آفتابنیوز : آفتاب: پوریا ناظمی در خبرآنلاین نوشت: دلایل زیادی دارد که به آینده بشر بر روی زمین خوشبین نباشیم و این برخلاف روندی است که مشاهدات ما از توسعه تمدن در طول تاریخ نشان میدهد.
اگر به تاریخ حضور انسان روی زمین نگاه کنیم دیدن روندی رو به جلو و مثبت چندان دشوار نیست. ما طبیعت را مهار کردیم، بر بسیاری از بیماریها غلبه کردهایم، امید به زندگی را به طور متوسط توسعه دادهایم و سطح زندگی خود را بالا بردهایم. حتی در سالهای اخیر که بسیاری از ما با نگرانی، رویدادهای تاسف بار جهانی را دنبال میکنیم و خبرهایی از گوشه و کنار جهان، خواب را از چشمانمان میرباید، به طور عمومی وضع انسان رو به بهبود است.
این روزها حتی در کشورهای فقیر کودکان کمتری از بین می روند، فقرا به طور متوسط در دوران ما، کمتر از دهههای قبل فقیر هستند. تعداد جنگها و قربانیان خشونت به طور متوسط در سطح جهان کاهش یافته است و همه اینها نشان میدهد که باید به آینده بشر خوشبین باشم.
اما اینطور نیست. در همه این داستانها ما انسان را در مرکز توجه خود قرار دادهایم و ارتباط او با طبیعت را فراموش کردهایم. رشد جامعه انسانی، افزایش جمعیت و طول عمر. توسعهیافتگی بیشتر و در نتیجه نیاز به مصرف بیشتر و سطح رفاه بالا تر همگی به معنی استفاده بیشتر از منابع طبیعی هستند.
ما تنها موجودات تاریخ هستیم که در روند طبیعت در مقیاسی سیارهای دستکاری کردهایم و آن را از مسیر خود منحرف ساختهایم.
یکی از بزرگترین دستکاریهای ما مجموعه رویدادهایی است که از دوران انقلاب صنعتی آغاز شد و به تدریج با ادامه روند توسعهیافتگی و نیاز بیشتر به انرژی به استفاده روزافزون از منابع سوخت فسیلی منجر گشت. رویدادی که در نهایت باعث افزایش تولید و رهاکردن گازهای گلخانهای در جو زمین و وقوع پدیدهای به نام گرمایش زمین شده است.
گرمایش زمین یک نظریه نیست. یک واقعیت علمی است. بیش از 99 درصد جامعه علمی و مقالات منتشر شده در نشریات تخصصی این رشته نه تنها وقوع گرمایش زمین را تایید میکنند که آن را حاصل دستکاریهای انسان و حاصل عملکردهای انسان میدانند.
با این وجود نه دولتها، نه صنایع و نه بازارهای اقتصادی علاقهای به دیدن این واقعیت ندارند. منافع ما در کوتاه مدت و در مرزهای جغرافیایی و منافع شرکتهای اقتصادی در تولید سود بیشتر مانع از انجام اقدام جدی برای تغییر این وضعیت است.
گزارش دیروز کمیته بینالدولی تغییرات اقلیم سازمان ملل به طور خاص و برای اولین بار به طور محسوس و موردی به برشمردن تأثیرات این روند و رویداد بر جهان و زندگی ما پرداخته و بیان میکند اگر به سرعت به تغییر روندها اقدام کنیم، شاید فرصت لازم برای جلوگیری از برخی نتایج آن داشته باشیم.
با این همه گرمایش زمین در سبد اولویتهای هیچ کس نیست. در رسانههای بینالمللی در بسیاری از اوقات از این رویداد به عنوان موضوعی قابل بحثکمیته بین الدولی تغییرات اقلیم سازمان ملل
که دو طرف موافق و مخالف دارد نام برده میشود و به بهانه رعایت بی طرفی در گزارشگری به منکران گرمایش زمین فرصت مساوی داده میشود تا به سرکوب این مساله بپردازند. درحالیکه این داستان در واقعیت دو سو ندارد. در یک سوی این معادله ظاهری 99 درصد جامعه علمی متخصص قرار دارد و بخش عمده دیگر سو را تحقیقاتی که با سرمایه شرکتهای نفتی آلاینده رهبری میشود، تشکیل داده است. اگر طرفینی برای این داستان قائل باشیم ، حداقل باید سهم صدای آنها به نسبت اعتبارشان باشد یعنی همان 99 به یک.
اما در این میان صدای انکار گرایان پر طنین تر است. آنها از منافع امروز ما در برابر آیندهای نامعلوم دفاع میکنند. آنها در برابر استدلال کاهش مصرف سوختهای فسیلی شما را در برابر دو راهی رشد اقتصادی و یا دل بستن به گفته چند تا دانشمند بیخبر از دنیای اقتصاد مردد میگذارند. آنها به شما میگویند زمین و اقلیم آن قدر بزرگ و پیچیده است که انسان نمی توانسته در آن تأثیر بگذارد. وقتی امسال شاهد سرمای بیسابقه در بخشهایی از جهان هستیم، با نادان فرض کردن مخاطب میگویند مگر شما از گرم شدن زمین نمیگفتید پس این سرمای بیسابقه از کجا آمده است؟ و مساله تغییرات اقلیم در اثر گرمایش زمین را عامدانه با گرم شدن دمای هر روز و هر شب پیوند میزنند تا من را و شما را فریب دهند که چیزی به نام گرمایش زمین وجود ندارد.
انکار کردن وجود مساله سادهترین راه مواجهه با هر مسالهای است. وقتی مساله ای وجود نداشته باشد نه هزینهای لازم است پرداخته شود و نه زحمتی کشیده شود. اولین گام برای حل هر مساله ای به رسمیت شناختن آن است و انکار گرایان از آنجا که پذیرش مساله ما و آنها را در شرایط سخت فکری، روحی و مالی و اقتصادی قرار میدهد ترجیح میدهند وجود آن را انکار کنند.
آسیبهایی که به محیطزیست می زینم و تغییراتی که در آن ایجاد میکنیم به طور بالقوه توان آن را دارند که بخشهای عظیمی از بشریت را تحت تأثیر قرار دهد و حتی ما را تا آستانه فروپاشی آنچه به دست آوردهایم پیش ببرد. اما انسانها توان اصلاح این روند را دارند.
احتمال اینکه نسل انسانها به دلیل اثرات ناشی از گرمایش زمین و یا دیگر بحرانهای زیستمحیطی به طور کامل منقرض شوند بسیار پایین است. اما ما در صورت عدم تغییر روندها سرزمینی سوخته و پربلایی را برای نسلهای بعدی که چندان دور هم نیستند به یادگار خواهیم گذاشت.
نوهها و نتیجههای ما در آن جهان دشوار باید با چالشهایی فراتر از تصور رو در رو شوند. آنها در کتابهای تاریخ معاصر خود خواهند خواند آنچه آنها را به آن روز کشاند نه گرمایش زمین و بحران محیطزیست که انکارگرایی پدربزرگها و مادربزرگهای آنها بود.