آفتابنیوز : آفتاب: هومان دوراندیش - خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه، مدت هاست که به مساله ای ملی بدل شده است و کم و بیش موضوع بحث های علمی و غیرعلمی بوده است.
مهندس مرتضی حقوقی، عضو هیات رئیسه جامعه مهندسین مشاور و رئیس کمیته محیط زیست این جامعه، معتقد است توسعه زمین های کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه و نیز افزایش تعداد سدهای این منطقه علل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه اند.
وی در گفتگو با عصر ایران، صرفه جویی در مصرف آب کشاورزی و جاری شدن آب سدها و رودخانه ها به سمت دریاچه ارومیه را، مهمترین عوامل نجات این دریاچه از چنگال مرگ و نیستی برشمرد.
***
اجازه بدهید گفتگویمان را با این سؤال آغاز کنم: علل خشک شدن دریاچه ارومیه چیست؟
علل متعددی دارد. بسته به اینکه کدام نهاد دولتی به این موضوع بپردازد، علل خشک شدن دریاچه ارومیه هم برجسته یا کمرنگ می شود. مثلاً وزارت نیرو بر مساله "اقلیم" خیلی تاکید دارد و معتقد است اقلیم این منطقه و بویژه خشکسالی های ادواری، نقش اساسی در این امر داشته است.
کارشناسان دیگر، تاثیرات اقلیمی را می پذیرند ولی موارد دیگر را مهمتر می دانند. مثلاً بر نقش سدهای ساخته شده در آن منطقه تاکید می کنند.
به نظر می رسد که در توسعه منابع آبیاری، جوانب زیست محیطی امر، آن طور که باید و شاید مورد بررسی قرار نگرفته است.
عامل دیگر، "توسعه کشاورزی" است. در سی سال اخیر سطح کشت دریاچه ارومیه، یعنی حوضه آبی دریاچه، از ۱۵۰هزار هکتار به ۴۱۵هزار هکتار افزایش یافته و مصرف آب در این منطقه، از ۱.۸ میلیارد متر مکعب به ۵.۵ میلیارد متر مکعب رسیده است.
در اثر این وضع، آب زیرزمینی، که یکی از منابع تغذیه دریاچه بود، تقریباً به صفر رسیده است. یعنی هیچ نشری از آب های زیرزمینی به سوی دریاچه وجود ندارد.
چاههای حفرشده، مانع نشر آب زیرزمینی به دریاچه می شوند. حتی آب زیرزمینی جریان عکس پیدا کرده و در نتیجه، آبی که الان برای کشاورزی استفاده می شود، کیفیت مطلوبی ندارد.
علاوه بر افزایش سطح کشت، الگوی کشت هم در جهت محصولات آب بر تغییر کرده است. باغ که مصرف آبش خیلی بالاست، در اطراف دریاچه خیلی زیاد شده است.
کشت علوفه، از جمله یونجه، گسترش یافته است. الان ۴۳ درصد سطح کشت این حوزه را باغ و یونجه تشکیل می دهد. این عامل هم در خشک شدن دریاچه بسیار موثر بوده است.
عامل "تغییرات ساختاری" منطقه هم تاثیرگذار بوده است. جمعیت منطقه پیرامونی دریاچه، در سی سال گذشته ۲.۲ برابر شده است. در سال ۱۳۷۵، جمعیت این منطقه ۱ میلیون و ۲۵۶هزار نفر بود. این جمعیت تا سال ۱۳۸۵ به دو میلیون و ۹۹۰هزار نفر افزایش یافت. آبی که این جمعیت برای شرب و مصارف خانگی مصرف می کند، حجم قابل توجهی دارد. همه این عوامل دست به دست هم داده اند تا دریاچه ارومیه خشک شود.
آیا گرم شدن هوا و تبخیر زیاد هم در خشک شدن دریاچه تاثیری داشته است.
در همسایگی دریاچه ارومیه، دریاچه وان را در ترکیه داریم. اگر گرم شدن زمین و اقلیم به طور کلی، موجب خشک شدن دریاچه ارومیه شده باشد، این وضع باید دامنگیر دریاچه وان هم می شد. ممکن است دمای منطقه تا حدی نوسان پیدا کرده باشد اما این نوسان دما همیشه وجود داشته است.
با توجه به اینکه سطح دریاچه دائماً کوچکتر شده و تبخیر کمتر شده، طبعاً آن میکروکلیما به علت شرایطی که در اثر عملکرد انسان پدید آمده، در اقلیم کوچک منطقه هم تاثیر گذاشته است.
یعنی گرم شدن اقلیم علت خشک شدن دریاچه نبوده است بلکه خشک شدن دریاچه، که ناشی از عملکرد انسان بوده، موجب گرم شدن اقلیم و منطقه شده است.
بر اساس توضیح شما، آیا می توان گفت که علت اصلی خشک شدن دریاچه، توسعه کشاورزی در اطراف دریاچه بوده است؟
توسعه منابع آب و توسعه کشاورزی، که دو روی یک سکه اند، علل اصلی خشک شدن دریاچه اند. توسعه منابع آب یعنی ساختن سدهای متعدد. عوامل دیگر هم تاثیرگذار بوده اند اما علل اصلی، همین دو علت اند.
خشک شدن دریاچه ارومیه دقیقاً از چه زمانی شروع شد؟
نشانه های کاهش سطح آب دریاچه، تقریباً از دو دهه پیش ظاهر شده است.
کارشناسان ایر انی از چه زمانی متوجه خطرناک بودن این پدیده شدند؟
حداقل یک دهه است که این توجه پیدا شده و درباره آن هشدار داده می شود. اما در یک دهه گذشته، وضع دریاچه هنوز خیلی بحرانی نشده بود و نیز واکنش ها نسبت به هشدارها.
مسلماً این بحث از همان آغاز در وزارت نیرو مطرح بوده است اما به نظر می رسد پس از آنکه جامعه مهندسین مشاور همایشی را در این زمینه برگزار کرد و موضوع در سطح ملی برگزار شد، خشک شدن دریاچه ارومیه هم به یک "مساله ملی" بدل شد.
خشک شدن دریاچه ارومیه نخستین بار است که رخ می دهد یا در عمر این دریاچه، مسبوق به سابقه است؟
در این خصوص اطلاع دقیقی ندارم ولی گفته می شود که سطح آب دریاچه در گذشته هم نوسان داشته است اما نه به این شدت.
دریاچه هایی که رو به خشک شدن می گذارند، معمولاً چه سرانجامی پیدا می کنند؟
مثال دریاچه اورال در این زمینه می تواند مفید باشد. پیش از فروپاشی شوروی، رودخانه هایی را که به سمت این دریاچه می آمدند، برای توسعه کشت پنبه، به سمت دیگری منحرف کردند.
این امر موجب کاهش شدید سطح آب دریاچه اورال شد و این پدیده، به عنوان ضایعه ای برای کره زمین قلمداد شد. اگر سهل انگاری کنیم، دریاچه ارومیه هم به سرنوشت دریاچه اورال دچار می شود.
الان که زمین های مزروعی در اطراف دریاچه ارومیه توسعه یافته و این وضع برای این دریاچه پدید آمده است، آیا احیاء دریاچه ارومیه در گرو متوقف شدن کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه است؟
در همایشی که سال گذشته در این زمینه ارائه شد، من مقاله ای ارائه کردم و مفصلاً به این بحث پرداختم. در آن همایش این موضوع را مطرح کردم که ما باید راندمان آبیاری این منطقه را در کوتاه مدت از ۳۶ درصد به ۴۵ درصد افزایش دهیم تا میزان متوسط مصرف آب در هکتار از سیزده هزار به یازده هزار متر مکعب و مصرف آب از ۵.۵ میلیارد به ۴.۵ میلیارد تقلیل یابد.
این ۱ میلیارد مترمکعب آب، می تواند به دریاچه کمک کند.
این میزان آب، تا چه حد به احیاء دریاچه کمک می کند؟
این میزان آب یکی از عواملی است که به دریاچه ارومیه کمک می کند ولی همه عوامل باید دست به دست هم دهند تا دریاچه احیا شود. مثلاً باز کردن سدها و فرصت دادن به سیلاب ها برای سرازیر شدن به سمت دریاچه، عوامل دیگرند. برای چاههایی که غیرمجاز حفر شده اند و همچنین برداشت آب از سرچشمه ها و البته از خود دریاچه نیز، باید فکری کرد. این کارها نیز به زیان دریاچه ارومیه است. کسانی در آن منطقه، پمپ گذاشته اند و از دریاچه و سدها آب برداشت می کنند.
در منطقه دریاچه ارومیه، چند تا سد وجود دارد؟
در این دو دهه، ۲۲ سد در حوزه ارومیه احداث شده که البته ۸ سد به بهره برداری رسیده و مابقی در مرحله مطالعه و اجرا هستند. در منطقه آبریز دریاچه ارومیه در آذربایجان شرقی، ۳۶ سد احداث شده و ۲۲ سد به بهره برداری رسیده است. همه این سدها را وزارت نیرو احداث نکرده، بلکه تعداد زیادی از آنها، سدهای کوچکتری هستند که از سوی وزارت کشاورزی احداث شده و مورد بهره برداری قرار گرفته اند. ۴ سد هم در کردستان ایجاد شده و یا در دست احداث است.
پس مجموعاً ۶۲ سد.
بله، اما سی و اندی سد به بهره برداری رسیده اند.
این سدها دقیقاً چه زیانی برای دریاچه داشته اند؟
وزارت نیرو از این سدها دفاع می کند و وجود آنها را برای دریاچه خیلی مضر نمی داند. اما منتقدان معتقدند این سدها به علت دگرگون کردن جریان طبیعی رودخانه هایی که آب دریاچه را تغذیه می کردند، اثرات تعیین کننده ای در تقلیل آب دریاچه داشته اند.
افزایش جمعیت، افزایش تعداد سدها و توسعه زمین های کشاورزی، بخشی از روند کلی توسعه در کشور بوده اند. آیا می توان گفت که فرایند توسعه در ایران، به خشک شدن دریاچه ارومیه منجر شده است. و دیگر اینکه، توسعه مهمتر است یا دریاچه ارومیه؟
توسعه را نباید عامل اصلی ناپایداری دریاچه ارومیه و تالاب های ایران بدانیم. توسعه امری است که قهراً باید ایجاد می شد. جمعیت کشور ما در سی سال گذشته، دو و نیم برابر شده است. چگونه می توانستیم در مسیر توسعه کشاورزی گام برنداریم؟ مساله اساسی عدم جامعیت و هماهنگی برنامه های توسعه و به زبان دیگر، بی توجهی به مسائل زیست محیطی در حین در روند توسعه بوده است.
تالاب های ایران سهم بسیار کمی از آب حوزه های آبریز دارند. مثلاً تالاب بختگان حقآبه اش بسیار کمتر از حقآبه ای است که برای توسعه کشاورزی آن منطقه در نظر گرفته شده است. شاید فرایند توسعه آثار تخریبی هم برای محیط زیست داشته باشد ولی اگر به مسائل زیست محیطی توجه بیشتری می کردیم، چنین وضعی شکل نمی گرفت. توسعه هماهنگ و همه جانبه، مانع بروز لااقل برخی از مشکلات می شود.
جاده میان گذر دریاچه هم در خشک شدن آن تاثیری داشته است؟
من در این زمینه تخصصی ندارم اما کارشناسان می گویند این جاده بر روند طبیعی جریان آب دریاچه تاثیر گذاشته و به سهم خودش در ایجاد وضعیت نامطلوب برای دریاچه، موثر بوده است.
ممکن است ادامه این روند به نابودی کلی دریاچه ارومیه بینجامد؟ و دریاچه ارومیه چه زمانی کاملاً خشک خواهد شد؟
بله. اگر ما برای تغذیه آب دریاچه، تدابیر لازم را نیندیشیم، طبیعی که این روند ادامه خواهد یافت. الان یک سوم سطح آب دریاچه کاهش یافته و در صورت ادامه این روند، کل دریاچه خشک خواهد شد. کمااینکه دریاچه اورال خشک شده است.
اما اینکه چه زمانی دریاچه کاملاً خشک می شود، به طبیعت و اقلیم و بارندگی و عوامل دیگر بستگی دارد. یعنی نمی توان گفت دریاچه ارومیه کی کاملاً خشک خواهد شد. ولی این امر مسلم است که ادامه این روند، دیر یا زود به نابودی دریاچه ارومیه منجر خواهد شد.
ممکن است تا ده سال بعد کل دریاچه خشک شود؟
شاید. نمی توانم پیش بینی دقیقی بکنم.
فرض کنیم دریاچه ارومیه کلاً خشک شد از صفحه روزگار محو شد. بعدش چه می شود؟
در بستر دریاچه ارومیه میلیاردها متر مکعب نمک وجود دارد. نمک هم پودر است و پس از خشک شدن دریاچه، باد این همه نمک را به روی مزارع و باغات می پراکند و زندگی دام ها در منطقه مشکل می شود و برای سلامتی مردم هم مضر است. خشک شدن دریاچه ارومیه، پیامدهای بسیار سنگینی در بر دارد.
یعنی همان کشاورزی ای که روند توسعه اش یکی از عوامل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه بوده، با خشک شدن این دریاچه، آسیب های جدی می بیند. بله، همان هم از بین می رود و یا لااقل لطمات عمده خواهد دید.
با سدها باید چه کار کرد؟
ساخت سدها حتماً ضروری بوده است. اما باید حقآبه دریاچه را اولویت بدهیم و از مازاد این حقآبه از طریق سدها استفاده کنیم. یعنی فرضاً اگر در گذشته سیلاب هایی می آمد که تغذیه کننده آب دریاچه بود، باید سهم پیشین دریاچه از این سیلاب ها را دوباره نصیب دریاچه کرده و مازاد این آب را نصیب سدها کنیم.
سدهای مخزنی ساخته می شوند تا جلوی سیلاب را بگیرند و آب را ذخیره کنند و به تدریج برای مصارف مورد نیاز استفاده شود. اگر مطالعات زیست محیطی کافی صورت نگرفته باشد، ممکن است ما در حین استفاده از این سدها، سهمیه آب کافی دریاچه را از سدها به سمت دریاچه نفرستیم.
ما باید سدها را با توجه به نیازهای زیست محیطی دریاچه، تنظیم کنیم. یعنی در مدیریت استفاده از سدها، باید دقت بیشتری کنیم. البته امسال وزارت نیرو در موسم سیلاب های بهاری، همه سدها را به سمت دریاچه باز کرد و این اقدام موثر هم بود؛ یعنی سطح آب دریاچه را چند سانتی متر بالا آورد.
آب رود ارس برای احیاء دریاچه می تواند مورد استفاده قرار گیرد؟
نیمی از آب رودخانه ارس برای ماست و نیم دیگرش برای آذربایجان. هر اقدامی برای استفاده از آب این رودخانه، احتمالاً باید با تفاهم دولت آذربایجان همراه باشد. ضمناً بر آب رودخانه ارس، تعهداتی نسبت به دشت مغان وجود دارد. اگر مازاد بر این، آبی در کار باشد، می توان آن را از ارس به سمت دریاچه آذربایجان جاری کرد. ولی آن طور که من می دانم، ارس به تنهایی نمی تواند به داد دریاچه ارومیه برسد.
مهمترین رودخانه هایی که برای احیاء دریاچه می توان از آنها استفاده کرد، کدامند؟
رودخانه های متعددی به دریاچه ارومیه می ریزند. زرینه رود و سیمینه رود بزرگترین آنها هستند. مهاباد و مهابادچای و ... هم هستند. همه این رودخانه ها، متناسب با ظرفیت آبدهی رودخانه، می توانند اثر مثبت بر روی دریاچه ارومیه داشته باشد.
پس مهمترین عوامل برای نجات دریاچه ارومیه، کاهش آب کشاورزی و آب پشت سدهاست.
بله. تنظیم سدها متناسب با نیاز آبی دریاچه و تعدیل مصرف آب در بخش کشاورزی. تکنولوژی های جدید در تعدیل آب کشاورزی می توانند خیلی موثر باشند. مثلاً مزرعه ای که ده هزار متر مکعب آب مصرف می کند، مصرف آبش با استفاده از این تکنولوژی ها می تواند نصف شود. البته این کار انرژی و زمان و نیرو و بودجه می خواهد. آن طور که من شنیده ام، وزارت کشاورزی در این زمینه اقداماتی در دست اجرا دارد.
خشک شدن دریاچه موجب اعتراضات سیاسی هم شد و برخی افراد این تلقی را داشتند که بی کفایتی دولت های ده پانزده سال گذشته، علت این امر بوده است. اما به نظر می رسد که مطالبات مردم منطقه، بویژه مطالبات آنها در زمینه کشاورزی، هم در این زمینه موثر بوده است.
توسعه کشاورزی بالاخره خواسته مردم و کار آنها هم بوده است. نیازهای طبیعی جامعه و البته برنامه های توسعه ای دولت، به توسعه کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه منجر شده است. حاصل این روند مشکلات کنونی دریاچه ارومیه بوده است. شاید تقلیل سطح کشت مردم منطقه، کار آسانی نباشد. این امر موجب کاهش سطح اشتغال و رفاه مردم منطقه می شود. باید با استفاده از تکنولوژی جدید، در مصرف آب در بخش کشاورزی صرفه جویی کنیم.
هفت سالی که هیچ کاری برای دریاچه نشد... حتا میخ های بیشتری هم بر تابوتش زده شد.
اما چون تو آذربایجانه خشک بشه یا نشه بخیالشون هم نیست.
مسئولین اگه واقعا مسئول بودن و باشن نمیذارن خشک بشه
اینا بیشتر بفکر منافع خودشون هستن
انقلاب از آذربایجان سود برای ...