آفتابنیوز : آفتاب: ساعت 20 چهارشنبه اول تیرماه سال 90، المیرا 20 ساله وقتی مقابل خانهشان حوالی جمالزاده ایستاده بود از سوی موتورسواری آشنا مورد اسیدپاشی قرار گرفت و به شدت از ناحیه سر، صورت، دست چپ و کمر دچار سوختگی شد. تجسسهای اولیه نشان داد که عامل اسیدپاشی، جوانی به نام بشیر بوده که پس از ارتکاب جنایت، متواری شده است. جوان اسیدپاش خواستگار المیرا بوده و دست به انتقامجویی زده است.
پس از بهبود نسبی المیرا تحقیق از وی آغاز شد که دختر جوان گفت: پس از اینکه دیپلم گرفتم با وجود علاقه به ادامه تحصیل تصمیم گرفتم کار سادهای برای خود دست و پا کنم. به همین خاطر در یک فروشگاه پوشاک مشغول به کار شدم. در آنجا پسری کار میکرد که دایی صاحب فروشگاه بود. او بشیر نام داشت و به مرور متوجه رفتارهای مهربانانه او شدم. میدانستم بعد از اینکه چندین بار به من ابراز علاقه کرد، قبول کردم که با او رابطه دوستی برقرار کنم. بشیر هر روز سختگیرتر و خشنتر میشد. شکاک بودنش به اندازهای زیاد بود که کار و زندگی برایم سخت شده بود تا اینکه خواستم مرا رها کند. او شخصیت خوبی نداشت. حتی با صاحبکارم دعوا کرد و از فروشگاه اخراج شد و از آن به بعد با موتور کار میکرد. مزاحمتهای بشیر وقتی شروع شد که فهمید دیگر نمیخواهم با او رفتاری عاطفی داشته باشم. حتی با پدر و مادرم برای خواستگاری حرف زد که آنها هم به خاطر مخالفت من، نپذیرفتند.
وی ادامه داد : مدتی بود که پیامک میداد و تهدید میکرد که تو را خواهم کشت. آخرین بار در یک SMS نوشت که جلوی آینه بروم و برای آخرین بار صورت سالم خودم را ببینم. اصلا تصور نمیکردم میخواهد اسیدپاشی کند.
المیرا با تشریح روز حادثه گفت: ساعت شش و نیم عصر از کلاس زبان بیرون آمدم. متوجه شدم که بشیر تعقیبم میکند. سرعتم را بیشتر کردم. مرتب میگفت نترس با تو کاری ندارم. تا اینکه جلوی خانهمان ایستادم و زنگ زدم. همان لحظه مایعی قرمز رنگ روی من پاشید و احساس سوزش کردم. صورت و بدنم میسوخت و تا به خودم بیایم دیدم بشیر نیست.
تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه خواستگار انتقامجو ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان با توجه به اظهارات ضد و نقیض اعضای خانواده بشیر، مطمئن شدند که آنها میدانند فرزندشان کجا مخفی شده است. سرانجام یکی از اعضای این خانواده اعتراف کرد که بشیر توسط برادر و خواهرزادهاش در منزل خواهرش در هشتگرد مخفی شده است.
پس از افشای این موضوع، ماموران سراغ جوان فراری رفتند و او را بازداشت کردند. بشیر در بازجوییها لب به اعتراف گشود و گفت چون قصد داشته با المیرا ازدواج کند و در این امر خود را ناکام دیده، دست به این جنایت زده است.
به گزارش مهر،با صدور قرار مجرمیت برای این متهم، پرونده وی برای صدور کیفرخواست در اختیار قاضی آرش سیفی ـ دادیار اظهار نظر دادسرای ناحیه 27 تهران ـ قرار گرفت. دادیار اظهار نظر هم با صدور کیفرخواست پرونده را برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاد تا جوان اسیدپاش به زودی پای میزمحاکمه قرار گیرد.
کسی که نام او انسان هست چطور راضی به اینهمه توحش میشود اسم اینکارچیست دوست داشتن ؟ عشق ؟ به خداوند قسم اگر مردی زنی را دوست داشته باشد حاضر نیست خاری دست او را بخراشد اینها افرادی هستند که اگر حتی در نهایت صلح و سازگاری جواب مثبت هم بگیرند و دختر
نگون بخت همسرانها شود روزگارش را سیاه میکنند انسان
بی منطق زورگو ظالم و بیرحم درهیچ برهه ای اصلاح نمیشود