آفتابنیوز : آفتاب: برداشت مردم و سياستمداران كشورهاي جهان نسبت به مفهوم "حكمراني يا حكومتداري" متفاوت است. بررسي كشورهاي موفق در عرصه داخلي و بينالمللي به ما نشان ميدهد برداشت رهبران و مردم اين كشورها از حكمراني دچار تغيير و دگرگوني جدي شده است. بيشك تثبيت برداشت منفي مردم ايران از حكمراني و سياستورزي در كشور نيز ريشه در حكمراني نه چندان خوب سياستمداران و كارگزاران سياسي ايران در تاريخ معاصر ما دارد.
هرچند كشورهاي مختلف جهان و سياستمداران اهداف متنوع و مختلفي را براي دستيابي به آن تعريف ميكنند اما نقطه مشترك تمام حكومتها در جهان ارتقاي سطح رفاه و زندگي مردم كشور خود است. از اواخر دهه 1970 ميلادي بود كه نه تنها كشورهاي غربي در قالب دولتهاي رفاه، بلكه بسياري از كشورهاي بزرگ و كوچك در سراسر جهان نيز فهم و برداشت خود از سياست را متحول ساختند. در حالي كه سياست تا پيش از اين تنها در حوزه ديپلماتها و اهل سياست تعريف ميشد، تلاش براي ارتقاي سطح زندگي مردم سبب شد تا سياستمداران دست دوستي به سوي مديران، اقتصاددانان و متخصصان در ساير حوزهها دراز كنند.
حكمراني ديگر تنها سياستورزي نبود و پيچيدگي شرايط جديد به دليل ارتباطات گسترده در حوزههاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي در جهان، سياستمداران را ناگزير ساخت بخشي از قدرت خود را به ساير متخصصان و نيروهاي تاثيرگذار در جامعه واگذار كنند. حكمراني خوب نيازمند الزاماتي چون برنامهريزي، مديريت و فهم درست از روندهاي داخلي و بينالمللي داشت كه همگي در فضايي مبتني بر اجماع ميان نيروهاي سياسي كشور و همكاري مردم ميسر ميشد.
در حكمراني خوب، ديگر ساختار سياسي ملاك ارزيابي قرار نميگيرد چرا كه حتي يك نظام تك حزبي ميتواند در اين زمينه از نظامي دموكراتيك بهتر عمل كند. نحوه حكمراني و موفقيت كشور چين با نظامي تك حزبي در مقايسه با ايتالياي موكراتيك شاهد خوبي بر اين مدعي است. آنچه در يك حكمراني خوب و بسط و تثبيت آن اهميت دارد احترام به قوانين و الزام در اجراي بدون قيد و شرط آن از سوي همگان، تخصصمحوري و شايستهسالاري، استفاده حداكثري از توان و ظرفيتهاي علمي و تخصصي جامعه و نگاهي فراحزبي و جناحي در تدوين برنامهها و اهداف است.
از همينرو است كه در صحنه سياست امروز جهان خبري از چرچيلها و دوگلها نيست. سياست امروز جهان متعلق به حكمراناني است كه با تخصص و مهارتهاي اكتسابي و ذاتي خود براي مردم كشور خود تلاش ميكنند. آنچه جايگاه مانموهان سينگ را تا نخست وزيري هند ارتقاء بخشيد رشته تحصيلي او يعني اقتصاد و گامهاي موثر او در معماري اقتصاد هند در چهار دهه گذشته است و آنچه همچنان يك فارغالتحصيل فيزيك را با بيش از 70 درصد محبوبيت در آلمان به عنوان نخست وزير در قدرت باقي نگه داشته، ظرفيت بالاي مديريت، فهم مناسبات و روندهاي جهاني و رهبري عملگرايانه در آلمان و تمام اتحاديه اروپاست؛ اما قرار گرفتن اين دو نفر در چنين جايگاهي به معناي طي نكردن روند سلسله مراتب در ساختار سياسي و بوروكراتيك كشورهاي خودشان نيست.
متاسفانه به نظر ميرسد فهم مردم و سياستمداران ايران از حكمراني نيز نادرست بوده و همين عامل نقش مهمي در عدم رسيدن كشور به شرايط و وضعيت حكمراني خوب است. سياستمداران و گروههاي سياسي در ايران، از حكمراني تنها بيان شكايت و انتقاد از عوامل داخلي و خارجي را به عنوان علل عدم دستيابي و ناكامي در رسيدن به اهداف ياد گرفتهاند. نه تلاشي جدي براي انسجام و اجماع ميان نخبگان و متخصصان صورت ميگيرد و نه برنامهاي منسجم و مسيري براي دستيابي به حكمراني خوب تدوين و مديريت ميشود. سياستمداران و حكمرانان ايراني از هر جناح سياسي در كشور هنوز در آرمان و ايدهآلهاي خود سير ميكنند چرا كه گام نهادن بر زمين سفت واقعيت نيازمند عزمي راسخ براي همكاري، همفكري و همراهي است؛ چيزي كه در فرهنگ سياسي ما سالهاست از ياد رفته است.
به گزارش تابناک،اما در اين ميان نقش مردم نيز در ادامه روند اين حكمراني نه چندان مطلوب اندك نيست. بر هر ايراني فرض است تا با آگاهي و دقت بيشتري در انتخاب حكمرانان خود و نظارت و بازخواست از فعاليتها و برنامههاي آنها از هر شخص يا حزب و گروه سياسي فارغ از داشتن برنامه، توان پيادهسازي، مديريت برنامه و فراهم نمودن زمينههاي دستيابي به اهداف حمايت ننمايند. حكمراني خوب در كشور تنها در گرو اصلاح برداشت مردم و سياستمداران ايراني از مفهوم حكومتداري و در پيش گرفتن نگاهي واقعگرايانه به حقايق داخلي و بينالمللي است.