انتقام خونين مرد افيوني به خاطر لورفتن
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: ساعت 7 عصر 16 تيرماه سال جاري مأموران كلانتري 119 مهرآباد جنوبي در جريان يك درگيري خونين قرار گرفتند. دقايقي نگذشته بود كه مأموران با پاي گذاشتن در صحنه، دريافتند كه جوان 24 ساله‌اي معروف به محمود سياه با ضربات چاقو ازناحيه كتف مرد 50 ساله‌اي به نام مرتضي را بشدت مجروح كرده است كه بلافاصله توسط اورژانس به بيمارستان لقمان حكيم انتقال يافته است. 24 ساعت بعد در حالي كه محمود سياه تحت تعقيب بود، مرد زخمي در بيمارستان تسليم مرگ شد و پرونده جنايتي پيش‌روي پليس قرار گرفت.
با مخابره شدن اين جنايت، بازپرس قريشي‌زاده از شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران دستور داد تا تيمي از اداره 10 پليس آگاهي به رديابي محمودسياه بپردازند. هنوز عمليات اطلاعاتي آغاز نشده بود كه محمودسياه با پاي خود به پليس آگاهي رفته و تسليم شد.
به گزارش ایران،محمودسياه به كارآگاهان گفت: فروشنده مواد مخدر هستم، چند روز پيش به همراه چند تن از دوستانم در خانه آرش بوديم كه ناگهان توسط مأموران مبارزه با مواد مخدر دستگير شديم. آن روز مرتضي نيز به خانه آرش آمده بود تا مواد مخدر تهيه كند. هنگام دستگيري وي مرا به مأموران لو داد، به همين خاطر نسبت به وي كينه به دل گرفته و روز حادثه وقتي سر كوچه ايستاده بود، سر همين موضوع با وي درگير شدم. ناگهان چاقويي را از جيبش درآورد و به من حمله‌ور شد، همزمان دستش را گرفتم و با چاقو چرخاندم كه به كتفش خورد. ترسيده بودم، بلافاصله چاقو را از كتفش خارج كردم كه وي روي زمين افتاد. وي گفت: وقتي شنيدم او كشته شده است، دچار عذاب وجدان شده و خودم را به پليس معرفي كردم.
با مخابره شدن اين جنايت، بازپرس قريشي‌زاده از شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران دستور داد تا تيمي از اداره 10 پليس آگاهي به رديابي محمودسياه بپردازند. هنوز عمليات اطلاعاتي آغاز نشده بود كه محمودسياه با پاي خود به پليس آگاهي رفته و تسليم شد.
به گزارش ایران،محمودسياه به كارآگاهان گفت: فروشنده مواد مخدر هستم، چند روز پيش به همراه چند تن از دوستانم در خانه آرش بوديم كه ناگهان توسط مأموران مبارزه با مواد مخدر دستگير شديم. آن روز مرتضي نيز به خانه آرش آمده بود تا مواد مخدر تهيه كند. هنگام دستگيري وي مرا به مأموران لو داد، به همين خاطر نسبت به وي كينه به دل گرفته و روز حادثه وقتي سر كوچه ايستاده بود، سر همين موضوع با وي درگير شدم. ناگهان چاقويي را از جيبش درآورد و به من حمله‌ور شد، همزمان دستش را گرفتم و با چاقو چرخاندم كه به كتفش خورد. ترسيده بودم، بلافاصله چاقو را از كتفش خارج كردم كه وي روي زمين افتاد. وي گفت: وقتي شنيدم او كشته شده است، دچار عذاب وجدان شده و خودم را به پليس معرفي كردم.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید