آفتابنیوز : آفتاب: دقایقی بعد مأموران کلانتری خواجه ربیع برای بررسی موضوع به بیمارستان رفتند. یکی از نزدیکان متوفی به مأموران گفت: مرد ۴۶ساله بر اثر فرو رفتن تیزی در کابینتی که در انباری منزلمان بود مجروح شد و ما او را به بیمارستان آوردیم. با توجه به مشکوک بودن ماجرای مرگ مرد ۴۶ساله، مأموران انتظامی مراتب را به قاضی «موحدی راد» (قاضی ویژه قتل عمد) اطلاع دادند.
در پی دریافت این خبر، بلافاصله مقام قضایی دستور داد تا محل مجروح شدن متوفی بازبینی شود و خود نیز عازم بیمارستان شد. بررسی ها نشان می داد، اثر ورود شی ء نوک تیز و برنده ای به کشاله ران متوفی وجود دارد و او بر اثر خونریزی شدید جان باخته است این در حالی بود که مأموران در گزارش تلفنی خود به قاضی ویژه قتل عمد عنوان کردند «در انباری محل ادعای نزدیکان متوفی، وضعیت بسیار مشکوک است».
با این اظهارات قاضی ویژه قتل عمد به همراه کارآگاهان پلیس جنایی آگاهی به منزل محل حادثه واقع در شهرک دهرود رفت. مقام قضایی در حالی که مشغول بازدید از انباری مذکور بود، ناگهان «قطره خونی» را روی لباس های تمیز و اتو کشیده پسر متوفی مشاهده کرد. قاضی ویژه قتل عمد که به قطره خون مشکوک شده بود از پسر ۱۷ساله پرسید «این قطره خون از کجا روی لباست ریخته است» نوجوان مذکور که با سوال ناگهانی قاضی مواجه شده بود، حیرت زده به لباسش نگاهی انداخت و در حالی که دستپاچه شده بود، گفت: «وقتی قصد داشتم پدرم را به بیمارستان ببرم این قطره خون روی لباسم پاشیده است!»
مقام قضایی سوال کرد پدرت بر اثر خونریزی شدید فوت کرده است بنابراین باید خون های زیادی روی لباس هایت می ریخت آیا در آن لحظه لباس دیگری بر تن داشتی؟ پسر متوفی با تکان دادن سر به سمت کمد لباس ها رفت و لباس های خون آلود را در حالی از داخل کمد بیرون کشید که آن ها را در بین لباس های تمیز و قابل استفاده پنهان کرده بود.
با این مدارک ظن قاضی ویژه قتل عمد به اظهارات متناقض فرزند متوفی که در کلاس سوم دبیرستان تحصیل می کرد، بیشتر شد. قاضی موحدی راد وقتی لباس های خون آلود را مورد بازبینی قرار داد متوجه پارگی تیشرت خون آلود و افتادن دکمه شلوار او شد، بنابراین سوال کرد آیا با پدرت درگیر شدی؟ پسر ۱۷ساله که دیگر رنگ به رخسار نداشت گفت نه! وقتی پدرم را در آغوش گرفتم او برای این که به زمین نیفتد تیشرتم را گرفت و آن را پاره کرد اما سوال دیگر قاضی که پرسید پس چرا تیشرت از بغل پاره شده است؟ موجب شد تا او دیگر نتواند به سوال پاسخ درستی بدهد به همین دلیل لب به اعتراف گشود و گفت: پدرم مردی عصبانی مزاج بود، از حدود ۴سال قبل سر کار نمی رفت و مادرم مجبور بود تا برای گذراندن زندگی در منازل افراد دیگر کار کند.
چند ساعت قبل از آن که با پدرم درگیر شوم تعدادی از استکان ها را به خاطر کمک به مادرم شستم اما وقتی پدرم مرا در این حال دید گفت: می دانی این استکان ها ۳۰هزار تومان پول خورده است؟ او به خاطر این کار مرا کتک زد من هم از منزل بیرون رفتم، غروب که مادرم بازگشت من هم آمدم که دوباره جرو بحث بین ما شروع شد. به او گفتم اگر غیرت داری نگذار مادرم سر کار برود تو غصه ۳۰هزار تومان پول استکان ها را می خوری، در حالی که مادرم کار می کند!
روزنامه خراسان ،پدرم که عصبانی شده بود دو شاخه تلویزیون را کشید و مرا با آن کتک زد من به بهانه شستن دست هایم داخل انباری رفتم و فکر کردم پدرم با شیلنگ قصد زدن مرا دارد به همین خاطر هم پتویی را دور خودم پیچیدم اما ناگهان پدرم را با یک پتک بالای سرم دیدم، او گفت می خواهی با همین پتک توی سرت بکوبم! من هم به خاطر این که او را بترسانم با چاقوی میوه خوری که دستم بود ضربه ای به کشاله رانش زدم که او شل شد و روی زمین افتاد. پس از آن هم او را به بیمارستان رساندیم اما دیگر پدرم جان خود را از دست داده بود! گزارش خراسان حاکی است، در پی اعترافات این جوان قاضی موحدی راد دستور بازداشت موقت وی را صادر کرد تا تحقیقات درباره دیگر زوایای پنهان این پرونده جنایی ادامه یابد.