آفتابنیوز : آفتاب: صحبت از جنگ تجاری میان چین و آمریکا چندی است که باب شده است. از زمان شروع رکود اقتصاد جهانی در سال 2008 که تا حد زیادی منجر به دخالت حکومتها و در راستای حمایت از اقتصاد داخلی شد، زمزمه های شروع جنگ تجاری میان این دو ابر قدرت اقتصادی شدت گرفت. اما اکنون فاز جدیدی از این جنگ در حال شروع شدن است. فازی که انرژی در آن نقش اول را بازی میکند.
ایالات متحده تا کنون بارها در خصوص دخالتهای دولت چین و دستبردهای این کشور در نرخ یوان و ایجاد تغییرات عمدی در نسبت برابری یوان و دلار شکایت کرده است. از سال 2008 با شروع و اوج بحران اقتصادی جهانی، این گلایهها و متهم سازیها نیز شدن گرفت که نتیجه حمایت گرایی بیشتر دولتها از اقتصاد داخلی بود.
اصولاً و اساساً، رقابت تجاری میان چین و آمریکا پدیده ای است که همواره با جنبه های متفاوت و بعضاً هیجانات خاصی برای هر دو کشور همراه بوده است و این رقابت از چند دهه قبل مورد توجه تحلیلگران بسیاری قرار گرفته. اما اکنون و پس از قرار گرفتن بحران اقتصادی جهانی در سراشیبی فرود، و بروز نشانههایی از بهبود در اقتصاد هر دو کشور، اکنون این رقابت یا به عبارتی این جنگ تجاری وارد فازی جدید میشود. فازی که در آن انرژی حرف اول را میزند.
بدون شک اقتصاد هر دو کشور در شرایط فعلی و بعد از آرامش نسبی در وضعیت بحرانی اقتصاد جهانی، نیازمند بازپروری صنایع و افزایش تولیدات صنعتی است. این امر به معنی نیاز بیشتر این کشورها به انرژی و به خصوص نفت است. در همین میان اتفاقات خاصی که در فضای بینالملل رخ داده این شرایط را کمی پیچیده ساخته است.
شاید مهمترین این اتفاقات همزمان شدن روند بهبود اقتصادی دو کشور با تنش سیاسی میان ایران و غرب و تحریم ایران است. چین از یک سو برای تأمین نیاز صنایع خود به انرژی خواهان دسترسی به بازارهای گسترده و ارزان نفت است و آمریکا از سویی با تحریم ایران حداقل بخش مهمی از تأمین نفت چین را به خطر انداخته است. اقدامی که مستقیماً کندی رشد اقتصاد چین را در شرایط بازپروری به همراه خواهد داشت.
شاید بارزترین برخورد چین با این اقدام که مستقیماً آینده اقتصاد این کشور را تهدید میکند، عدم کاهش واردات نفت از ایران به رغم تحریمها و همچنین هشدار به آمریکا در خصوص تحریم بانک چینی است که اخیراً اتفاق افتاده است. چین طی ماههای اخیر نشان داده است که به هیچ عنوان تحمل اقداماتی که منجر به ایجاد خلل در بهبود شرایط اقتصاد کشورش را داشته باشد را ندارد. کشوری که بیش از یک میلیارد جمعیت آن نیازمند اقتصاد و صنایعی پرقدرت برای زنده ماندن هستند.
به گزارش تابناک،نکته جالبتر آنکه در این میان، جنگ چین و آمریکا در حوزه انرژی محدود به نفت نیز نمیشود. گزارش روز چهارشنبه انجمن انرژی خورشیدی در ایالات متحده حاکی از پیشرفت این کشور در تولید انرژی خورشیدی است که همزمان شده است با بستن تعرفه سنگین بر صفحات دریافت انرژی خورشیدی وارداتی از چین.
از سوی دیگر همین اتفاق در حوزه واردات برجهای انرژی بادی وارداتی از چین نیز صورت گرفته و دولت آمریکا اقدام به بستن تعرفه سنگینی که تا 73% نیز افزایش میابد به واردات این ابزار از چین کرده است. این اقدام با این ادعا صورت گرفته است که چین تولید برجهای بادی را تا حدی افزایش داده است که نیروهای بازار را دچار تغییرات اساسی کرده است. چین هشدار داده است که اینگونه سیاستهای تبعیضی، میتواند شروع یک جنگ تجاری باشد.
اما صرف نظر از جزئیات این مشاجرات، آنچه در این میان اهمیت دارد این است که انرژی اکنون نقش اول را در منازعات تجاری میان دو کشور بازی میکند. نیاز هردو کشور به تأمین انرژی بعد از اتمام تقریبی بحران جهانی، و همچنین تأمین این نیاز به شکلی ارزان، شرایط را به گونه ای کرده است که هردوی این ابرقدرتهای اقتصادی، با استفاده از ابزار در اختیار خود، قصد دارند با سهولت بیشتری این نیاز را تأمین کنند و هیچ اختلالی را در این روند بر نمیتابند.
چرا تنها چین؟
شاید این موضوع در همان حوزه نفت این روزها مصداق بارزی پیدا کرده است. تلاش چین برای دستیابی به نفت ایران - که البته این روزها شرایط به گونه ای است که ارزانتر از قبل هم بدست میآید- همزمان با تلاش ایالات متحده برای محدودیت صادرات نفت کشور شده است. اما وجود این نیاز به تأمین انرژی تا کنون باعث شده است چین این تحریم را نادیده انگاشته که حتی به قیمت تحریم یکی از بانکهای این کشور توسط آمریکا نیز تمام شد.
اما سؤال اساسی در اینجا است که چرا تنها چین این تحریم را نادیده میانگارد، در حالی که سایر کشورها نیز بعد از بحران و در شرایط بازپروری نیاز اساسی به انرژی ارزان قیمت دارند؟
پاسخ این سؤال، در نگاهی به میزان ذخایر دلاری است که چین در اختیار دارد. بیش از یک تریلیون دلار از بدهیهای آمریکا در دست دولت چین است. کوچکترین حرکتی از سوی دولت چین برای شوخی کردن با این حجم از ارز و دلار، میتواند تبعاتی آنچنان سنگین بر اقتصاد آمریکا داشته باشد که چندین سال آثار آن به طول انجامد.
از سویی چندی پیش یکی از گزارشات منتشر شده از آمار تجارت آمریکا و چین حاکی از آن بود که چین به شدت درگیر کاهش ارزش یوان در برابر دلار است. اتفاقی که بدون شک در مبادلات به نفع چین تمام میشود. حتی با نادیده انگاشتن یک تریلیون دلاری که در دست دولت چین است، در تراز تجاری دو کشور که رقم بسیار بالایی را شامل میشود، چین از کاهش ارزش یوان سود هنگفتی به دست میآورد.
همه این شرایط موجب آن شده است که دولت چین با خیالی آسوده به دنبال تأمین انرژی خود باشد و در این میان نه تحریم و نه هیچ گزینه دیگری را مهم جلوه نمیدهد. شاید این نکته که تحریم بانک چینی واکنش و هشدار دولت این کشور را به دنبال دارد در ابتدا . با توجه به اطلاع چین از شرایط تحریم عجیب به نظر آید و با در نظر گرفتن همه آنچه گفته شد مشخص میشود که چرا چین یک واکنش سریع و هشداری را انتخاب میکند.
برگ برنده ای که چین در مقابل آمریکا در دست دارد، نوعی تسهیلات در این میان تلقی میشود. تسهیلاتی که چین عاقلانه و زیرکانه از آن استفاده میکند. حتی اگر دولت چین در عمل اقدام به آسیب زدن به اقتصاد آمریکا از این مسیر نکند، صرف وجود تهدید به اقدام از سوی چین، برای ایالات متحده خطر ساز و هشدار دهنده است.