آفتابنیوز : آفتاب: در اوج تبلیغات انتخاباتی و تنها چند روز مانده به آوردگاه یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، درست در روزی که ستاد انتخاباتی دکتر حسن روحانی اولین کنش تاثیر گذار و ملموس خود را به منصه ظهور رسانده و سالن شهید افراسیابی مجموعه شهید شیرودی یا همان امجدیه سابق در میدان هفت تیر مملو از جوانان و مردمی شده بود که تجمعی چند ده هزار نفری را سامان داده و با شور و حرارت بسیار به استقبال کاندیدای حقوقدان انتخابات ریاست جمهوری رفته و جو انتخاباتی پرشوری را برای اولین بار در این دوره و در این سطح و حجم به خیابان های تهران مستولی کردند، این فعل و انفعال هیچ بازتاب مطلوبی در صدا و سیمایی که عنوان ملی داشته و می بایست با عدل و انصاف به بازتاب فرآیندهای انتخاباتی دست می یازید، نیافت.
18 خرداد ماه هیچ گاه از اذهان هواداران روحانی پاک نخواهد شد، روزی که در خمودی غیر قابل انکار فضای انتخاباتی و در حالیکه تنها یک هفته به برگزاری انتخابات باقی مانده بود، همایش بزرگ شیرودی جانی تازه به فضای انتخاباتی بخشید و حضور پرشور و غیر منتظره مردم در آن مراسم نشان داد که می توان حماسه ای دیگر آفرید و انتخاباتی پر شور را رقم زد.
شامگاه همان روز گرم در رستورانی نشسته و مشغول گپ و گفت بودیم که دوستان خبرنگارمان که با ستاد محمد باقر قالیباف همکاری می کردند نیز وارد شدند. تلویزیون در خلاصه برنامه خود مشغول پخش فعالیت های انتخاباتی هشت نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود. رفت و آمدها و نشست ها و میتینگ های کاندیداها به نوبت پخش می شد، نوبت به حسن روحانی رسید، ما انتظار داشتیم به فراخور آن مراسم پرشور شاهد بازتابی مطلوب پیرامون این موضوع باشیم.( این مراسم بزرگترین فعالیت انتخاباتی از زمان آغاز رسمی موعد تبلیغات در میان تمامی کاندیداها بود) اما و اما بخش خبری که سفر کاندیداها با استقبال چند ده نفری یا چند صد نفری را پوششی مطلوب داده بود تنها و تنها چهار ثانیه از مراسم شیرودی را نشان داد. دوست خبرنگاری که در ستاد قالیباف کار می کرد طاقت نیاورده و سر میزمان آمد و گفت: حاجی ما که برنده انتخاباتیم اما انصافا امروز شیرودی خیلی مراسم داغی بود همه جا خبرش پیچیده ولی چرا صدا و سیما اینطوری مراسم را پخش کرد؟ من نگاهی انداختم و گفتم ما به این رسم دیرین عادت داریم . مگر زمان خاتمی نبود؟! آن مراسم به نوعی کلید کنش راهبردی اجماع را هم زد و بالاخره این حسن روحانی بود که علیرغم همه مضایق پیروز انتخابات ریاست جمهوری شد.
و اما صدا و سیما که از همان وهله اول رویکرد نامناسب و سیاسی زده خود را نشان داده بود نه آنطور که بتوان به عیان تمام عیار او را منتسب به طیف سیاسی خاصی کرد اما بطور نرم و ریز رویکردهای ناهمپوشان خود را پیرامون دولت به نمایش گذاشت یعنی آنکه سعی کرد به شکلی زیر پوستی دولت را مورد لطف و مراحم خود گرداند!!. در سفر روحانی به نیویورک و اجلاس داووس و در مذاکرات ژنو این رویکرد خاص به منصه ظهور رسیده و بر اهالی فن پوشیده نبود.
حال اما پرده ها بیش از پیش فرو افتاده است. خاتمی یکبار در اولین ماه های دوران ریاست جمهوری اش به تلویزیون آمده و بطور زنده در گفت و گوی تلفنی با مردم به سئوالات آنان پاسخ گفت. اما این اتفاق نه تنها در طول هشت سال ریاست جمهوری وی دیگر تکرار نشد، بلکه در تمامی سال های بعد صدا و سیما به عنوان یکی از ارکان مقابل دولت اصلاحات به رفتارورزی های نادوستانه دست یازید و یکی از علل شکست انتخاباتی اصلاح طلبان و برآمدن دولت احمدی نژاد نیز آن بود که دستاوردهای بزرگ دولت خاتمی در زمینه های اقتصادی و ... هیچ گاه نه تنها روی آنتن نمود عینی نداشت که همواره منتقدین پر و پا قرص دولت از این تریبون عمومی به دولت تاخته و بطور یکطرفه علیه آن و برنامه هایش سخن می گفتند.
احمدی نژاد که به پاستور رفت گویی همه چیز به یکباره دچار تحولی عمیق شده بود. صدا و سیما نه تنها به بهترین وجه ممکن اخبار و اطلاعات پیرامون رئیس جمهوری را پوشش می داد و بخش عمده ای از آنتن خود را به سفرهای استانی، حضور کارشناسان همسو با دولت و پخش رپرتاژ آگهی برای دولت مهروز اختصاص میداد که هر گاه محمود احمدی نژاد اراده می کرد آنتن صدا و سیما برای وی رزرو شده و مجری برنامه تنها در نقش میکرفونی بود برای تایید سخنان وی، سخنان و آمار و اطلاعاتی که مورد اعتراض و شبهه بسیاری از کارشناسان و مردم عادیبود اما وی تا آخرین لحظه دوران ریاست جمهوری بر همان رویه رفت و کسی هم متعرض وی نگردید. تنها چالش مصاحبه های زنده رئیس جمهوری وقت آنجایی بود که قرار بود با حضور تنی چند از خبرنگاران رسانه ها وی به پرسش و پاسخ بپردازد و صدا و سیما آنتن زندهرا گرفته و با کمی تاخیر برنامه را پخش کرد.
نکته جالب آنکه در تمامی این ادوار احمدی نژاد در قامت یک منتقد رفتارورزی صدا و سیما بود و معتقد بود این رسانه در حق دولت وی جفا می کند!!. البته در آخرین وهله نیز قرابت معنادار ضرغامی- احمدی نژاد در جایی مشخص شد که رئیس دولت پیشین در اقدامی شگفت انگیز زمین 85 هکتاری نمایشگاه بین المللی تهران را با ترک تمامی شریفات به سازمان صدا و سیما هبه کرد!.
در طول شش ماه تصدی سمت ریاست جمهوری ازسوی دکترروحانی در دولت تدبیر و امید، وی تنها دو بار برای گفت و گو با مردمی که او را از میان همه مضایق و کاستی ها برگزیده و بر صدر نشاندند تا تدبیری معطوف داشته و امید را به جامعه باز گرداند، عزم حضور روی آنتن زنده صدا و سیما کرده است که دومین حضور با واکنش های عجیب و غیر منتظره رئیس صدا و سیما روبرو شد.
بزرگترین توافق تاثیر گذار در پرونده هسته ای رقم می خورد اما برنامه ثریای سیمای جمهوری اسلامی همنوا با بیگانگان و حتی در اقدامی بی سابقه با مسئول سازمان انرژی اتمی رژیم شاه مصاحبه زنده می کند تا دولت تدبیر و امید و عملکرد وی در این توافق را بکوبد، خبر گفت و گوی تلفنی روحانی- اوباما به مثابه بمب خبری چند سال گذشته تمامی شبکه های ریز و درشت خارجی را در می نورد اما صدا و سیما چندین و چند ساعت هیچ واکنشی در قبال این موضوع از خود نشان نمی دهد، در بخش های مختلف خبری انتقادات گزنده ای چه به طنز و چه به بطور معمول علیه دولت روا داشته می شود و بازهم دعوتی به فراخور این هجمه ها از کارشناسان و یاران دولت برای حضور در برنامه ها و پاسخگویی نمی شود و حال همه این ها به کنار رئیس جمهوری گویا حق ندارد مجری برنامه را که آنهم از کارمندن خود صدا و سیماست برای حضور در برنامه داشته باشد!!!
مردم نشسته اند که سخنان رئیس جمهوری را ببینند برای آنان سریال پخش می شود و زیر نویس می شود که بدلیل اشکال فنی این برنامه به تاخیر افتاده است!. غیر از دروغ گویی محرز رخ داده، سئوال اینجاست که این حساسیت چرا نسبت به رئیس دولت قبلی ابراز نمی شد؟ چرا مجری متبحر حاضر که خود فردی صاحب نظر در حوزه های اقتصادی است در برابر تمامی سخنان احمدی نژاد سکوت می کرد و اجازه نقد نداشت با اینکه بر برخی خلاف گویی ها اشراف محض داشت ( رجوع شود به انتقادات صریح و مستند و مستدل وی در برنامه پایش). حال چگونه شده که آقای ضرغامی به یادشان افتاده که باید در موضوع مجری برنامه ورود کنند. مگر در تمامی سال های گذشته و حضور روسای قوا چنین مشکلی رخ داده بود؟ آیا تفاوتی میان برگزاری مراسم با حضور یا عدم حضور مجری رخ میداد؟ شاید آقای ضرغامی یادشان افتاده که صدا و سیما باید وجه نقادی خود را احیا کند اما چرا در این دولت و در این شش ماه و در ماه های آخر پایانیعمر مدیریت ایشان؟
بی گمان این اقدام بهانه ای بیش نمی تواند باشد مگر اینکه تخریب دولت در آن ملحوظ گردیده باشد.نکته ای که در نامه موخره آقای ضرغامی به شورای نظارت هم رد و خط آن مشهود است. اینکه دولت قصد پاسخگوی نداشته و نقد پذیر نیست. نکته ای که از حسن اتفاق طی چند روز گذشته در اقدامی هماهنگ از سوی شخصیت ها و رسانه های اصولگرا نیز با قوت پی گرفته می شود.
به گزارش خرداد، البته خوبست آقای ضرغامی یادشان باشد که صدا و سیما نهادی است که با بودجه بیت المال اداره می شود و باید بدور از جناح بندی های سیاسی عمل کرده و جانب انصاف و بی طرفی را نگه دارد نه آنکه خود یکسر دعوای سیاسی باشد و در پی التهاب آفرینی در جامعه آنهم با اقداماتی پوچ و فاقد ادله عقلانی و متعارف باشد. البته صدا و سیما چه پیش از انتخابات و چه پس از آن و چه درطول تمامی سال های دوران اصلاحات نشان داده که رویکرد سیاسی جانبه دارانه ای به سمت و سوی یک طیف خاص سیاسی دارد طیفی که در انتخابات اخیر نیز با همه پروپاگانداها جواب قاطعانه ای از سوی مردم دریافت داشت.