کد خبر: ۲۱۳۱۸۰
تاریخ انتشار : ۱۳ مهر ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۲
حمیدرضا ترقی:

دیپلماسی روحانی، تحسین‌برانگیز است

احمدی‌نژاد پارسال فقط با سه نفر از مسئولان سطح بالای کشورها ملاقات داشت اما امسال روحانی فقط با یازده تن از روسای جمهور و نخست وزیران کشورهای گوناگون دیدار کرد. این امر نشان‌دهنده یک دیپلماسی بسیار فعال است. آقای ظریف هم در این چند روز دیپلماسی بسیار قوی و فعالی داشته است.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: هومان دوراندیش - حمیدرضا ترقی، عضو حزب موتلفه و از چهره‌های اصولگرای فضای سیاسی کشور، سفر روحانی به نیویورک را سفر موفقی می‌داند اما او هم معتقد است که گفتگوی تلفنی روحانی و اوباما، اشتباهی تاکتیکی بود. ترقی می‌گوید حسن روحانی باید پس از اخذ امتیازات محسوس با اوباما حرف می‌زد. با این همه، ترقی دیپلماسی فعال دولت روحانی را تحسین می‌کند و دولت روحانی را از این حیث فراتر از دولت احمدی‌نژاد می‌داند.

***

*ابتدا مختصراً بفرمایید که جنابعالی به عنوان یک اصولگرا، سفر آقای روحانی به نیویورک را در مجموع موفقیت‌آمیز می‌دانید یا نه؟


از بعد تبیین پیام انقلاب اسلامی و ارائه چهره واقعی نظام جمهوری اسلامی برای افکار عمومی جهان و افشای ریشه‌ها و عوامل اصلی بحران‌های موجود در جهان و نیز از حیث دیپلماسی فعال در عرصه بین المللی، سفر موفقی بود. از بُعد نتایج سفر نیز باید منتظر آثار آن، یعنی تغییرات احتمالی مواضع کشورهایی بود که با ایران دچار اختلاف‌اند. باید دید که ارتباطات نزدیک با غربی‌ها در این سفر، علاوه بر تغییر لحن آنها در قبال ایران، چه نتایج عملی‌ای به بار خواهد آورد.

*شما فرمودید تبیین چهره واقعی نظام، یکی از علل موفقیت‌آمیز سفر روحانی به نیویورک بود. مگر در سال‌های قبل، احمدی‌نژاد چهره واقعی نظام را برای دنیا تبیین نمی‌کرد؟


چرا، در گذشته هم این کار این صورت می‌گرفت ولی در شرایط کنونی، با توجه به سیاست هدایت شده توسط مقام معظم رهبری در قالب نرمش قهرمانانه، به نظر می‌رسد که تاکید ما بر روی کاهش تنش‌های بین المللی و از بین بردن تصویر وارونه‌ای که از جمهوری اسلامی در عرصه بین المللی  ترسیم شده، ضروری است و سفر آقای روحانی از این حیث توام با توفیق بود.

*به نظر شما، مکالمه تلفنی روحانی با اوباما، مصداق نرمش قهرمانانه بود یا اشتباه تاکتیکی؟


من تصور می‌کنم که نمی‌توانیم این اقدام را به حساب نرمش قهرمانانه بگذاریم. شاید موارد دیگری هم در این سفر باشد که با نگاهی نقادانه، در قالب نرمش قهرمانانه نگنجند. نرمش قهرمانانه باید به پیروزی و موفقیت ختم شود. اما سخنان اوباما در گفتگو با نتانیاهو، نشانگر این بود که آمریکایی‌ها در پی القاء این دروغ هستند که جمهوری اسلامی ایران در اثر فشار تحریم‌ها مجبور شده است درخواست مذاکره را مطرح کند. بنابراین به نظر می‌رسید این گفتگوی تلفنی باید بعد از اخذ پاره‌ای امتیازات از غربی‌ها انجام می‌شد. یعنی نباید عجولانه به درخواست آمریکایی‌ها برای گفتگوی تلفنی پاسخ مثبت داده می‌شد.

*فکر می‌کنید حرفهای اوباما در دیدار با نتانیاهو را باید جدی گرفت یا تمایلش به گفتگو با آقای روحانی را؟


آنچه اوباما در دیدار با نتانیاهو مطرح کرده، ماهیت واقعی آمریکاست. آنچه که در سخنرانی‌اش در سازمان ملل و نیز در گفتگو با آقای روحانی مطرح کرد، تاکتیکی‌ست برای عبور آمریکا از مشکلات کنونی‌اش در منطقه خاورمیانه. لذا به نظر می‌رسد که ما نباید روی تاکتیک‌های دولت آمریکا سرمایه‌گذاری کنیم بلکه باید بر روی موضع‌گیری‌های استراتژیک آمریکا حساب باز کنیم.

*اگر بین حسن روحانی با اوباما و وزرای خارجه ایران و آمریکا گفتگوی تلفنی و رو در رو صورت نمی‌گرفت و آقای روحانی هم در سخنرانی‌اش مواضع تند انقلابی اتخاذ می‌کرد، چه چیزی می‌توانست تغییر کند و چگونه؟


ارتقای سطح مذاکرات 5+1 که موفقیت و پیروزی برای جمهوری اسلامی است. غربی‌ها تا کنون در سطح کارشناسان در مذاکرات شرکت می‌کردند در حالی که ما در سطح مسئولان بالای کشور به نمایندگی از کل نظام در مذاکرات شرکت می‌کردیم. اما الان غربی‌ها هم با وزرای خارجه‌شان در مذاکرات شرکت می‌کنند. نفس این رویداد یک موفقیت برای جمهوری اسلامی است ولو که به نتیجه خاصی هم منجر نشده باشد.

 سفر امسال روحانی کاملاً متفاوت از سفر پارسال احمدی‌نژاد به سازمان ملل بود. احمدی‌نژاد پارسال فقط با سه نفر از مسئولان سطح بالای کشورها ملاقات داشت اما امسال روحانی فقط با یازده تن از روسای جمهور و نخست وزیران کشورهای گوناگون دیدار کرد. این امر نشان‌دهنده یک دیپلماسی بسیار فعال است.

آقای ظریف هم در این چند روز دیپلماسی بسیار قوی و فعالی داشته است. این‌ها همه جزو موفقیت‌های سفر آقای روحانی به نیویورک بوده است. اما بحث بر سر این است که همه این اقدامات ثمره روشنی برای ما داشته‌اند اما گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی، نه تنها هنوز ثمره روشنی نداشته بلکه به سوء استفاده آقای اوباما منجر شده است.

*آیا منتقدین روحانی و ظریف نباید به دستگاه دیپلماسی دولت اعتماد کنند؟ به هر حال گفتگوی تلفنی با اوباما هم برآمده از همین دیپلماسی فعال بوده است.

البته الان کسی بحث عدم اعتماد را مطرح نکرده است بلکه بحث بر سر این است که آیا این مکالمه، در بین آن موفقیت‌های کسب شده، تصمیم درستی بوده است یا نه؟

*وقتی نتیجه‌ این مکالمه هنوز روشن نیست، قلمداد کردن این مکالمه به عنوان "اشتباه تاکتیکی" زودهنگام نیست؟


آقای اوباما اعلام کرده است که قبل از مکالمه تلفنی با آقای روحانی، با نتانیاهو تلفنی حرف زده است. پس شاید با او مشورت کرده است. مهم‌تر اینکه، بعد از مکالمه تلفنی با آقای روحانی، با صراحت اعلام کرده است که موضع آمریکا همان موضع قبلی است؛ یعنی گزینه حمله نظامی به ایران هنوز روی میز است. در واقع ادبیاتش درست عین ادبیات ماقبل گفتگو با آقای روحانی است. پس ما تا به این جا، هنوز نتوانسته‌ایم از این گفتگوی تلفنی نتیجه مهمی کسب کنیم بلکه فقط شاهد سوء استفاده اوباما از این مکالمه بوده‌ایم.

حتی بر سر این موضوع هم دعوا راه افتاده است که چه کسی برای گفتگوی تلفنی پیشقدم شده است. این امر نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها که قبلا آن همه اعلام آمادگی می‌کردند برای مذاکره با ایران، الان می‌خواهند وانمود کنند که ایران درخواست مذاکره کرده است نه ایالات متحده. این کار مصداق سوء استفاده است. یعنی آمریکا می‌خواهد این نکته را القاء کند که ایران در اثر ضعف تن به مذاکره داده است.

*شما فرمودید روحانی و ظریف دیپلماسی بسیار فعالی را محقق کرده‌اند ولی دولت احمدی‌نژاد فاقد این توان دیپلماتیک بود. چه شد که سیاست خارجی تهاجمی دولت احمدی‌نژاد در نهایت گرفتار آن دیپلماسی منفعل شد؟


دیپلماسی دولت احمدی‌نژاد در اثر مبتلا شدن به تومور مغزی انحراف به دیپلماسی غیر فعال بدل شد. اگر این ابتلا در کار نبود، دولت دهم هم مثل دولت نهم دیپلماسی فعال می‌داشت. ولی دولت دهم با موازی‌کاری در عرصه سیاست خارجی، عزل و نصب‌های غیر معقول و نهایتاً با تغییر موضع برآمده از دیدگاه‌های جریان انحرافی، دیپلماسی فعالش به دیپلماسی غیر فعال بدل شد.

*ولی احمدی‌نژاد فی المثل در سال 85 هم که به سازمان ملل رفت، با چهره‌های برجسته سیاست جهان نشست و برخاست و مذاکره‌ای نداشت.


چرا، داشت؛ ولی تعداد این ملاقات‌ها در دولت دهم سال به سال کاهش یافت.

*شما می‌فرمایید مکالمه تلفنی روحانی و اوباما، مصداق نرمش قهرمانانه نبود. اساساً مگر مصادیق مفهوم نوظهور "نرمش قهرمانانه" روشن است که شما می‌گویید این مکالمه در دایره مصادیق آن مفهوم نمی‌گنجد؟

اگر ما به مدلول عملی این مفهوم توجه کنیم، در پی هر گامی که در نزدیکی به دشمن برمی‌داریم، باید موفقیتی را هم مشاهده کنیم. اگر این ملاک را مبنای ارزیابی‌مان قرار دهیم، می‌توانیم یکایک فعل و انفعالات این سفر را مورد سنجش قرار دهیم تا معلوم شود کدام یک مصداق نرمش قهرمانانه بود و کدام یک نبود.

*به نظر شما، آقای روحانی با اجازه رهبری با اوباما گفتگو کرد؟

من چنین چیزی را نمی‌توانم به رهبری نسبت بدهم.

*منظورم این است که به طور کلی اجازه داشت که در صورت لزوم با اوباما گفتگو کند؟

به نظر من رهبری چارچوب کار را به رئیس جمهور می‌دهند و در این چارچوب، تشخیص مصداق بر عهده دستگاه دیپلماسی کشور است.

*گفتگوی رو در روی ظریف و جان کری از نظر شما چه حکمی دارد؟ مصداق نرمش قهرمانانه بود یا اشتباه تاکتیکی؟


این‌ هم از آن مواردی است که باید به آثار و تبعات آن نگاه کرد. باید دید در آینده به تاثیرات عملی منتهی شده است یا نه. ما تا الان نه تنها هیچ تاثیر عملی‌ای نمی‌بینیم بلکه سوء استفاده آمریکا از این گفتگوها را مشاهده می‌کنیم.

*هنوز زمان زیادی از این گفتگوها نگذشته است که بتوان درباره پیامدهای آن داوری کرد. شاید تغییر لحن کم‌نظیر اوباما درباره رهبر جمهوری اسلامی ایران یکی از علل اصلی وقوع این گفتگوهای تلفنی و رو در رو بوده است.


بله، آن لحن، لحن کم‌نظیری بود اما لحن او در گفتگو با نتانیاهو نیز، تاثیر مثبت آن لحن را پاک کرد و از نوعی تناقض در سیاست آمریکا در قبال ایران خبر می‌دهد. وقتی اوباما می‌گوید ما فتوای رهبری ایران درباره عدم استفاده از سلاح هسته‌ای می‌پذیریم ولی بعد جان کری بلافاصله می‌گوید ایران باید صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای‌اش را اثبات کند و به ما اجازه بازدید از فردو و فلان تاسیسات را به ما بدهد، به خوبی معلوم می‌شود که سخنان آمریکایی‌ها کاملاً متفاوت از مقاصدشان است.

*ولی ما خودمان می‌گوییم که بین ایران و آمریکا دشمنی وجود دارد. بدیهی‌ست که دشمنان به سخنان یکدیگر اعتماد کامل ندارند.

ما از آمریکایی‌ها نداریم که به ما اعتماد کامل داشته باشند. ولی انتظارمان این است که الان که دولت جدیدی در ایران روی کار آمده و آنها هم این قدر ابراز خوشحالی می‌کنند از روی کار آمدن این دولت، حداقل استدلال‌های این دولت را بپذیرند و به همین دولت اعتماد کنند.

*ولی این دولت در کشوری به قدرت رسیده است که آن کشور رسما می‌گوید بین ما و آمریکا دشمنی وجود دارد. رهبر انقلاب هم بارها گفته‌اند که عرصه دیپلماسی عرصه اعتماد کامل نیست. پس طبیعی است که آمریکایی‌ها هم به ایران اعتماد کامل نداشته باشند و با وجود استقبال از دولت روحانی، باز هم به اهداف فعالیت‌ هسته‌ای ایران مشکوک باشند.

ما اگر همین دیدگاه را هم بپذیریم، دیگر نباید از تغییر لحن آنها خیلی احساس موفقیت بکنیم.  

*به نظر شما چرا اوباما با احمدی‌نژاد حرف نزد و با روحانی گفتگو کرد؟

طبیعتاً نقاط افتراق اوباما با آقای احمدی‌نژاد خیلی بیشتر بود.

*نظرتان درباره پرتاب لنگه‌کفش به سمت آقای روحانی چیست؟

من این کار را محکوم می‌کنم. این رفتارها در شأن مردم ایران نیست. به نظر می‌رسد که ما باید اصل مشکل را در این زمینه رفع کنیم. اصل هشتم قانون اساسی که راجع به نظارت همگانی بر عملکرد مسئولان و دولتمردان است، متاسفانه تا به حال در قالب قانون عادی امکان تحقق نیافته است تا اعتراض به برخی از سیاست‌های دولت به صورت قانونمند محقق شود. فقدان چنین قانونی موجب سوء استفاده برخی از گروه‌های افراطی می‌شود و کار این گروه‌ها هم طبیعتاً مورد سوء استفاده دشمنان قرار می‌گیرد.

منبع: عصر ایران
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین