کد خبر: ۱۵۱۶۹۴
تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۹۱ - ۰۸:۴۴

قتل صاحبخانه به‌دلیل كرايه

آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مقتول زني 79 ساله به نام «رقيه» بود كه همه فرزندانش ازدواج كرده بودند و او در خانه‌اش در ابهر به تنهايي زندگي مي‌كرد اما دختران رقيه به نوبت هر روز به مادرشان سر مي‌زدند و از احوال او باخبر مي‌شدند چون تنهايي رقيه را اذيت مي‌كرد فرزندان او موافقت كردند وي يكي از اتاق‌هاي خانه‌اش را اجاره بدهد به اين ترتيب زن و شوهري كه يك فرزند خردسال داشتند آن اتاق را اجاره كردند و بعد از آن خيال فرزندان رقيه راحت بود كه اگر در نبود آنها اتفاقي براي مادرشان بيفتد مستاجران به او كمك خواهند كرد. اما يك روز وقتي يكي از دختران رقيه به خانه اين زن رفت، جنازه مادرش را در حالي‌كه در حياط افتاده بود مشاهده كرد. 

او كه شوكه شده بود با دادوفرياد از همسايه‌ها كمك خواست و دقايقي بعد ماموران پليس تحقيقات در اين رابطه را آغاز كردند. از آنجا كه دست‌ها و دهان اين زن بسته شده بود پليس اطمينان يافت رقيه قرباني يك جنايت شده است. در اين بين غيبت ناگهانی مستاجران ظن پليس را متوجه آنها كرد و از آن به بعد تلاش‌ها براي دستگيري احمد- مرد فراري-آغاز شد اما هر گاه ردپايي از اين فرد به دست مي‌آمد و ماموران سراغ او مي‌رفتند متوجه مي‌شدند وي محل اختفايش را تغيير داده و به مكان ديگري گريخته است. به اين ترتيب تلاش‌ها براي دستگيري متهم به قتل بي‌نتيجه ماند، اين در شرايطي بود كه فرزندان مقتول خواستار دستگيري و مجازات قاتل مادرشان بودند. 

سرانجام چند روز قبل در حالي‌كه 9 سال از وقوع اين جنايت مي‌گذشت، خبري به دست آمد كه نشان مي‌داد احمد در ساوجبلاغ زندگي مي‌كند. به اين ترتيب گروهي از ماموران پليس ابهر راهي اين شهرستان شدند و بعد از شناسايي خانه متهم در عملياتي غافلگيركننده او را پيش از اينكه فرصت فرار پيدا كند در حالي‌كه خواب بود، دستگير كردند. 

«احمد» وقتي تحت بازجويي قرار گرفت، وقتي ديد چاره‌اي جز بيان حقيقت ندارد ضمن اعتراف به كشتن رقيه گفت: «من و زن و فرزندم ساكن يكي از روستاهاي تاكستان بوديم اما به علت اختلاف با پدر و مادرم از آن روستا به ابهر نقل‌ مكان كردم تا در آرامش زندگي كنم. پس از سكونت در منزل مقتول پس از چند ماه وقتي او براي گرفتن كرايه مراجعه كرد و چند بار در خانه را زد به يكباره عصباني شدم و كنترل خود را از دست دادم. در لحظاتي كه متوجه رفتارم نبودم گلوي رقيه را گرفتم و آنقدر فشار دادم تا او بي‌حال كف اتاق افتاد. من كه به شدت ترسيده بودم با بند قنداق بچه‌ام پاهايش را بستم بعد يك تكه پارچه به دهانش گذاشتم و با روسري بستم و با برداشتن مدارك و شناسنامه‌ها و انگشتري مقتول همراه خانواده‌ام فرار كردم و به كرج آمدم. در اين مدت مرتب محل سكونت‌مان را تغيير مي‌داديم تا دستگير نشوم اما تصور مي‌كردم بعد از گذشت اين همه سال ديگر كسي پيگير پرونده نخواهد شد.» 

به گزارش شرق،متهم به قتل اكنون به ابهر منتقل شده است و بازجويي‌ها از او ادامه دارد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۰
ناشناس
|
NETHERLANDS
|
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
0
0
لاکن به این بسنده نکنید که آب را مجانی میکنیم برق را مجانی میکنیم ، نفت را مجانی میکنیم،
ما کراک را زیاد میکنیم مصرف شیشه را بالا میبریم ، تجاوز را نهادینه میکنیم، کهریزک میسازیم،
لاجوردی و مرتضوی قاتل میسازیم ، سپاه و بسیج چاقو کش تربیت میکنیم لاکن به این بسنده نکنید
ما کارهای زیادی داریم، از فرمایشات قاتل بزرگ خمینی گوزمال شده .
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین