آفتابنیوز : آفتاب: به گزارش قانون، ساعت 13 ظهر 16 بهمن سال 90، زن میانسالی همراه 2 نوهاش زنگ خانهای را در خیابان امارت شهر قدس به صدا درآورد. زن میانسال وقتی دید از دخترش خبری نشد، با کلید یدکی وارد خانه شد، اما جسد او را در اتاق نشیمن دید.
با توجه به این که بوی گاز فضای خانه را پر کرده بود، او گمان کرد دخترش بر اثر گازگرفتگی بیهوش شده است. بنابراین از همسایهها کمک خواست تا او را به بیمارستان منتقل کنند ولی در همین موقع متوجه شد طلاهای دخترش نیست و او کشته شده است.
در حالی که تحقیقات ادامه داشت، مادر مقتول با حضور در پلیس آگاهی گفت: دخترم به خوابم آمد و قاتل را یکی از همسایگانش معرفی کرد. من با دیدن این خواب، به یکی از همسایههای آنها به نام اکرم که به خانه دخترمان رفت و آمد میکرد، مشکوکم.
در پی اظهارات مادر مقتول، پسر نوجوان همسایه و مادرش دستگیر شدند. پسر نوجوان در بازجوییهای پلیسی پس از اظهارات ضدونقیض، سرانجام اعتراف کرد با همدستی مادرش زن همسایه را کشته و طلاهایش را سرقت کردهاند.
در ادامه مادر او نیز به همدستی با فرزندش در قتل زن همسایه اعتراف کرد. تحقیقات از این مادر و پسر ادامه داشت تا این که آمنه متهم در جدیدترین اعترافاتش گفت: برادر شوهرم 4 میلیون و 500 هزار تومان به فردی بدهکار بود. برای کمک به او این مبلغ را از زنی قرض و به او پرداخت کردم. قرار بود بدهی آن زن را سریع بپردازم، اما موفق نشدم. شوهرم نیز از ماجرا خبر نداشت. من هم تصمیم گرفتم طلاهای همسایهمان را سرقت و بدهی زن طلبکار را پرداخت کنم. برای عملی کردن این نقشه از پسرم کمک خواستم، اما او مخالفت میکرد.
بنابراین او را تهدید و با خود همراه کردم. صبح روز حادثه به خانه زن همسایه رفتم. به دنبال من پسرم نیز به خانه او آمد. پسرم با اشاره من، با میز تلفن محکم به سر زن همسایه کوبید.سپس من و پسرم با روسری خودش او را خفه و طلاهایش را سرقت کردیم.
در ادامه پرونده با صدور کیفرخواست به اتهام مشارکت در قتل برای هر دو متهم به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
آمنه در جلسه دادگاه با قبول اتهامش گفت: مقتول صندوق خانگی راه اندازی کرده بود و من از بستگانم پول گرفته و به او داده بودم. همسرم از این موضوع بی اطلاع بود. وقتی قرعه کشی به نام من درآمد از طاهره خواستم پول را بدهد تا بدهی ام را بپردازم اما او پول را یکجا نداد. سر این موضوع با هم اختلاف پیدا کردیم.
روز حادثه هم همراه پسرم به خانه او رفته و پس از قتل طلاهایش را سرقت کردیم. برای اینکه صحنه سازی کنم شیر گاز را باز گذاشته و بیرون آمدیم. در زمان قتل پسرم 14 سال سن داشت و فکر ميکردم که او را قصاص نميکنند به همین خاطر قتل را به گردن او انداختم.
این در حالیست که او در قتل نقشی نداشت. قضات دادگاه سپس با توجه به سن محمد-متهم دیگر پرونده- جلسه دادگاه را غیرعلنی برگزار کردند.
پس از این جلسه دادگاه، قضات آمنه را به قصاص و 10 سال زندان محکوم کردند. پسرش نیز به تحمل شلاق محکوم شد.
با اعتراض متهمان پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی کشور حکم مجازات آمنه و پسرش را تائید کردند.