آفتابنیوز : آفتاب: چند روزی است که اخبار اسید پاشی در اصفهان فضای این شهر را ملتهب کرده و توانسته علاوه بر این خطه، افکار عمومی در سراسر کشورمان را تحت تاثیر خود قرار داده و پروندهای جدید با پسوند «زنجیری» به شمار پروندههای جرایم سریالی و زنجیری در کشورمان بیافزاید؛ پسوندی که اعطای آن به یک پرونده میتواند بار معنایی زیادی به همراه بیاورد و شاید به همین دلیل است که پلیس چسباندن «زنجیری» به حکایت چند مورد اسید پاشی رخ داده در اصفهان را تایید نمیکند.
تابناک در ادامه نوشته است: اخبار رسیده حکایت از آن دارد که موتورسواران ناشناس روی صورت رانندگان زن اسید میپاشند و در زمانی کوتاه خود را از نظرها محو میکنند و با این شیوه تاکنون چندین زن و دختر را سوزانده و صورتشان را ذوب کردهاند. میگوییم چندین تن چون نمیدانیم کدام روایت صحیح تر است؛ آن روایتی که از یک مقام استانی نقل شده و شمار افراد مجروح شده به این شیوه دردناک را دو تن ذکر کرده است یا سخنان مقام عالی رتبه پلیس که حکایت از سوختن چهار تن با اسید دارد یا گزارش خبرگزاری ایسنا که در آن با شش مصدوم اسیدپاشی صحبت شده است؟!
وقتی روایتهای ماجرا تا این اندازه مغشوش است، طبیعی است که بازار شایعه به شدت رونق گرفته و داستان اسیدپاشی بر زنان در خیابان اینقدر شاخ و برگ پیدا کند که امثال پلیس آگاهی پایتخت مجبور شوند برخی شایعات را با تکذیب مهر ابطال زده و در برقراری آرامش روانی جامعه نقش ایفا کنند.
اما مگر میشود همه تند و تیزی اتفاقات رخ داده را با تکذیب شایعات گرفت و نگرانی بوجود آمده از اسیدپاشی در اصفهان را -که با بالاکشیدن شیشه اتومبیل ها واکنش گرفته- به سادگی رفع کرد؟ پاسخ ساده است؛ خیر! هرچند به گفته مسئولان امنیتی استان سرنخ هایی از این ماجرا کشف شده و بیم لو رفتن ترفندهای پلیسی مانع در میان گذاشتن این سرنخ ها با مردم شده است.
اسیدپاشی به شهروندان در اصفهان به اتمام رسیده یا هنوز ادامه دارد؟!
این در حالی است که به فاصله چند روز از وقوع اسیدپاشی های اصفهان، هر چه برای یافتن سخنان اطمینان بخش به مردم مبنی بر توقف این دست حوادث جستوجو کنیم، به هیچ نتیجهای نخواهیم رسید تا این گونه به نظر برسد که گویا هیچ مسئولی نمیتواند از حضور پر رنگ نهاد خود در جامعه برای مقابله با تکرار این حوادث خبر داده و وعده توقف اسیدپاشی های زنجیری در کلان شهر مرکزی کشورمان را بدهد.
هرچه هست، اوضاع خوب نیست چراکه چند تن از هموطنانمان با اسید سوزانده شده و به همراه ایشان، چندین خانواده و بسیاری از آشنایان و همشهریان ایشان به رنجی فراموش ناشدنی مبتلا شدهاند و در مقابل هنوز واکنش درخوری شاهد نبودهاند اما وجه بدتر ماجرا آنجاست که میبینیم ابعاد این پرونده مرزهای کشورمان را درنوردیده و -خوب یا بد- به رسانههای جهانی هم راه یافته اما هنوز اطمینانی برای توقف این دست حوادث به جامعه تزریق نشده است.
بدین ترتیب میتوان از مقامات امنیتی و پلیس پایتخت فرهنگی کشور گلایه کرده و از ایشان خواست تا زمان برملا شدن اسرار اتفاقات رخ داده در شهر و دستگیری جانیانی که در روز روشن و در ملا عام با قساوت هر چه تمام تر روی شهروندان اسید پاشیدهاند، تدابیری اتخاذ کنند که احساس امنیتِ لطمه خورده مردم تا حدودی احیا شود.
این گلایه زمانی جدیتر میشود که میبینیم واکنش های مقامات استانی به رویدادهای رخ داده اینقدر ناکافی بوده که مسئولان ارشد ایشان در سطوح بالاتر خود را موظف به اطلاع رسانی در این باره دانسته و از پیگیری های در حال انجام برای شناسایی اسیدپاش ها خبر دادهاند؛ حال آنکه برخی اینقدر در تحلیل ابعاد یک پرونده از قوه تخیل خود بهره گرفتهاند که پای مناقشات سیاسی و مسائل دیگر را به پرونده و بازخوردهای آن بازکردهاند که میتوان گفت هیچ درکی از نگرانی های مردم ندارند!
اینجاست که میتوان دایره گلایه ها را وسیع تر کرد، پای مسائل بسیاری را به پرونده اسیدپاشی در اصفهان باز کرد و اینقدر در چرایی رسیدن جامعه به این نقطه که اسیدپاشی به خبری تکرار شونده در آن تبدیل شده پرسید و پرسید تا به ریشه استیصال بوجود آمده رسید ولی جا دارد پیش از رسیدن به طرح این موضوعات، منتظر پایان یافتن اسیدپاشی ها در اصفهان شد!
براستی چه کسی میداند که آیا اسید پاشی ها پایان یافته یا هنوز قربانی گرفتن این پرونده دردناک ادامه دارد؟!