کد خبر: ۲۴۶۶۳۹
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۱

اخوان المسلمین با دموکراسی بیگانه بود

سید محمد صادق خرازی با اشاره به عدم آشنایی اخوان به تعبیر دموکراسی در دنیای جدید تاکید کرد که بازاحیای جنبش اخوان المسلمین در آینده ای نزدیک بسیار دور از ذهن به نظر می رسد.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: سید محمد صادق خرازی معاون اسبق وزیر امور خارجه در دوران اصلاحات و سفیر ایران در فرانسه در میزگردی که در دفتر دیپلماسی ایرانی برگزار شد به بررسی دلایل شکست تجربه اخوان در قدرت در مصر پرداخته و تاکید کرد که ایران باید در مواجهه با دولت جدید مصر با طمانینه برخورد کند.

 متن کامل سخنان وی به شرح زیر است:
مجموع تحولات جاری در مصر در سه سال گذشته نشان می دهد شناخت ما از جامعه پیچیده و تنیده در سنت ، مذهب ، تجدد ، سکولاریسم و میلتاریسم بایست عمیق تر و کامل تر باشد .

حقیقت این است که انقلاب مصر به بلوغ فکری خود نرسیده بود و این انقلاب از منظر تحولات اجتماعی و سیاسی انقلابی زودرس و یا نارس بوده که از اهداف اولیه شکل گیری خود هم به فوریت فاصله های بسیاری گرفت. این انقلاب نه تنها نتوانست جامعه مصر را به سمت تحقق دموکراسی و مردم سالاری سوق دهد بلکه بستر بازگشت نظامی گری سکولار با اهداف مذهب ستیز و دین گریز را مهیا کرد .

در این بازگشت ما شاهد تقویت قدرت نظامی گری و اعمال محدودیت بر فعالیت های سیاسی ملی گراها و اسلام گرایان هستیم و آینده مبهمی سرنوشت ازادی خواهان را تهدید میکند .

وضعیت اخوان امروز بسیار بدتر از وضعیت این جنبش پیش از انقلاب مصر است. تا پیش از این تاریخ، اخوان از مشروعیت اجتماعی و سیاسی برخوردار بود. دامنه فعالیت های اجتماعی و سیاسی اخوان تا این اندازه محدود نشده و همگان شاهد رخ نمایی این جنبش در تمام فعالیت های سیاسی و مراکز اجتماعی بودند. پس از انقلاب 2011 بود که اخوان المسلمین در زادگاه خود یعنی مصر برای نخستین بار به دولت و قدرت کوتاه مدت رسید. اگر رهبران اخوان در اعمال قدرت شتابزده عمل نمی کردند امروز شاهد تهدیدهای جدی علیه اخوان در دیگر ممالک عرب و مسلمان نبودیم. ظهور و غروب قدرت اخوان به دلیل ناسازگاری با نحله ها ، نهضت ها و اقوام دیگر و عدم بلوغ فکری و سیاسی در بستر قدرت و دولتمردی به بی کفایتی منتهی شد که مولود پدیده اجتماعی ضد اخوان گردید. در سایه این اشتباهات بود که دولتمردان اخوانی دچار گره های سیاسی فراوانی شدند.

واقعیت این بود و هست که رهبران فکری اخوان باوری به ارزش های دموکراتیک و پدیده دمکراسی با نگاه کلاسیک ان نداشته اند. مشکل ذهنی و فکری اخوان این است که رهبران این گروه فاقد درک صحیح از مبانی دموکراسی بوده و هستند. آنها تفسیر شورایی از دموکراسی را قبول دارند و فقدان نهادسازی دموکراتیک در دوران یک ساله حکومت محمد مرسی بزرگترین دلیل جدایی بخش عمده ایی از جوانان پدید اوردنده انقلاب ششم اوریل از اخوان شد. اخوان باید مشکل فکری و ذهنی و قرائت خود از دموکراسی را به روز می کرد.

ما امروز در منطقه شاهد روند بازگشت به گذشته هستیم. متاسفانه این بازگشت به گذشته از روح بیداری اسلامی و بهار عربی که در نهاد و واقعیت تحولات منطقه نهفته بود فاصله جدی گرفته است. پیش بینی من این است که اخوان در بازده زمانی چند سال اتی نتواند از عهده بازاحیای قدرت سیاسی خود برآید. این حقیقت قابل کتمان نیست که حداقل در یک سال آتی ، دولت السیسی از انواع کمک های سیاسی و اقتصادی خارجی و کشورهای حامی منطقه ایی خود یعنی امارات و سعودی بهره مند خواهد شد.

امروز نخستین اولویت دولت نظامی مصر که با برگزاری انتخابات به نوعی برای خود وجهه دموکراسی طلبی درست کرده و به فعالیت خود هم مشروعیت داده است ، تامین امنیت و بهبود وضعیت معاش مردم است. دولت نظامی مصر مولود فعالیت کمیته سه جانبه امریکا، اسراییل و مصر است که همواره به عنوان مهمترین رصد خانه و تصمیم گیرنده تحولات داخلی مصر حضور داشته و خواهند داشت.

 می توان پیش بینی کرد که صحرای سینا مجددا اردوگاه حرکت های رادیکال افراطی خواهد شد و به نظر من وضعیت اسرائیل با توجه به مجموعه تحولاتی که در مصر رخ داده، با گذشته متفاوت خواهد شد و شاید شاهد پررنگ تر شدن چالش میان فلسطین و اسرائیل هم باشیم. از سوی دیگر شاید نتیجه این انتخابات موجی از فعالیت های جهادی را مجددا به منطقه بازگرداند و حتی بخشی از اخوان با گرایش حرکت های جهادی متفاوت از فعالیت های مدنی کاسته و بر مقاومت نظامی بیفزاید.

تجربه نشان داده است که در مصر چه اخوان در راس هرم قدرت باشد و چه نظامی ها و سکولارها همگی بر علیه منافع ایران وارد عمل شده اند. یک روز مصر و ترکیه علیه منافع منطقه ای ایران فعالیت داشته و به عنوان نمونه در سوریه شعارهای تند ضدشیعی می دادند و روز دیگر عربستان جای ترکیه را در کنار مصر گرفت و منافع منطقه ای ایران را تهدید کرد. این تجربه نشان می دهد که تمام جریان های سیاسی در مصر یک سیاست واحد را علیه تهران دنبال می کنندکه در حقیقت خط ضدشیعی است.

حقیقت این است که ترکیه بازنده اصلی این منازعات است. ترکیه پس از تحولات سال 2011 به دنبال روی کاراوردن دولت اخوانی در سرتاسر منطقه بود اما امروز می بینیم که ترک ها با در هم ریخته شدن این رویا، دچار سرخوردگی شدید شده و از بسیاری از ادعاهای پیشین خود هم عبور کرده اند. اخوان امروز در درون با مشکلات و چالش های بسیاری روبه رو شده است و تا حد بسیار زیادی هم سرویس های امنیتی خارجی توانسته اند با نفوذ در بدنه اخوان ، این جریان را از هدف اصلی خود که ارتقای وحدت عربی و اسلامی بود دور کنند.

فراموش نکنیم که گام هایی که محمد مرسی در یک سال حضور در قدرت برداشت همگی گام های وحدت افرین نه در درون مصر بود و نه پیامی برای جهان اسلام داشت . محمد مرسی در طول آن یک سال تندترین شعارها را سرداد تا شاید بتواند عربستان و امارات را با خود همراه کند.

سخنانی که محمد مرسی در حضور چندساعته خود در ایران ایراد کرد موجب دل مشغولی فرهیختگان دنیای اسلام و نخبگان مصری شد و بسیاری از جریان های سیاسی و مردمی در مصر به سخنان مرسی در تهران واکنش نشان دادند. این مساله نشان می دهد که اخوان از بدو به قدرت رسیدن در مصر از نوعی اختلاف و شکاف داخلی رنج برده که در نهایت به بروز بحران در مشروعیت بیرونی این جنبش هم منتهی شده است.

بر این اساس نمی توان مشکلات امروز اخوان را تنها و تنها متوجه دخالت های نیروهایی خارج از مصر دانست. فراموش نکنیم که امریکایی ها در ابتدای روی کار امدن محمد مرسی از دولت وی حمایت کردند . در جریان کودتا علیه دولت محمد مرسی هم نمی توان ادعای حمایت امریکا از این جریان را مطرح کرد بلکه می توان ادعا کرد که امریکایی ها با این حادثه سیاسی و نظامی در مصر کنار آمدند و آن را پذیرفتند.عربستان سعودی و امارات پس از روی کارآمدن محمد مرسی در مصر تمام تلاش خود را برای حمایت تمام عیار از نظامی ها در این کشور به کار گرفتند. آل سعود به سرعت دریافت که در صورت عدم تغییر در ساختار سیاسی بوجود امده در مصر ، ثبات این کشور هم به تبعیت از قاهره متزلزل خواهد شد. مهم ترین عنصری که ما در فرآیند تحولات داخلی مصر شاهد آن هستیم بی تدبیری جریان اخوان است . اخوان امروز از بحران رهبری و ایدئولوژی رنج برده و از عهده بازشناسی هویت مدرن خود در مصر جدید برنمی آید. اگر اخوان المسلمین در نخستین رویارویی با قدرت می توانست میان وزنه دولت و دین تعادل ایجاد کند به بحران امروز گرفتار نشده بود.

بی تردید در فرایند تحولات داخلی مصر نخبگان مصری دچار اشتباه محاسبه شدند. تبعیت از قدرت دولتی که از درون وحشت و کودتا پدید امده است و اینده دموکراسی در منطقه را تهدید میکند ، حمایت کردن از ظلم اشکار علیه ملت بزرگ مصر است. اکنون صف بندی های جدیدی که در مصر شروع شده تهدید کننده فرایند مردم سالاری در این کشور شده و بیم های فراوانی حیات نهضت بیداری در منطقه را فرا گرفته است .

در پایان توصیه ای به مسئولان سیاست خارجی دارم . همه میدانیم مصر برای ایران و ایران برای مصری ها فوق العاده دارای اهمیت است. منظور من از مصر جامعه مدنی، دانشگاها و صاحب نظران مصری و برادران دینی هستند که به ایرانی ها با عشق و امید مینگرند و البته این به این مفهوم نیست که دولت و نیروهای نظامی نیز در قبال ایران چنین نگاهی دارند.

ایران پس از انقلاب توانست بازی در منطقه را تغییر دهد. بی تعارف عرض میکنم مصر دارای نفوذ منطقه ایی بود اما بخشی از این نفوذ با انقلاب در ایران تحت الشعاع قرار گرفت. درست است که مصر دارای اهمیت برای همه از جمله ایران است و بالعکس ولی خوب است از تجربه های قبل در تنظیم روابط جدید بهره ببریم. شتاب زدگی عامل اساسی فرایندی نا موفق و بی نتیجه خواهد ماند . ایران باید به مجموعه تحولات رخ داده در مصر فرصت دهد. ابتدا باید مصر جدید را شناخت و تعجیل در مناسبات با مصر شایسته نیست. تنظیم ارتباط دو جانبه صحیح نیازمند شناخت و آگاهی بیشتر است .
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین