آفتابنیوز : آفتاب: در این یادداشت آمده است: «تاریخ تکرار میشود و خدا نیز به مردمان این عصر و زمانه وعده نداده است که از آنان چنین آزمونهایی نمیگیرد. هر یک از ما ممکن است روزی مجبور شویم که سر این امتحان بنشینیم و به ناچار باید یا خدا را برگزینیم یا علایق و دلبستگیهای مادی خود را. قرآن کریم بر اساس اصل مهم «و ما خلقْنا السّماواتِ و الْارْض وما بیْنهُما لاعِبِین (دخان/38) - و آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است به بازی نیافریدهایم» پدیدههای عالم هستی را با نگاه تربیتی و در جهت اهداف خود مورد توجه و اشاره قرار داده و با هنرمندی، از ظرفیت موجودات و مخلوقات کوچک و بزرگ با عنایت به غایت خود بهره گرفته است و اگر میبینیم که خداوند به پیامبر گرامیشان امر میکند که برخی روزها را به مردم یادآوری کند، بر همین اساس قابل تحلیل است.
خداوند به رسول رحمت حضرت محمد (ص) دستور میدهد که ایامالله را به مردم یادآور شود «و ذکِّرْهُمْ بِایّامِالله (ابراهیم/5)» و با توجه به فضای آیه میتوان هر روزی که فصل تازهای در زندگی انسانها گشوده و ظهور پیامبری برای هدایت جامعه بشری در آن به وقوع پیوسته تا درس زندگی به انسانها آموخته شود یا هر روز که حق و حقطلبی بر پا شده و ظلم و بدعتی خاموش گشته، همه آنها از ایامالله است.
قرآن کریم خود روزهای بسیاری را به یاد مردم آورده است که حاوی این ویژگیهاست اما در این میان عید سعید قربان به خاطر پارهای از خصوصیات که به آن اشاره خواهیم کرد از جایگاه ممتاز و ویژهای برخوردار است که بنا به امر قرآن کریم این روز بزرگ را یادآوری میکنیم.
بنا بر روایت قرآن کریم، ابراهیم خلیل (ع) در خواب و رویای صادقهای که میبیند مامور میشود که فرزندش اسماعیل (ع) را ذبح کند. وی این موضوع را با ایشان در میان میگذارد و او نیز در کمال خضوع و خشوع پاسخ میدهد: «قال یا ابتِ افْعلْ ما تُومرُ ستجِدُنِی إِن شاء الله مِن الصّابِرِین (صافات/102) - پدرم! ماموریتت را انجام بده و اگر خدا خواهد مرا از شکیبایان خواهی یافت». این پاسخ، ابراهیم (ع) را برای انجام وظیفهاش دلگرمتر کرد و در روز موعود هر دو به سوی قربانگاه رفتند. ابراهیم (ع) صورت فرزند را بر خاک نهاد و کارد را روی گلوی مبارک حضرت اسماعیل (ع) به حرکت در آورد در حالی که روحش در هیجان فرو رفته بود و تنها عشق خدا بود که او را در مسیرش بیتردید پیش میبرد. ابراهیم (ع) در حیرت فرو رفت. بار دیگر کارد را به حرکت درآورد ولی باز کارگر نیفتاد و ذبح انجام نشد. در این هنگام ندایی ابراهیم (ع) را خطاب میکند: «و نادیْناهُ انْ یا إِبْراهِیمُ (104) قدْ صدّقْت الرُّویا إِنّا کذلِک نجْزِی الْمُحْسِنِین (105صافات) - ای ابراهیم! آنچه را در خواب ماموریت یافتی انجام دادی. ما اینگونه نیکوکاران را جزا و پاداش میدهیم.» قرآن پس از نقل این رویداد از آن به بلاء مبین تعبیر میکند: «إِنّ هذا لهُو الْبلاء الْمُبِینُ (106)» و این به آن معناست که این آزمایش بسیار دشوار بوده است.
این حادثه از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است اما آنچه بیش از هر چیزی در این جریان خودنمایی میکند و به آن ارزش بخشیده است وجه عبودیت و تبعیت محض است از اوامر الهی و به همین دلیل است که خداوند برای این روز حساب ویژهای باز کرده و همگان را به درک پیام این روز تشویق کرده است. با این حال به نظر میرسد که مخاطب اصلی پیام این روز سردمداران و بزرگان و متنفذان جامعه و به طور کلی هر شخصیت با نفوذ و مطرحی در اجتماع باشد.
این برداشت از این جهت به ذهن خطور میکند که مامور اجرای این حکم نه یک فرد معمولی بلکه شخصیتی به نام ابراهیم خلیل (ع) است که در پرونده خود اقداماتی مانند محاجه با کافران و شکستن بتها دارد و به طور کلی از سابقه مبارزاتی قوی برخوردار است و علاوه بر این، خداوند در مقطعی آتش را برایش گلستان کرد. حال چنین فردی با چنین سابقه روشن و درخشانی در آزمونی قرار میگیرد که به مراتب از آزمونهای قبلی دشوارتر، سختتر و پیچیدهتر است.
این دشواری به این جهت است که انسان میان دو خواسته متضاد قرار میگیرد و برای رسیدن به یکی باید از دیگری بگذرد یا باید از دلبستگیها و علایق خویش که همان عشق پدری است دست بردارد تا بتواند امر خدا را امتثال کند یا باید خدا یعنی ولینعمت خود را نادیده بگیرد و نافرمانی از اوامر الهی کند و اینجاست که ارزش واقعی افراد روشن میشود و دقیقا در همین نقطه بسیاری از بزرگان در طول تاریخ لغزیدند و به زمین خوردند و با توجه به همین نکته، برخی رفتارها را میتوان تحلیل کرد و البته کم نبودند افرادی که به ابراهیم (ع) اقتدا کردند و به خاطر خدا رشته تعلقات خود را بریدند و پای روی نفس خویش گذاشتند و در مقابل ظلم و ستم و زیادهخواهی سر خم نکردند.
این آزمون یعنی آزمون انتخاب میان علایق فردی و تبعیت از اوامر الهی در دو جای قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است. نخستین بار در سوره مبارکه توبه به این نکته توجه شده است؛ آنجا که خداوند میفرماید: «قُلْ إِن کان آباوکُمْ و ابْنآوکُمْ و إِخْوانُکُمْ و ازْواجُکُمْ و عشِیرتُکُمْ و امْوالٌ اقْترفْتُمُوها و تِجارةٌ تخْشوْن کسادها و مساکِنُ ترْضوْنها احبّ إِلیْکُم مِّن الله و رسُولِهِ و جِهادٍ فِی سبِیلِهِ فتربّصُواْ حتّی یاْتِی الله بِامْرِهِ واللّهُ لایهْدِی الْقوْم الْفاسِقِین (توبه/24) - بگو اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالی که گرد آوردهاید و تجارتی که از کسادش بیمناکید و سراهایی را که خوش میدارید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وی دوستداشتنیتر است، پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را (به اجرا آورد) و خداوند گروه فاسقان را راهنمایی نمیکند.» و مورد بعدی آیه پایانی سوره مبارکه مجادله است که خداوند در آنجا چنین میفرماید: «لاتجِدُ قوْمًا یُومِنُون بِاللّهِ و الْیوْمِ الْآخِرِ یُوادُّون منْ حادّ الله و رسُولهُ ولوْ کانُوا آباءهُمْ اوْ ابْناءهُمْ اوْ إِخْوانهُمْ اوْ عشِیرتهُمْ اُوْلئِک کتب فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمان و ایّدهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ و یُدْخِلُهُمْ جنّاتٍ تجْرِی مِن تحْتِها الْانْهارُ خالِدِین فِیها رضِی الله عنْهُمْ و رضُوا عنْهُ اُوْلئِک حِزْبُ الله الا إِنّ حِزْب الله هُمُ الْمُفْلِحُون (مجادله/22) - هرگز مردمی را که ایمان به خدا و روز قیامت آوردهاند چنین نخواهی یافت که دوستی با دشمنان خدا و رسول او کنند هر چند آن دشمنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشان آنها باشند. این مردم پایدارند که خدا بر دلهاشان (نور) ایمان نگاشته و به روح (قدسی) خود آنها را موید و منصور گردانیده و آنها را به بهشتی داخل کند که نهرها زیر درختانش جاری است و جاودان در آنجا متنعمند، خدا از آنها خشنود و آنها هم از خدا خشنودند، اینان به حقیقت حزب خدا هستند، الا (ای اهل ایمان) بدانید که حزب خدا رستگاران عالمند.» تکیه آیه دوم بر پاداشهایی است که برای افراد سربلند در این آزمون در نظر گرفته شده است. بر اساس آیه، این افراد از پنج مزیت برخوردارند: خدا خط ایمان را بر صفحه قلوبشان نوشته است، خدا با روحی از ناحیه خودش آنان را تقویت فرموده است، خداوند آنها را در باغهایی از بهشت داخل میکند که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است و جاودانه در آن میمانند، خداوند از آنها خشنود است و آنها نیز از خدا خشنودند و آنها حزباللهاند و حزبالله پیروز است.
اما لحن آیه سوره توبه بسیار تند است. برخی مفسران معتقدند که منظور از عبارت «پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را به اجرا درآورد» تهدیدی است از ناحیه خداوند به کسانی که منافع مادی خویش را بر رضای خدا مقدم میشمرند و چون این تهدید به صورت سربسته بیان شده اثر آن بیشتر و وحشتانگیزتر است و درست به این میماند که انسان به کسی که زیردست اوست، میگوید اگر از انجام وظیفهات خودداری کردی من هم کار خود را خواهم کرد. (تفسیر نمونه، ج7 ص 334)
پیامی که بهویژه این آیه دارد، این است که هر کسی چنین روحیهای نداشته باشد و حاضر نباشد در وقت امتحان، جانب خدا را بگیرد مسلما در جبهه مقابل خدا ایستاده است و این به معنای این است که در برخی مواقع این حقیقت خود را کاملا نشان میدهد که هر کس از حریم عبودیت و اطاعت خدا خارج شود، پا به محدوده شیطان نهاده و از یاران شیطان شده است و این اتفاقی بود که در حادثه عاشورا رخ داد.
تقارن حرکت امام حسین (ع) از مکه به سمت کربلا با ایام عید سعید قربان، حاوی این نکته است که هر کسی میخواهد جزو اصحاب حسین (ع) باشد باید بتواند علایق خود را به مسلخ ببرد و قربانی رمز فداکاری و از خودگذشتگی و دادن جان در راه محبوب و حد نهایی تسلیم در برابر معبود است. بر این اساس بود که امام حسین علیهالسلام هم وقتی میخواستند از مکه حرکت کنند تنها کسانی را شایسته همراهی خود دانستند و دعوت کردند که آماده بودند از همه چیز خود و از همه دلبستگیها و علایق خود به خاطر خدا و در راه رضای او بگذرند. افرادی که در سال 61 هجری حاضر نشدند دست از علایق خود بردارند و به سپاه امام حسین (ع) بپیوندند شاید هیچگاه تصور نمیکردند که روزی از آنان به نیکی یاد نمیشود اما اکنون این اتفاق افتاده است. امروز وقتی نام عبیدالله بن حر جعفر را میشنویم برایش تاسف میخوریم و او را نکوهش میکنیم که چرا دعوت امام را قبول نکرد و حاضر نشد از علایق خود بگذرد. البته او میدانست که مشکلش چیست و به همین خاطر به امام حسین (ع) گفت: «تو را به خدا سوگند میدهم که مرا به این کار وادار مساز چرا که هنوز آماده مرگ نشدهام!» (الاخبار الطوال، ص 251) و حتی بیشتر برای ضحاک بن عبدالله مشرقی تاسف میخوریم که هر چند از صبح عاشورا تا عصر در رکاب امام حسین (ع) جنگیده بود اما عصر عاشورا صرفا و به خاطر اینکه چند صباحی بیشتر زنده بماند از سپاه امام حسین (ع) خارج شد. (الکامل، ج4 ص 73)
تاریخ تکرار می شود و خدا نیز به مردمان این عصر و زمانه وعده نداده است که از آنان چنین آزمون هایی نمیگیرد. هر یک از ما ممکن است روزی مجبور شویم که سر این امتحان بنشینیم و به ناچار باید یا خدا را برگزینیم یا علایق و دلبستگیهای مادی خود را. ممکن است چون اهل کوفه سادهاندیشانه و کوتهبینانه منافع عاجل خود را در نظر بگیریم و در این صورت نه تنها به آن منافع نمیرسیم بلکه روزگاری سختتر و بدتر در پیش خواهیم داشت و مستحق همان وعید الهی میشویم و ممکن است چون اصحاب امام حسین (ع) که به ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) اقتدا کردند، حاضر شویم که به خاطر خدا از همه چیز بگذریم و آنگاه است که وعده شیرین خدا دربارهمان محقق می شود و ما نیز چون ابراهیم (ع) مخاطب این نوای دلنشین میشویم: «إِنّا کذلِک نجْزِی الْمُحْسِنین (مرسلات44) - ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم» و در این صورت است که این روز نیز حقیقتا برای ما عید خواهد بود.»