متأسفانه همین جریانی که اکنون سردمدار مخالفت با آقای احمدینژاد است همان زمان منتقدان اصلی آقای احمدینژاد را نفی کردند و ما را از دایره اصولگرایی بیرون گذاشتند. در زمان انتخابات مجلس هشتم آقای کوچکزاده آمد به دفتر من و گفت که میخواهیم لیست انتخاباتی تهران را ببندیم. تو را هم میخواهند در این لیست قرار دهند اما به شرط اینکه دست از اصولگرایی مستقل برداری و من گفتم که در این مدت متوجه شدم دولت از حرفهای اصیلی که زده عدول کرده و به شعارهایی که داده پایبند نبوده و مجلس باید در برابر آن بایستد اگر دور بعدی هم نماینده باشم در مقابل این مسائل میایستم.
چرا مجلس هفتم را ضعیف میدانید؟
ضعیف بودن مجلس هفتم به خاطر صحن نبود، چهرههای شاخصی در مجلس هفتم بودند مثل دکتر افروغ، دکتر خوشچهره، دکتر سبحانی، خانم دکتر امینزاده و دیگران که هر کدام برای ریاست مجلس ظرفیت داشتند اما ضعف مجلس به خاطر هیأت رئیسهاش بود.
به خاطر نحوه اشتباه انتخاب هیأت رئیسه در سال اول بود که ماجرای مفصلی دارد و فکر نمیکنم زمان بازگویی آن رسیده باشد. بههرحال میخواهم بگویم مجلس هفتم هیأت رئیسهاش ضعیف بود اما مجلس هشتم هیأت رئیسهاش قوی بود و صحن آن ضعیف.
مجلس هشتم با هفتم در اینباره تفاوتی دارد؟
نه، مجلس هشتم به نظر من خیلی فرق میکرد، اگر چه دولت خیلی سعی کرده بود آدمهای خودش را وارد مجلس کند و موفق هم شد ولی مجلس هشتم آمده بود که قدرت مجلس را سرجای خود برگرداند و در دو سال اول هم همین کار را کرد اما بعد گرفتار مصلحتاندیشی شد.
البته اینکه میگوییم مصلحتاندیشی با اغماض است چون به نظر من مجلس هشتم وارد معامله شد این حرفها را تا یکی، دو ماه پیش که زمان ثبت نام بود نمیشد زد ولی الان میشود مجلس را نقد کرد چون مردم میخواهند رأی بدهند و باید یک مجلس خوب داشته باشند.
مجلس هشتم به نظر من وارد معامله سیاسی شد. مجلس باید در مسأله سوال از رئیسجمهور پشت علی مطهری میایستاد. رییس مجلس ششم وقتی رئیس مجلس بود پشت سر نمایندههای مجلس میایستاد منتها متأسفانه برخی از نمایندگان در سخنرانیها تخلف کرده بودند اما او فکر میکرد اگر پشت نمایندهها نایستد مجلس از هم میپاشد بنابراین پشت همه میایستاد. اما در مجلس هفتم که اصلاً اینطور نبود و در مجلس هشتم هم یکی دو سال آخر مجلس به سمت معامله سیاسی با دولت رفت.
علی لاریجانی را قویتر از حداد عادل میدانید؟
لاریجانی یک سیاستمدار بهتماممعنا است. شاید ریاستش بر رسانه ملی از او یک سیاستمدار کامل ساخت ولی آقای حداد به نظر من یک معلم خوب است و من به ایشان علاقه دارم اما همیشه یک معلم خوب میماند، آقای حداد عادل اشتباهی آمده است در مجلس.
اگر مجلس به ریاست ایشان مقابل اشتباهات دولت میایستاد الان این وضع مملکت نبود. چرا احمد توکلی چهار سال پیش مقابل زیادهخواهی دولت نایستاد؟ مجلس هشتم با دولت بر سر استیضاح وزیر اقتصاد و تخلف دولت از قانون بودجه و... خوب برخورد نکرد و کشور ضرر کرد و در فرآیند هیأت رئیسه نقش اصلی را داشت و اعتماد توده مردم به رکن مهمی مثل مجلس از دست رفت که باید احیا شود.
پیشبینی شما از ترکیب مجلس نهم؟
من فکر میکنم مجلس نهم چیزی شبیه مجلس هشتم است و هیچ اتفاق جدیدی نمیافتد.
حامیان دولت اضافه میشوند؟
یکسال بعد از شکلگیری مجلس مشخص میشود، چون خیلیها تکلیفشان با خودشان مشخص نیست. یک سال اول اغلب نمایندگان از دولت حمایت میکنند. وقتی چهار ماه آخر دولت میشود بستگی به فضای بعدی دارد.
همشهری ماه