آفتابنیوز : آفتاب: رضا ساکی در ایسنا نوشت: درست است که فدراسیون فوتبال یک زمانی بهترین فدراسیون آسیا شده است، درست است که ما یک ضرب و مستقیم و سیخکی به جام جهانی رفتهایم، درست است که مسؤولان تمام تلاش خود را برای برگزاری جشن استقبال از تیم ملی کردهاند، ولی اینها دلیل نمیشود که منِ طنزنویس چشم بر روی کاستیها ببندم. پس چند جمله دربارهی مراسم دیروز استقبال از تیم ملی فوتبال عرض میکنم. باشد که آیندگان را به کار آید.
سخنان خود را در دو بخش مهم خلاصه میکنم:
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این استقبال زمانبندی بسیار مناسب مراسم بود! درست است که در اواخر خرداد هوا تا ساعت هشت شب روشن است، ولی این دلیل نمیشود که مراسم مثلا ساعت هفت برگزار شود تا جمعیت بیشتری به ورزشگاه بیاید، ساعت پنج که هوا گرم و مطبوع است، زمان مناسبتری برای برگزاری مراسم است، چون ممکن است بازیکنان در خنکی هوای عصر خرداد سرما بخورند! دیروز دیدیم که میشود در ورزشگاه خالی دور افتخار زد!
تا قبل از این مراسم عدهای کثیری از مردم جهان و همچنین دانشمندان فکر میکردند در روز نمیشود آتشبازی کرد، اما دیروز همه مردم جهان دیدند که میشود و کار نشد ندارد و میرود میخ آهنی در سنگ!
آتشبازی دیروز آنقدر خوب بود و چسبید که حتا لحظاتی جایگاه هم آتش گرفت! دیروز فهمیدیم مهم نفس آتشبازی و فشفهبازی است نه نور آن!
همچنین دیروز متوجه شدیم که برخلاف کشورهای خارجی و استکباری که دودهای رنگی را از پشت سر بازیکنان رها میکنند، میتوان دود سهرنگ را از جلو جایگاه ول کرد تا کلا تیم راهیافته به جام جهانی غیب بشود!
این را هم به ماجراهای دیروز اضافه کنید که پیمان یوسفی باافتخار اعلام کرد که من و مزدک میرزایی از هم دور هستیم و صدای هم را نمیشنویم! آنها در تمام لحظات گزارش مراسم توی حرف هم میپریدند و چون صدای هم را نمیشنیدند حرفهای یکجور میزدند. حالا چرا دور بودند و چرا صدای هم را نمیشنیدند، بماند.
راستی، دیروز اگر بانوان یعنی همان خانمها یا به تعبیری دختران در ورزشگاه میبودند، چه اتفاقی میافتاد؟ یعنی دیروز چه کار خاصی انجام شد که بانوان نباید میدیدند؟ راستی آیا نگاه کردن به مراسم استقبال در ورزشگاه با پای تلویزیون فرق دارد؟ لابد دارد!
باقی بقایتان!