راست دست هستید یا چپ دست؟
آفتاب‌‌نیوز : 
ويژگي كار نيمكره چپ مغز بيشتر انسان ها(ولي نه همه آنها) مربوط به توانايي هاي زبان است. آزمايش هاي مستقيم براي تقسيم بندي گفتار جهت آزمايش روي افراد سالم، بسيار شتاب زده است. بنابراين، بيشتر آن چيزي كه در اين زمينه مي دانيم، از گزارش هاي پزشكي در مورد آسيب ها يا بيماري هاي مغزي نشأت مي گيرد.
استفاده بيشتر از يك دست به چه معني است؟
استفاده غالب از يك دست، اصطلاحي مبهم و ناشناخته است و ممكن است براي افراد گوناگون، معاني متفاوتي داشته باشد. بسياري از مردم، دست غالب را دستي مي دانند كه براي نوشتن از آن استفاده مي شود، اما در مجامع علمي، ابهام اين اصطلاح بحث هاي زيادي برانگيخته است. پژوهشگران استفاده از دست غالب را بر اساس فرضيات نظري گوناگوني تعريف مي كنند. مثلاً بعضي ها استفاده بيشتر از يك دست را دستي مي دانند كه در آزمايش هاي عملي سريع تر يا دقيق تر عمل كند. اما ديگران آن را دستي مي دانند كه بدون توجه به عملكرد شخص ترجيح مي دهد از آن استفاده كند.
بعضي ها مي پندارند كه دو نوع دست غالب داريم: راست يا چپ و راست يا غير راست. در حالي كه ديگران بر اين عقيده اند كه امكان دارد سه مقوله داشته باشيم ( با احتساب دو دستي كاركردن ، يعني هم چپ و هم راست.) بعضي ها مي گويند دو نوع استفاده توام از يك دست را نبايد به 2، 3يا5 گروه تقسيم كرد؛ بلكه بايد آن را با استفاده از مقياس استمرار سنجيد. اينها تنها مثال هايي محدود از معيارهاي گوناگون براي موضوع استفاده از دست غالب است.
استفاده از دست غالب چه ارتباطي با دو نيمه مغز دارد؟
" پل بروكا"، همان كسي كه منطقه اي از مغز را براي زبان مشخص كرد، گفت كه استفاده از دست غالب در شخص، بر عكس تقسيم بندي مغزي او براي زبان است. ( پس ويژگي كاري زبان يك شخص راست دست ، در نيمكره چپ است) ولي مسئله اين جاست كه اين ارتباط يك به يك هميشگي نيست؛ يعني نيمكره چپ مغزي تعداد زيادي از چپ دست ها كه اعمال مربوط به توانايي هاي زبان آنها را انجام مي دهد در طي بيش از 150سال بسياري از محققان سعي كرده اند اين ارتباط دو جانبه قوي ولي ناقص را بين استفاده غالب از يك دست و دو نيمه بودن مغز كشف كنند.
بهره اي كه از اين مطلب مي بريم.
دليل اصلي تاريخي اين كه ارتباط مغز با دست مهم و يك روش شناسي مورد قبول عموم فرض شد، اين بود كه طي حدود يك قرن ، يك جراح اعصاب تنها بايد مي دانست كه كدام نيمكره در كار زبان دخالت دارد. پزشكان استفاده از دست غالب را نشانه اي براي دو قسمت كردن كارهاي مغز مي دانستند، تا اين كه آزمايش " وادا " در دهه 1960 معرفي گرديد.
اين آزمايش، تصورات پژوهشگران را در مورد مغز و دست دگرگون كرد( زيرا اين كار بسيار مفيد، آسان و خيلي ارزان بود) تا براي بررسي نمونه هاي نامتقارن مغز از دست غالب شخص در حكم نشانه اي از دو جنبه بودن مغز كمك بگيرند ( روش هاي مستقيم جراحي اعصاب، آزمايش مواد مخدر).
روشن كردن ارتباط بين استفاده غالب از يك دست و ويژگي هاي كاري مغز و يادگيري بيشتر در مورد ساز و كارهاي عصب شناختي و تحولي كه شالوده اين ارتباط ها را در بر مي گيرد، به ما كمك مي كند كه تعداد زيادي از مسائل به ظاهر غير مرتبط، از قبيل خواندن پريشي، لكنت زبان، تفاوت انسان ها، تحقق مقايسه اي مغز، زيست شناسي عصبي مغز و منشاء زبان انسان را بهتر بشناسيم.
ويژگي كار نيمكره چپ مغز بيشتر انسان ها(ولي نه همه آنها) مربوط به توانايي هاي زبان است. آزمايش هاي مستقيم براي تقسيم بندي گفتار جهت آزمايش روي افراد سالم، بسيار شتاب زده است. بنابراين، بيشتر آن چيزي كه در اين زمينه مي دانيم، از گزارش هاي پزشكي در مورد آسيب ها يا بيماري هاي مغزي نشأت مي گيرد. استفاده بيشتر از يك دست به چه معني است؟
استفاده غالب از يك دست، اصطلاحي مبهم و ناشناخته است و ممكن است براي افراد گوناگون، معاني متفاوتي داشته باشد. بسياري از مردم، دست غالب را دستي مي دانند كه براي نوشتن از آن استفاده مي شود، اما در مجامع علمي، ابهام اين اصطلاح بحث هاي زيادي برانگيخته است. پژوهشگران استفاده از دست غالب را بر اساس فرضيات نظري گوناگوني تعريف مي كنند. مثلاً بعضي ها استفاده بيشتر از يك دست را دستي مي دانند كه در آزمايش هاي عملي سريع تر يا دقيق تر عمل كند. اما ديگران آن را دستي مي دانند كه بدون توجه به عملكرد شخص ترجيح مي دهد از آن استفاده كند.
بعضي ها مي پندارند كه دو نوع دست غالب داريم: راست يا چپ و راست يا غير راست. در حالي كه ديگران بر اين عقيده اند كه امكان دارد سه مقوله داشته باشيم ( با احتساب دو دستي كاركردن ، يعني هم چپ و هم راست.) بعضي ها مي گويند دو نوع استفاده توام از يك دست را نبايد به 2، 3يا5 گروه تقسيم كرد؛ بلكه بايد آن را با استفاده از مقياس استمرار سنجيد. اينها تنها مثال هايي محدود از معيارهاي گوناگون براي موضوع استفاده از دست غالب است.
استفاده از دست غالب چه ارتباطي با دو نيمه مغز دارد؟
" پل بروكا"، همان كسي كه منطقه اي از مغز را براي زبان مشخص كرد، گفت كه استفاده از دست غالب در شخص، بر عكس تقسيم بندي مغزي او براي زبان است. ( پس ويژگي كاري زبان يك شخص راست دست ، در نيمكره چپ است) ولي مسئله اين جاست كه اين ارتباط يك به يك هميشگي نيست؛ يعني نيمكره چپ مغزي تعداد زيادي از چپ دست ها كه اعمال مربوط به توانايي هاي زبان آنها را انجام مي دهد در طي بيش از 150سال بسياري از محققان سعي كرده اند اين ارتباط دو جانبه قوي ولي ناقص را بين استفاده غالب از يك دست و دو نيمه بودن مغز كشف كنند.
بهره اي كه از اين مطلب مي بريم.
دليل اصلي تاريخي اين كه ارتباط مغز با دست مهم و يك روش شناسي مورد قبول عموم فرض شد، اين بود كه طي حدود يك قرن ، يك جراح اعصاب تنها بايد مي دانست كه كدام نيمكره در كار زبان دخالت دارد. پزشكان استفاده از دست غالب را نشانه اي براي دو قسمت كردن كارهاي مغز مي دانستند، تا اين كه آزمايش " وادا " در دهه 1960 معرفي گرديد.
اين آزمايش، تصورات پژوهشگران را در مورد مغز و دست دگرگون كرد( زيرا اين كار بسيار مفيد، آسان و خيلي ارزان بود) تا براي بررسي نمونه هاي نامتقارن مغز از دست غالب شخص در حكم نشانه اي از دو جنبه بودن مغز كمك بگيرند ( روش هاي مستقيم جراحي اعصاب، آزمايش مواد مخدر).
روشن كردن ارتباط بين استفاده غالب از يك دست و ويژگي هاي كاري مغز و يادگيري بيشتر در مورد ساز و كارهاي عصب شناختي و تحولي كه شالوده اين ارتباط ها را در بر مي گيرد، به ما كمك مي كند كه تعداد زيادي از مسائل به ظاهر غير مرتبط، از قبيل خواندن پريشي، لكنت زبان، تفاوت انسان ها، تحقق مقايسه اي مغز، زيست شناسي عصبي مغز و منشاء زبان انسان را بهتر بشناسيم.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید