مهدی علیپور
دکتر روحانی پس از5 روز سخنرانی،مذاکره و دیدارهای فشرده با روسای جمهورو مقامات بلند پایه کشورهای خارجی در حالی به میهن بازگشت که موافقان و مخالفان وی در فرودگاه مهرآباد انتظار او را می کشیدند.هیات ایرانی در سفر به نیویورک سعی کرد با دیپلماسی فعالانه وهوشمند نه تنها باب گفت و گوهای سازنده با غرب را باز کند بلکه با اعتمادسازی در جامعه بین الملل درخصوص برنامه هسته ای ایران زمینه را برای گفت و گوهایی سازنده برای حل پرونده هسته ای هموار سازد.
آفتابنیوز : آفتاب: اما این شیوه دیپلماسی به مذاق برخی از منتقدان داخلی خوش نیامد و آنها اعتراض خود را به عملکرد دکتر روحانی و هیات همراه وی در بازگشت به کشور نشان دادند. حادثه تلخ پرتاب کفش به سوی خودروی دکتر حسن روحانی در بازگشت از سفر نیویورک و انتقاداتی که برخی رسانه ها متوجه نوع دیپلماسی دولت تدبیر و امید درمذاکرات هسته ای کرده اند نیازمند تامل و مداقه است.
منتقدان دیپلماسی رئیس جمهور روحانی در نیویورک مدعی اند که گفت و گوی تلفنی وی با باراک اوباما و نشستن سر میز مذاکره با1+5 پشت کردن به آرمان های انقلاب و دادن «امتیازات نقد و گرفتن وعده های نسیه»است.
برای پاسخ به ادعای منتقدان و نسبت آن با حقیقت، نخست باید ببینیم روحانی با چه اختیاراتی از سوی نظام پا به نیویورک گذاشته و آیا این اجازه را داشته که در صورت تمایل طرف مقابل بر سر یک میز بنشینند و یخ 34 سال سردی رابطه را بشکنند. در وهله دوم باید به سخنان رهبر معظم انقلاب رجوع کنیم و ببینیم ایشان درباره مذاکره با آمریکا نظرشان چیست و اقدامات روحانی در نیویورک چه تناسبی با فرمایشات معظم له داشته است.
در نهایت باید ببینیم آنچه رئیس جمهور روحانی گفته و انجام داده تا چه اندازه در جهت تامین منافع نظام و حقوق ملت ایران بوده و آیا در این راه به توفیقی دست یافته یا خیر.
اهل سیاست نیک می دانند که برقراری رابطه ولو در سطح یک تماس تلفنی و نشستن سر یک میز در نشستی مشترک با ایالت متحده آمریکا برای دولتمردان ایرانی نیازمند طی کردن پروسه ای پیچیده است و بدون جمع بندی نظام از تبعات چنین سطح رابطه ای و اذن گرفتن از مقام معظم رهبری امری محال است که البته این روند پس از سال ها روابط پرتنش طبیعی نیزهست.
به گفته رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی،دکتر حسن روحانی با اختیار تام از سوی نظام پا به نیویورک گذاشته اند و بدون شک هر گونه سخن،پیشنهاد،مذاکره و گفت و گویی با جمع بندی سران نظام بیان، طرح و انجام شده است. حال با این جمع بندی به نظر می رسد جار و جنجال ها درباره اینکه تماس تلفنی از سوی چه کسی گرفته شده رنگ می بازد.
«نرمش قهرمانانه» یا به بیان روشن تر نقشه راهی که مقام معظم رهبری چندی پیش در دیدار فرماندهان، پیشکسوتان و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ترسیم کرده اند این روزها دستخوش تحلیل های متعددی گشته است و هر کس از ظن خود به تحلیل و بررسی آن می پردازد و با تکیه بر آن دیگری را به عدول از منویات معظم له متهم می کند.
در حالی که ایشان به صراحت و برای روشن شدن موضوع به بیان مثالی می پردازند: «من مخالف حرکتهای صحیح دیپلماسی نیستم،بنده معتقدم به همان چیزی که سالها پیش نامگذاری شد، به «نرمش قهرمانانه».کشتی گیری که به دلیل فنی نرمشی انجام می دهد،نباید یادش برود که حریف و دشمنش کیست.»
هر ناظر منصف و بی طرف که وقایع سفر 5 روزه دکتر روحانی به نیویورک را دنبال کرده باشد به این نتیجه خواهد رسید که سخنان و مواضع وی در نیویورک همسو با منویات مقام معظم رهبری و راهبرد هوشمندانه نرمش قهرمانانه است چه آنجا که رئیس جمهور روحانی رسیدن به چارچوبی مناسب در جهت مدیریت اختلافات ایران و آمریکا را منوط به 3 شرط «موضع برابر»، «احترام متقابل» و «مسلم شناختهشدن حقوق هسته ای ایران»دانست و چه زمانی که «حملات هواپیماهای بدون سرنشین به مردم بیگناه»و «ترور دانشمندان هسته ای» را محکوم کرد،در مسیر منافع و در چارچوب اهداف کلی نظام سخن گفت.
گفت و گوی تلفنی روسای جمهوری ایران و آمریکا هم دقیقا در همین مسیر قابل ارزیابی است.مذاکره نه تنها امر مذمومی نیست که اگر همسو با سیاست های نظام و درجهت منافع ملی انجام شود و به ثمر بنشیند موفقیت بزرگی است،حتی اگر آن سوی میز نماینده ای از ایالت متحده آمریکا نشسته باشد که کارنامه اش نزد ملت ایران روشن است. سیاست خارجی یک امر ثابت تغییرناپذیر نیست و تابعی از زمان،مکان و شرایط اجتماعی،فرهنگی و سیاسی است.
عرصه دیپلماسی نیزعرصه امتیاز دادن و امتیاز گرفتن است و به بیان دکتر روحانی «در جهانی که سیاستهای جهانی دیگر بازی با حاصلجمع صفر نیست، تعقیب منافع بدون در نظر گرفتن منافع دیگران امری متناقض است.»
فراموش نکنیم که حضرت آیت الله خامنه ای سال 1386در دیدار با دانشجویان دانشگاه های استان یزد چه فرمودند: «ما یکى از سیاست هاى اساسىمان قطع رابطه با آمریکاست. هرگز هم نگفتیم ما تا ابد قطع رابطه خواهیم بود؛ نه، هیچ دلیلى ندارد که تا ابد قطع رابطه با هر کشورى، با هر دولتى داشته باشیم.»
معظم له در نخستین روز امسال و در جمع گسترده و پرشور هزاران نفر از زائران و مجاوران حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله علیهما نیز فرمودند: «با مذاکره مستقیم با آمریکا مخالفتی ندارم، اما خوشبین نیستم.»ایشان همچنین تاکید کردند:«اگر آمریکائیها واقعاً تمایل به حل موضوع هسته ای ایران دارند ، راه حل آن نیز آسان است و باید به حق غنی سازی هسته ای ایران برای اهداف صلح آمیز اعتراف کنند.»
منتقدان مدعی باید به این سوال پاسخ قانع کننده ای بدهند که بر اساس چه معیاری سخنان قاطع و مقتدرانه رئیس جمهوری درباره حقوق مسلم هسته ای ملت ایران در صحن سازمان ملل،مصاحبه با رسانه ها،دیدار با ایرانیان خارج از کشور،اولین نشست خلع سلاح هسته ای،گفت و گو با خبرنگار شبکه سی ان ان و روزنامه واشنگتن پست را عقب نشینی، سازش با آمریکا و معامله با برند «ایران انقلابی»می دانند.آیا پافشاری رئیس جمهور روحانی بر حق مسلم هسته ای ملت ایران،نشان دادن چهره ای صلح طلب از ایران علی رغم سیاه نمایی غربی ها،محکوم کردن تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان و... از موضع ضعف است و یک گام به عقب تعبیر می شود؟
پاسخ به این سوال چندان سخت نیست چرا که نگاهی به بازتاب سخنان ریاست محترم جمهوری در سازمان ملل و همچنین دیدارهای دیگری که در نیویورک داشتند در رسانه های خارجی نشان می دهد که غرب این بار با رئیس جمهوری از ایران روبروست که هم قواعد دیپلماسی را خوب بلد است هم به ظرایف مذاکره آشناست و هم می داند چگونه از حق هسته ای ملت ایران دفاع کند.
شاهد این مدعا برافروخته شدن بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم غاصب صهیونیستی است که پس از سخنرانی دکتر روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با انتقاد شدید از سخنان وی درباره برنامه هستهای ایران مدعی شد که «ایران سعی دارد با وقتکشی، برنامه اتمی خود را توسعه دهد.»
آیا این نشان از اقتدار و دیپلماسی هوشمند دولت تدبیر و امید ندارد که سبب شده رژیم صهیونیستی از نوع گفتمان منطقی و نفوذ کلام رئیس جمهور هراس داشته باشد و نگران تاثیرگذاری آن در جامعه بین المللی شود؟
امروزه دولت جمهوری اسلامی ایران با بسیاری از کشورهایی که زمانی در تاریخ دشمن این خاک بوده اند در حوزه های مختلف اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی وسیاسی حول یک هدف مشترک به نام منافع ملی رابطه خود را پیش می برد و به نتایج قابل توجهی هم رسیده است.آیا می توانیم بگوییم که سطح روابط ایران و روسیه یا ایران و عراق در همه عرصه ها همانند آن چیزی است که 20 سال پیش بوده است؟مسلما خیر.پس در این میان آنچه اهمیت دو چندان می یابد چشم انداز وآینده پیش روی نظام و تضمین تحقق آرمان های انقلاب اسلامی و حقوق ملت ایران است.