راز جنایت ۴۳ساله در سینه خانواده مادری
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: چند روز پیش مرد ۴۵ساله‌ای نزد مأموران پلیس شهرستان شفت در استان گیلان رفت و مدعی شد که دایی‌اش ۴۳سال پیش پدر او را به قتل رسانده است.این مرد گفت: از وقتی بچه بودم یادم هست که هر وقت سراغ پدرم را می‌گرفتم، خانواده مادرم می‌گفتند که او چند سال قبل که برای انجام کاری به جنگل رفته، گم شده و آنها هر چه گشته‌اند وی را پیدا نکرده‌اند.
وی ادامه داد: من در همه این سال‌ها تصور می‌کردم که پدرم در جنگل دچار حادثه شده و دور از خانه جانش را از دست داده است و به همین دلیل در کنار خانواده مادرم بزرگ شدم تا اینکه مدتی قبل دایی‌ام راز هولناکی را برایم تعریف کرد. او گفت که پدرم در جنگل ناپدید نشده بلکه وقتی من دو ساله بوده‌ام دایی بزرگم وی را با چاقو به قتل رسانده است.
سپس با همدستی دیگر اعضای خانواده جسد پدرم را به جنگل برده و در آنجا دفن کرده‌اند. وقتی این حقیقت را از زبان دایی کوچکم شنیدم، آن را باور نکردم اما وقتی مادرم نیز آن را تأیید کرد آنقدر عصبانی شدم که تصمیم گرفتم از قاتل پدرم شکایت کنم. با شکایت مرد میانسال مأموران سراغ دایی وی رفتند. او که حالا پیرمردی ۷۵ساله است در بازجویی‌ها حرف‌های خواهرزاده‌اش را تأیید کرد و گفت: ۴۳سال پیش بود که این حادثه رخ داد. آن روز وقتی به خانه‌مان رفتم، متوجه شدم که دامادمان با خواهر، پدر و مادرم درگیر شده است.
نفهمیدم اختلاف آنها بر سر چه چیزی بود اما عصبانی شدم و با دامادمان گلاویز شدم. در همین هنگام تیغه‌چاقویی که همراه داشتم، ناخواسته وارد بدن او شد و وی روی زمین افتاد. لحظاتی بعد او جانش را از دست داد و همان لحظه به همراه اعضای خانواده‌ام تصمیم گرفتیم این راز را مخفی کنیم. برای این‌کار جسد مقتول را به پشت خانه مان بردیم و در آنجا دفن کردیم اما چون احتمال داشت جسد پیدا شود، بعد از دو روز آن را از زیر خاک بیرون کشیدیم و به داخل جنگل بردیم و در محلی دورافتاده دفن کردیم. پس از آن وانمود کردیم که دامادمان گم شده است.
حتی به خانواده‌اش گفتیم که از وی خبر نداریم و او آخرین بار خانه را برای رفتن به جنگل ترک کرده و از همان زمان ناپدید شده است. در آن زمان تحقیقات مأموران هم برای پیدا کردن مقتول به جایی نرسید و همه حتی فرزند وی که در آن زمان دو ساله بود تصور می‌کردند که او گم‌شده است. تا اینکه چند روز پیش بر سر موضوعی با برادر کوچکم اختلاف پیدا کردم و او برای گرفتن انتقام از من، راز قتل دامادمان را برای فرزند او بازگو کرد.
سرهنگ عبادالله کریمی، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان با بیان این خبر گفت: از آنجا که پدر متهم سال‌ها قبل فوت کرده بود، مأموران همسر مقتول را بازداشت کردند که وی نیز در بازجویی‌ها ادعاهای برادرش را تأیید کرد و گفت که او ۴۳سال پیش شوهرش را به قتل رسانده است.
به گزارش همشهری،وی ادامه داد: بعد از اعترافات مرد ۷۵ساله، مأموران راهی جنگل شدند اما به‌دلیل گذشت سال‌ها از این ماجرا و تغییر شرایط محیطی در جنگل، هیچ اثری از اسکلت قربانی به‌دست نیامد. با این حال با توجه به اعتراف عامل جنایت، وی بازداشت شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
وی ادامه داد: من در همه این سال‌ها تصور می‌کردم که پدرم در جنگل دچار حادثه شده و دور از خانه جانش را از دست داده است و به همین دلیل در کنار خانواده مادرم بزرگ شدم تا اینکه مدتی قبل دایی‌ام راز هولناکی را برایم تعریف کرد. او گفت که پدرم در جنگل ناپدید نشده بلکه وقتی من دو ساله بوده‌ام دایی بزرگم وی را با چاقو به قتل رسانده است.
سپس با همدستی دیگر اعضای خانواده جسد پدرم را به جنگل برده و در آنجا دفن کرده‌اند. وقتی این حقیقت را از زبان دایی کوچکم شنیدم، آن را باور نکردم اما وقتی مادرم نیز آن را تأیید کرد آنقدر عصبانی شدم که تصمیم گرفتم از قاتل پدرم شکایت کنم. با شکایت مرد میانسال مأموران سراغ دایی وی رفتند. او که حالا پیرمردی ۷۵ساله است در بازجویی‌ها حرف‌های خواهرزاده‌اش را تأیید کرد و گفت: ۴۳سال پیش بود که این حادثه رخ داد. آن روز وقتی به خانه‌مان رفتم، متوجه شدم که دامادمان با خواهر، پدر و مادرم درگیر شده است.
نفهمیدم اختلاف آنها بر سر چه چیزی بود اما عصبانی شدم و با دامادمان گلاویز شدم. در همین هنگام تیغه‌چاقویی که همراه داشتم، ناخواسته وارد بدن او شد و وی روی زمین افتاد. لحظاتی بعد او جانش را از دست داد و همان لحظه به همراه اعضای خانواده‌ام تصمیم گرفتیم این راز را مخفی کنیم. برای این‌کار جسد مقتول را به پشت خانه مان بردیم و در آنجا دفن کردیم اما چون احتمال داشت جسد پیدا شود، بعد از دو روز آن را از زیر خاک بیرون کشیدیم و به داخل جنگل بردیم و در محلی دورافتاده دفن کردیم. پس از آن وانمود کردیم که دامادمان گم شده است.
حتی به خانواده‌اش گفتیم که از وی خبر نداریم و او آخرین بار خانه را برای رفتن به جنگل ترک کرده و از همان زمان ناپدید شده است. در آن زمان تحقیقات مأموران هم برای پیدا کردن مقتول به جایی نرسید و همه حتی فرزند وی که در آن زمان دو ساله بود تصور می‌کردند که او گم‌شده است. تا اینکه چند روز پیش بر سر موضوعی با برادر کوچکم اختلاف پیدا کردم و او برای گرفتن انتقام از من، راز قتل دامادمان را برای فرزند او بازگو کرد.
سرهنگ عبادالله کریمی، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان با بیان این خبر گفت: از آنجا که پدر متهم سال‌ها قبل فوت کرده بود، مأموران همسر مقتول را بازداشت کردند که وی نیز در بازجویی‌ها ادعاهای برادرش را تأیید کرد و گفت که او ۴۳سال پیش شوهرش را به قتل رسانده است.
به گزارش همشهری،وی ادامه داد: بعد از اعترافات مرد ۷۵ساله، مأموران راهی جنگل شدند اما به‌دلیل گذشت سال‌ها از این ماجرا و تغییر شرایط محیطی در جنگل، هیچ اثری از اسکلت قربانی به‌دست نیامد. با این حال با توجه به اعتراف عامل جنایت، وی بازداشت شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید