کد خبر: ۲۴۳۳۲۷
تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۹

آنچه افراطیون لازم است درک کنند

به نظر می‌رسد جریان افراطی اگرچه در درون خود انسجام بیشتری از گذشته یافته اما به همان اندازه از جامعه دور افتاده است. این جریان هنوز لجوجانه نمی‌خواهد بپذیرد که انتخابات گذشته در واقع پایان یک فصل از روزگار سپری شده است و بی‌آنکه شجاعت بیان منفعت خود در استمرار سیاست های افراطی‌ را داشته باشد چنین القا می‌کند که تمام درستی‌ها معطوف کردار آنان است.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: سیدجلال خوش‌چهره در ادامه یادداشت خود در وبلاگ خبرآنلاین نوشت:‌ منتقدان افراطی دولت اکنون به موضع خصومت با آن تغییر وضع داده‌اند. این رفتار بیش از آنکه مربوط به سیاست‌های دولت باشد، ناشی از اصرار آنان در منحرف نشدن از مسیر نادرستی است که از گذشته تاکنون دنبال کرده‌اند.

متهم ساختن سیاست اعتدالی به سازشکاری و تسلیم منافع کشور به بیگانگان اتهامی است که مصداق هایش به اندازه استدلال‌های ارائه شده نچسب و بیگانه با درک مردم است. آنان درحالی برطبل استمرار سیاست‌های افراطی می‌کوبند که مردم نتایج تلخ آن را همچنان به سختی تحمل می‌کنند. نزد آنان تعامل منطقی با جهان و عادی سازی زندگی یک ملت برای رشد و توسعه محکوم است.

افراطیون اگرچه با اکراه مذاکرات هسته ای را پذیرفته‌اند اما مدعی توافق خوب به سبک خود هستند. اما این توافق خوب هیچ مفهوم روشنی را در برندارد؛ آیا باید به یک نتیجه "صفر و صد" دست یافت؟ آیا مذاکره یعنی غلبه یک طرف بر دیگری؟ آیا باید نزد افکار عمومی جهان شمشیر کشید و مبارز طلبید؟ آیا مذاکره براساس دستور کار تعیین شده و مورد توافق میان طرف‌های گفت‌وگو کننده یعنی تسلیم؟ آیا مذاکره موفق یعنی تکرار و افزایش تحریم‌ها؟ آیا مذاکره خوب یعنی مانع نشدن از تلاش برای دور زدن تحریم‌ها ؟

به نظر می‌رسد جریان افراطی اگرچه در درون خود انسجام بیشتری از گذشته یافته اما به همان اندازه از جامعه دور افتاده است. این جریان هنوز لجوجانه نمی‌خواهد بپذیرد که انتخابات گذشته در واقع پایان یک فصل از روزگار سپری شده است و بی‌آنکه شجاعت بیان منفعت خود در استمرار سیاست های افراطی‌ را داشته باشد چنین القا می‌کند که تمام درستی‌ها معطوف کردار آنان است. از این‌رو عوامل جریان افراطی بیش از آنکه در قامت سیاستمداری هدفمند بروز کنند انسان‌هایی بد رفتار می‌شوند که گاه هویت خود را در اتهام زنی‌های خود گم می‌کنند.

آنان از مردم و منافع آنان می‌گویند اما سخنانشان از جنس مردم نیست که اگر چنین بود باید پیش و بیش از این‌ها برای منافع آسیب دیده کشور در همه حوزه‌های سیاسی؛ اقتصادی؛ اجتماعی و فرهنگی در سال‌های گذشته دلواپس می‌شدند. در نظر آنان همه آسیب‌های یاد شده هزینه‌ای است که باید داده می‌شد تا مذاکراتی مانند آنچه اکنون جریان دارد انجام نگیرد. افراطیون روشن نمی‌گویند که با توجه به همه قرائن و شواهد قابل استدلال به غیر از مذاکره چه باید می‌شد؟ آیا جنگ راه حل آنان است؟ اگر چنین است چرا؟ و چگونه و با چه چشم اندازی؟ مهمتر اینکه اگر نگاه مردم همسو با افراطیون بود نتیجه انتخابات خرداد 92 گونه ای دیگر رقم می‌خورد. همچنین است انتخابات مجلس آینده که محکی دوباره بر صحت و سقم ادعای بالا خواهد بود.

افراطیون باید درک کنند که عصر تازه‌ای پا در راه گذاشته و آنان یا با این تغییر مسالمت می‌کنند و یا همچنان به شیوه معمول برای توجیه هرچیز و مخالفت با هرچیز خود را در اقلیتی پر صدا اما کم جان باقی می‌گذارند.

تغییر وضع از منتقد به خصومت ورز با دولتی که اعتدال و تدبیر را پیشه کرده، قد راست کردن مقابل مردمی است که عقلانیت وتدبیر را منافع خود دانسته و به آن رأی داده‌اند.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین