پدرش رضا مهراد، کاردار ایران در کشورهای عربی بود. فرهاد تا ۸ سالگی در عراق زندگی میکرد و برادر بزرگش ویلن مینواخت.
سرانجام یکی از دوستان برادرش متوجه علاقه فرهاد به موسیقی میشود و از خانواده فرهاد میخواهد که سازی برای او تهیه کنند. با اصرار برادرش یک ویلنسل برای او تهیه میکنند و تمرینات فرهاد آغاز میشود. ولی عمر تمرینات ویلنسل از سه جلسه فراتر نرفت.
او بعد از ترک تحصیل در کلاس یازدهم با یک گروه نوازنده ارمنی آشنا میشود و با استفاده از سازهای آنان به صورت تجربی نواختن را میآموزد و مدتی بعد به عنوان نوازندهی گیتار در همان گروه شروع به فعالیت میکند.
فرهاد دو سال نیز به انگلستان رفت و در آنجا با موسیقی پاپ آن سالهای انگلستان آشنا شد.
پس از بازگشت به ایران فرهاد اولین اجرای موسیقی خود را در هتل «ریمبو» در خیابان ایرانشهر تهران اجرا کرد. سپس به اجرای برنامه در رستوران «کوچینی» ادامه داد و در آنجا به «فرهاد بلککَتس» مشهور شد.
در این دوران در کافههای مختلف تهران به خواندن آوازهایی از گروههای معروف موسیقی آن زمان از جمله بیتلها، الویس پریسلی، و ری چارلز میپرداخت. در همین دوره ترانه «اگه یه جو شانس داشتیم» را برای دوبلهی فیلم «بانوی زیبای من» خواند که در فیلم استفاده شد.
این هنرمند تا سال ۱۳۵۷ و انقلاب اسلامی ایران کنسرتهای فراوانی داد. در بهمن ۱۳۵۷ و هم زمان با انقلاب ترانهی معروف «وحدت» را با آهنگی از منفردزاده و شعر سیاوش کسرایی ضبط کرد.
فرهاد در سال 74 نیز اولین کنسرت بعد از انقلابش را در «کلن» اجرا کرد و در سال 76 آلبوم «وحدت» از سوی این هنرمند منتشر شد.
پس از انتشار آلبوم «برف» فرهاد درصدد تهیه آلبومی با نام «آمین» بود که ترانههایی از کشورها و زبانهای مختلف را در بر میگرفت. اما از مهرماه ۱۳۷۹ بیماری او جدی شد.
فرهاد به بیماری «هپاتیت c » مبتلا شده بود و در نتیجهی عوارض کبدی ناشی از آن در خرداد ۱۳۸۱ برای درمان به فرانسه رفت و در ۹ شهریور همان سال پس از مدتی اغما در بیمارستان، در سن ۵۹ سالگی درگذشت و در ۱۳ شهریور در گورستان «تیه» پاریس دفن شد.
به گزارش ایسنا، «خانه فرهاد» در موزه سینما بنا شده است و پوران گلفام همسر این هنرمند تمام وسایل شخصی فرهاد را از جمله پیانو، کاستها، یادداشتهای شخصی و... به این موزه بخشیده است.