کد خبر: ۲۲۱۴۹۳
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۰

موهبت دردناکی که از سر مردم گذشت

هرچه می گذرد، بیشتر مطمئن می شوم که دولت محمود احمدی‌نژاد برای ایران موهبتی بود بس بزرگ که متاسفانه در بدترین زمان ممکن اتفاق افتاد.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در ادامه این یادداشت در وبلاگ خبرآنلاین آمده است: چند شب پیش، رئیس‌جمهور روحانی برای دومین بار در این کسوت از تلویزیون با مردم حرف زد. گمان نمی‌کنم کسی باشد که برنامه‌های عادی تلویزیون خودمان و تلویزیون‌های ماهواره‌ای را بی‌خیال نشده باشد و این گفت و گو را ندیده باشد. هرچند همه انتظار داشتند رئیس‌جمهور یازدهم بیاید فقط بگوید من فلان کردم و دولتم بهمان که البته مقداری هم گفت، اما دکتر روحانی طبق وعده نخستینش، گزارش داد کشور را در چه وضعیتی تحویل گرفته است.

این برای نخستین بار بود که یک رییس جمهور به مردمش گفت «اوضاع خوب نبود،‌ خوب نیست، اما تلاش می‌کنم خوب شود. اندکی امیدوار باشید، اما انتظار معجزه نداشته باشید.»

همین ۱۲۰ روز پیش که محمود احمدی‌نژاد به تلویزیون رفت و همه منتظر بودند آخرین گفت‌وگوی یک‌طرفه اش را بشنود، به خاطر بیاورید؛ رئیس جمهور پیشین روزگاری گل و بلبل را برایمان ترسیم کرد که احتمالا غیر از خودش و تعدادی از اطرافیانش، کسی به آن اعتقاد نداشت. اندک اظهار نظرهای وزرای دولت دهم را پس از پایان دوره مدیریتشان که مرور کنید، بعضی به صراحت و عمدتا در لفافه می‌گویند که از مدت‌ها اوضاع خوب نبود. همان‌هایی که کرور کرور گزارش عملکرد مثبت را حتی به دکتر روحانی در دوره انتقالی ارائه کردند.

وقتی سخنان رئیس‌جمهور روحانی را در شامگاه سه‌شنبه ۵ آذر ۹۲ مرور می‌کنم و با دنیایی که چهار ماه پیش احمدی‌نژاد ترسیم کرد، کنار هم می‌گذارم، تنها می‌توانم به یک نتیجه برسم؛ خدا احمدی‌نژاد و دولتش را برای ما فرستاد تا باور کنیم باید جور دیگری مدیریت کرد.

مدیریت احمدی‌نژادی چیزی بیش از مدیریت ایرانی در سال‌های پس از جنگ نبود، البته غلیظ تر. چکیده‌ای از مدیریت در سال‌هایی که همه دولت‌ها مستقیم در چشم همه مردم نگاه می‌کردند و می‌گفتند اوضاع خوب است، نگران نباشید. اما واقعا اوضاع خوب نبود. تورم ۴۹ درصدی را حتما یادتان هست در ابتدای دهه ۷۰. نفت ۹ دلاری را حتما یادتان هست در ابتدای ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی، کاغذ پاره‌های دوره احمدی‌نژاد هم تا سال‌ها از خاطره‌ها نمی‌رود که جوکی است تاریخی.

اگر کمی هم به مغزتان فشار بیاورید حتما یادتان می‌آید در خاطرات مدیران خاتمی آمده است در همان دوره‌ای که نفت ۹ دلار شد، مدتی گندم در ممکلت وجود نداشت حتی برای دو روز. دقت کنید در خاطرات آمده و نه در همان دوره. حالا چه شده است که رئیس جمهور یازدهم ۱۰۰ روز پس از تحویل گرفتن دولت بی مهابا به مردم می‌گوید «همان ۱۲ مرداد ۹۲ که دولت را تحویل گرفتم، در یکی از استان‌ها فقط برای دو روز گندم بود؟»

حالا چه شده است که رئیس‌جمهور روحانی خیلی رک و راست می‌گوید «تورم ۴۰ درصد بود، الان هم چندان بهتر نیست، فقط جلوی رشدش را گرفتیم»؟ حتی وعده‌اش برای کاهش تورم‌ هم رویایی نیست؛ نهایتا ۲۵ درصد آن هم در پایان سال ۹۳ نه به این زودی‌ها. و بگوید که «نه تنها من، که ۱۶ سال پس از من هم کسی نمی‌تواند بدهکاری‌ها و تعهدات دولت گذشته را جبران کند.»

کدام رئیس جمهور در این ۲۴ سال پس از جنگ که کشور در شرایط صلح بوده است و شرایط ویژه‌ای بر کشور حاکم نبوده، بی پرده به مردم گفته «در همین چند وقت پولی برای حقوق هم نداشتیم، حتی حالا هم اوضاع خوب نیست»؟ و بی پروا بگوید مردم هوشیار باشید، یارانه هم قرض می شود از جیب مبارکتان. و البته مردم بدانید که مسکن مهری که برایش صف کشیدید، کلاه گشادی بودی که سر همه‌مان رفت.

یادتان هست که در تمام دولت‌های پنجم تا دهم همه وزرا در هر لحظه آماده دادن خبر خوش بودند؟ خبرها و وعده‌های خوش اقتصادی دولت یازدهم در همین مدت را با ۲۴ سال گذشته مقایسه کنید. گمان نمی‌کنم چیزی بیش از هیچ باشند در برابر آن همه وعده و وعیدی که بسیاری پوچ بودند و اتفاق نیفتادند.

گمان می‌کنم این بی‌پروایی رئیس جمهور روحانی از سخن راست و درست گفتن با مردم و درد دل با آنهایی که به او رای داده‌اند و نداده‌اند را باید مدیون محمود احمدی‌نژاد و سبک مدیریتی‌اش باشیم.

شاید اگر در سال ۸۴ محمود احمدی‌نژاد پیروز نمی‌شد، مدیریت ایرانی به زندگی بیمارگونه خود با مسکن‌هایی ادامه می‌داد، اما مدیریت احمدی‌نژادی کاری کرد که همه مدیران دولت‌های پیش از او بفهمند باید جور دیگری با مردم بود و صداقت را بیش از قبل و حتما به مدیریت الصاق کرد.

روحانی و مدیرانش از مریخ نیامده‌اند. فقط در ۸ سال گذشته، گوشه‌ای نشستند، به خودشان استراحت دادند و نگاه کردند مدیران رده پایینی که در تمام سال‌های پس از انقلاب و جنگ، زیر دستشان، با الگوی خودشان تربیت شده‌اند، در کسوت رئیس‌جمهور، وزیر، معاون وزیر و ... با مملکت و درآمد ۷۵۰ میلیارد دلاری چه می‌کنند.

به نظرم باید از احمدی‌نژاد تشکر کرد که آمد و مدیریت ایرانی را در آستانه مرگ برد تا اتفاق تازه‌تری بیفتد. تا پوست‌اندازی که نه،‌ سبک دیگری از مدیریت سربربیاورد و ما کمی خدا را شکر کنیم که بالاخره می‌توانیم به مدیرانمان افتخار کنیم، نه اینکه برای فرار از اعصاب‌خردی حرف های یک رئیس‌جمهور، خودمان را به نشنیدن و خواب بزنیم.

باید از او تشکر کرد بابت این نگاهی که به مدیران گذشته و آینده ما به اجبار و با هزینه هنگفتی بخشید، حتی اگر حاضر نباشد درباره کارهایی که کرده و سرمایه‌ای که حیف کرد، پاسخگو باشد.

اما صد حیف و افسوس که احمدی‌نژاد در دوره‌ای بر مسند ریاست جمهوری نشست که بالاترین درآمد تاریخ ایران نصیبش شد. عین تیم فوتبالی که در بازی آخر مقدماتی جام‌جهانی می‌بازد و نه بازی‌های تدارکاتی.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
خبرهای مرتبط
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین