آفتابنیوز : آفتاب- مهتاب اسفندیاری: احمد پورنجاتی درباره حساسیتهایی که درخصوص آثار فرهنگی و هنری وجود دارد به خبرنگار «آفتاب» میگوید: حساسیت درباره عرضه آثار فرهنگی و هنری اگر از موضع توسعه ارزشهای موردقبول اکثریت جامعه و در راستای تقویت بنیانهای اندیشگی و تحولخواهی در جامعه باشد، پدیده ارزشمند و ستودنی است. انتظار میرود مراجعی که مسئولیت رصد و نظارت بر روندهای فرهنگی و هنری را در کشور دارند با نگاه ایجابی و سازنده هم به دستگاههای مسئول در این بحث و هم به ایجاد فضای رونق و تشویق انگیزه خلاقیت در بین کسانی که سازنده آثار فرهنگی و هنری هستند، کمک کنند.
پورنجاتی درباره اعتراضهایی که به خصوص از طرف برخی نمایندگان مجلس به ویژه اعضای کمیسیون فرهنگی به پخش 8 فیلم در نوبت اکران شده، مطرح میکند: به هر حال با توجه به مراحلی که صدور مجوز ساخت یک فیلم طی میکند و بعد هم ممیزی و نظارتی که پس از پایان تولید یک فیلم یا اثر هنری وجود دارد؛اگر باور داشته باشیم که اظهارنظر در این مورد از یک دستمایه همهجانبه کارشناسی برخوردار باشد؛ الاصول باید مورد قبول دستگاه های نظارتی قرار بگیرد.
او به تایید فیلمنامهها در دولت قبل اشاره و تاکید میکند: باید توجه داشت بخش مهمی از تولیدات آثار سینمایی که در جشنواره سال گذشته اکران شد پیشینه صدور مجوز و بررسیهای لازم در مورد آنها اتفاقا در دورانی بوده که دولت مورد حمایت اصولگرایان مستقر بوده است. تردید ندارم که بخش مهمی از محصولات ارائه شده در جشنواره سال گذشته حتی آنهایی که از سوی بعضی محافل گرفتار امواج فشار شده محصول بررسیهای دوران قبل بود.
این فعال اصلاحطلب ادامه میدهد: مشخص است که سیاست یک بام و دو هوا و رویکرد سیاسی بسیار در این واکنشها برجسته است. نمیخواهم کسی را متهم کنم. نمایندگان مجلس، کمیسیون فرهنگی، کمیسیون اصل 90 و هر بخشی از مجلس به لحاظ شکلی حق قانونیشان هست که نسبت به هر موضوعی که احساس میکنند، موضعگیری کنند. اما اگر این اصل مهم قانون اساسی که اصل تفکیک قوا و تناسب اختیارات و وظایف را در نظر بگیریم، وقتی دستگاهی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که شرح وظایف و اختیارات مصوب دارد و باید در قبال آنچه که تصمیم و تصویب میکند پاسخگو باشد، به نظر میرسد که دخالتهای اینگونه و ایجاد یک نوع جریان فشار خارج از مسیرهایی که قانونا پیشبینی شده برای نظارت چیزی جز دخالت یک قوه در کار قوه دیگر به حساب نمیآید.
پورنجاتی به نگرانکنندهبودن پیامدهای این نوع از محدودیتها اشاره و مطرح میکند: پیام این نوع از ایجاد محدودیتها به طور مستقیم و غیرمستقیم به جامعه هنری و فرهنگی کشور بسیار پیام مایوس کننده خواهد بود. یعنی روند تولید آثار خلاقه را دچار پژمردگی میکند.
وی گفت: به فرض این احساس که در یک اثر هنری با این توجیه که بخشی از این فیلم با بیان واقعیتها ممکن است اثر بدی در افکار عمومی داشته باشد، نباید جلوی اکران را گرفت. به قول آقایان سیاهنمایی که من فکر میکنم سیاهنمایی را باید اسم مستعار واقعنمایی تلقی کرد، چون سیاه را باید نمایاند. این با اصل شفافیت و صداقت در افکار عمومی همراه است.
نماینده اصلاحطلب دور ششم مجلس توضیح میدهد: برشی به تحولات اجتماعی در یک فیلم در قالب چند سکانس یا احیانا بخشی از فیلمنامه واقعیتی است که دهها برابر آنچه که در فیلم نمایش داده میشود در عرصه واقعیت اجتماعی مورد مشاهده مردم است. آیا اگر جلوی این موضوع را بگیریم و اجازه اکران ندهیم اصل آن واقعیت پاک میشود؟ به نظر من این سر را در برف کردن و احساس خرسندی از این است که خود انسان چیزی را نمیبیند و فکر میکند آن چیز دیده نمیشود.
او درباره واکنشی که از طرف نمایندگان مجلس با این فیلمها شده به خبرنگار «آفتاب» میگوید: وزارت ارشاد باید در یک ارتباط تعاملی با نمایندگان مجلس پیامدهای رویکردهای تنگنظرانه و از موضع برخورد با سلیقه خاص سیاسی را روشن کند. همچنین این مواضع را به افکار عمومی هم منتقل کند. ترسی هم نداشته باشد که افکار عمومی آگاه باشد که کسانی در کسوت نمایندگی مجلس و یک کمیسیون چه تلقی از واقعیت های جامعه دارند. جامعه باید بداند که بخشی از نمایندگان مجلس یا هر ارگان دیگری توصیه اش به مسئول فرهنگ و هنر کشور این است که اجازه ندهید واقعیتها منعکس شود زیرا سیاهنمایی است. مفهوم دیگر خود این موضوع این است که عده ای می گویند به مردم راست نگویید.
پورنجاتی ادامه میدهد: البته اگر در یک اثر هنری نکته ای وجود دارد که با مبانی ارزشی و اعتقادی جامعه تناسب ندارد، مطمئنا باید اصلاح شود. اما در مواردی که من اطلاع دارم چنین اتفاقی روی نداده است. چرا حساسیت روی این موضوع وجود ندارد که این همه ایجاد محدودیت چه انشقاق گستردهای ایجاد و متاسفانه کرده برای رجوع به منابع دیگری که در اختیار دستاندرکاران و مدیران نظام نیست. مردم به خاطر همین برخوردهای تنگنظرانه به آن سمت سوق داده میشوند. در واقع مردم به دست این افراد تشویق میشوند به اینکه که اگر میخواهند واقعیت را بدانند به فیلمهای مستند یا فیلمهای داستانی که از جاهای دیگر پخش میشود مراجعه کنند. این موضوع تبعات بسیار خطرناکی دارد.
او به تجربیاتی که از گذشته درباره آثار هنری وجود دارد میپردازد و عنوان میکند: اتفاقا درگذشته هم از سمت برخی مقامهای ارشد نظام در برابر این دیدگاههای تنگنظرانه درباره فیلمها، عکس العملهای مناسبی دیدهایم. مثلا فیلم "آدم برفی" آقای میرباقری که با هیاهوهایی از طرف همین محافل سالها اجازه اکران نداشت یا حتی فیلم "بدوک" آقای مجیدی که با همین عنوان سیاهنمایی جلوی آنها را گرفته بودند. هر دو مورد را مقام معظم رهبری مطرح کردند که اجازه اکران دارند. این افراد که مدعی تبعیت از نگاه رهبری هستند جالب است که سردمدار محدودیتهای بیشتر شدهاند.
این نماینده سابق مجلس درباره این رویکردها تاکید میکند: مسئله تاثیر گستردهای است که به جلوی اکران چند فیلم را گرفتن محدود نمیشود. این وضعیت تاثیر عمیقی روی مولدان آثار هنری میگذارد و احساس میکنند که دوران تیره و تاریک برای جلوگیری از بیان واقعیات آغاز شده است. چرا باید این چهره ناشایست را به ناروا برای نظام ایجاد کنیم.
پورنجاتی فشار برای اعمال این محدودیتها را برای دولت یازدهم منفی عنوان میکند و میگوید: انگیزهخوانی نمیکنم اما از نظر پیامدها احساس میکنم که چند حوزه مشخص را که بعد از استقرار دولت یازدهم برای جامعه دلگرمی ایجاد کرده؛ به خصوص جامعه فرهنگ و هنر و دانشگاهیان؛ درست عدهای در مجلس و جاهای دیگر همین نقاط را هدف گرفتهاند تا این نقطه قوت دولت را به نقطه ضعف تبدیل کنند. نمیخواهم اتهام وارد کنم نتیجه و تاثیر کاری که در حال انجام است همین میشود.