آفتابنیوز : آفتاب: جعفر محمدی - با اجرایی شدن برنامه اقدام مشترک ایران و 1+5 ، جناح تندوری داخلی ، بر طبل مخالفت با توافق ژنو ، بیش از پیش می کوبد و از 30 دی ماه ، به عنوان "روز عزا" یاد می کند و مدعی است که یا تعلیق غنی سازی 20 درصد ، ارزش های نظام و خون شهدای هسته ای پایمال شده است.
به گزارش عصرایران، در این باره ، نکات زیر قابل توجه است:
1 - آقایان مدعی ، دچار خطای فاحشی هستند، اگر فکر می کنند تمام ارزش های جمهوری اسلامی ، در این است که ما حتماً چند کیلو اورانیوم را در سطح 20 درصد غنی کنیم. چنین نگرشی ، بیش از همه ، توهین به نظامی است که اینان "ادعا"ی دلسوزی اش را دارند.
2 - طبیعی است کسانی که در 8 سال گذشته بر خوان نعمت نشسته و روزی خوار سفره گسترده تحریم ها بودند ، از این که سفره تحریم رفته رفته برچیده شود ، نگران باشند ؛هر "تاجر"ی ، از این که کاسبی اش دچار خلل شود ، نگران می شود و درصدد جلوگیری از آن بر می آید.
تنها یک نمونه از بهره مندی های کاسبان تحریم این است که 5 درصد از پول صادرات ایران را رسماً و علناً به عنوان کارمزد ، می گرفتند و بین خود و شرکای خارجی شان تقسمی می کردند تا دلار حاصل از صادرات را به ایران منتقل کنند.
حال بماند، تجارت هایی که از رهگذر حذف رقبا در شرایط تحریم انجام می دادند و هر کالا را بسیار بیشتر از قیمت واقعی اش به داخل می فروختند.
زیاد در این باره مطول نویسی نمی کنم؛فقط اشاره می کنم به این که وقتی فرد گمنامی به نام بابک زنجانی ، با وصل شدن به آقایان به ثروتی چنان افسانه ای رسیده بود،عقل حکم می کند که بالاسری های وی را نیز در این ماجرا ، سهامداران بزرگ تر بدانیم.
کاسبان تحریم ، روز 30 دی را روز عزا اعلام کرده اند و حق هم دارند که در از دست دادن تجارتی که نسل اندر انسل ، فکرش را هم نمی کردند ، عزادار باشند و سر و صدا به پا کنند.
3 - فکر کنید غنی سازی 20 درصد را ادامه می دادیم ، بعدش چه؟ این سوالی است که آقایان اساساً بدان نمی پردازند.
عقل نعمت گرانبهایی است ؛ فکر کنید ما مدام اورانیوم را غنی می کردیم و انبار می کردیم و در مقابل نه می توانستیم صادرات کنیم ، نه می توانستیم پول های بلوکه شده مان را پس بگیریم ، مردم برای درمان بیماران شان دارو نداشتند و عزیزانشان به خاطر نداشتن دو تا قرص و آمپول ، جلوی چشمان شان پر پر می شدند ، گرانی روز به روز افزون تر می شد ، صنایع قدیمی و فرسوده می شدند ، بیکاری و فساد زیادتر می شد ، اخلاقیات جامعه ای که گرسنه بود ، روز به روز در هم می شکست و ... ؛ آیا این همه فلاکت به بهای داشتن چند کیلو اورانیوم غنی شده ، می ارزید؟
حتماً برای مردم نمی ارزید ولی برای کاسبان تحریم که در پشت آن چند کیلو اورانیوم غنی شده ، کرور کرور درآمد داشتند ، به صرفه بود.
4 - خیلی خوب می شد اگر هم غنی سازی در سطوح مطلوب مان را داشتیم و هم از بقیه "حق مسلم" ها مانند رفاه ، امنیت ، اشتغال ، مسکن ، سفر امن و ... برخودار می شدیم ولی وقتی "شرایط موجود روی زمین" به گونه ای است که باید "انتخاب" کنیم ، می توانیم از یک "حق مسلم" ی مانند غنی سازی 20 درصد بگذریم تا ده ها و صدها "حق مسلم" دیگر را از دست ندهیم.
قرار نبود و قرار نیست برای داشتن غنی سازی 20 درصد ، 77 میلیون جمعیت را درگیر شدیدترین مشکلات روزمره کنیم و تمام دستاوردهای جمعی مردم و نظام را در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... به باد فنا دهیم.
مردم ایران ، از "منطق زندگی" پیروی می کنند همان طور که کاسبان تحریم نیز از منطق زندگی تبعیت می کنند و از زاویه همین منطق است که نگران کاسبی شان هستند.
عقل، انصاف ، تدبیر و همین منطق زندگی حکم می کند که منافع 77 میلیون نفر را بر منافع معدود کاسبان تحریم ارجح بدانیم.