کد خبر: ۲۷۷۴۲
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۸۴ - ۱۶:۰۴

آيين هندو و عرفان اسلامي

آفتاب‌‌نیوز :
مقدمه نويسنده
مي خواهم اين پيشگفتار را با داستاني آغاز كنم. خوب به خاطر دارم در اواسط بهار 1347، روزي كه خواستم با انبوهي كتاب، يعني ده نسخه از رساله ي دكترا، زيربغل، وارد محوطه ي دانشگاه پاريس بشوم و كارم را تحويل بدهم، متوجه شدم كه دانشگاه در محاصره مأمورين انتظامي است زيرا انقلاب مه 1968 شهر پاريس را به كلي فلج كرده بود. چند قدمي پيش رفتم، مأمور مربوطه جلو مرا گرفت و گفت: «مگر نمي دانيد كه دانشگاه در محاصره است و ورود به آن اكيداً ممنوع.» گفتم نمي دانستم، از ايران تازه رسيده ام و اين كتابها چنان كه ملاحظه مي فرماييد حاصل زحمات چندين ساله ي من است. نگاهي عاقل اندر سفيه انداخت و شايد دلش به حال زار من سوخت چون ناگهان افزود: «برو تحويل بده و فوري جيم شو.» من بي درنگ وارد ساختمان اصلي شدم، احدي نبود، سكوتي مرگبار همه جا را فراگرفته بود. رساله ها را روي ميز منشي دفتر با يادداشتي گذاشتم و بلافاصله محوطه را ترك گفتم. چند روز بعد خبر عجيبي در سراسر «سوربُن» پيچيده بود، مي گفتند چه نشسته ايد كه معجزه اي رخ داده است، يكي رساله ي دكترا از مشرق زمين، به طور غير عادي از آسمان بر اين معبد ممنوعه نازل شده است و خلق اللّه متعجب از اينكه چگونه چنين اتفاقي در چنين شرايطي به وقوع پيوسته است. مراسم دفاعيه رساله ي دكترا در انزواي تام در موقعيتي بسيار خاص صورت گرفت. گمان مي كنم كه در آن ايام پرآشوب، تنها فعاليت علمي اي كه در آن محيط پرجلال و ماتم زده شكل گرفت، جلسه ي دفاعيه ي اين دكتراي ناچيز بود كه آن هم اگر همت خستگي ناپذير مرحوم هانري كربن نبود، قطعاً منعقد نمي شد. حال برگرديم به موضوع اين رساله.
موضوع كتاب آيين هند و عرفان اسلامي، چنان كه از عنوان آن برمي آيد، بخشي است تطبيقي و من از حمايت دو استاد راهنما برخوردار بوده ام: مرحوم هانري كربن، براي بخش اسلامي و مرحوم اُليويه لاكومب يكي از مفاخر مسلم هندشناسي فرانسه، بالاخص در زمينه ي فلسفه ي هندو، براي بخش هندي. قسمتهاي هندي كتاب به ميزان زيادي مديون تحقيقات و تتبعاتي بود كه براي نگاشتن اديان و مكتبهاي فلسفي هند انجام داده بودم، مع ذلك براي تكميل بخشهايي از اين رساله ناگزير بودم به عرصه هاي جديد كيهان شناسي (منظور، افسانه هاي تكوين آفرينش) اسطوره شناسي، چنان كه در كتب مقدس موسوم به «پورانا»ها منعكس است، يا به اوپانيشادهاي متأخر معروف به «يوگا اوپانيشاد»ها كه داراشكوه بدانها مكرراً اشاره كرده است، رجوع كنم و طيف وسيعي از هندشناسي را مجدداً مورد بررسي قرار دهيم. اما آنچه مربوط به عرفان نظري اسلام بود، علاوه بر آثار كربن، دو استاد بزرگ تا حد ممكن به من ياري كردند: مرحوم علامه ي طباطبايي كه به علت مهر پدرانه كه به اين حقير داشت از هيچ كمكي در اين مورد كوتاهي نفرمودند و دوست ارجمندم استاد سيد جلال الدين آشتياني كه مرا با متون عربي ابن عربي و بعضي از آثار عرفاني ديگر آشنا كردند. اگر ياري بي دريغ اين بزرگواران نبود اين كار دشوار هرگز تحقق نمي پذيرفت. استاد ژاپني، مرحوم توشي هيكو ايزوتسو كه يكي از بزرگان فلسفه و اديان تطبيقي بود و بر فرهنگهاي غربي، اسلامي، هندي، چيني، و ژاپني احاطه حيرت انگيزي داشت، بعدها با حوصله ي هر چه تمام تر اين رساله را، كه به نحوي مربوط به كار خودشان مي شد، مطالعه كرد و بر محتوا و روش تطبيقي اش صحه ي قبول نهاد. بخشي از اين رساله، حدوداً دو ثلث آن، در فرانسه تحت عنوان هندويسم و تصوف دو چاپ خورد. نخستين بار در سال 1979 در انتشارات «لاديفرانس» و بار دوم در سال 1997 در انتشارات آلبن ميشل.
كتابي كه اكنون به خوانندگان ايراني عرضه مي شود، ترجمه ي كامل اين رساله است. البته بايد متذكر شوم كه اين نوشته در واقع تفسير و تعبير رساله ي مجمع البحرين اثر محمد داراشكوه فرزند شاه جهان است و چون داراشكوه در اين رساله كوتاه به كليه ي مفاهيم و مسائل مربوط به هند و اسلام چنگ انداخته، نگارنده مجبور شد به سيري نسبتاً گسترده در هر دو عرصه ي اين فرهنگها روي آورد و بكوشد مفاهيم مقايسه شده را چنان كه شايد و بايد معني كند و نسبتهاي متشابهي را كه داراشكوه، شايد به سبب شوق بيش از حد، به صورت معادلات صرف انگاشته بود، از نو بكاود و در صورت لزوم عدم تطابق آنها را برملا سازد. به هر تقدير اين كتاب از بسياري چارچوبهاي محدود تفسيرهاي عادي فراتر رفته و جنبه ي پژوهشي و تطبيقي در دو سنت بزرگ معنوي را يافته است. بدين ملاحظه بود كه ترجمه و چاپ آن را به فارسي شايسته تشخيص داديم. در زمينه ي مطالعات تطبيقي راجع به روابط عميق بين هند و اسلام، آثار موجود، حتي كم اعتبار، چندان زياد نيست، به خصوص كه بدانيم، مؤلف اثر مورد مطالعه، يعني شاهزاده داراشكوه، شخصي استثنايي در نوع خود شمرده مي شود، چه از نظر شأن و منصب، مگر نه اينكه او فرزند ارشد شاه جهان وليعهد يكي از بزرگ ترين و درخشان ترين امپراطوريهاي آسيا بود، و چه از نظر استعداد نبوغ آميز و تمايل شديد وي به ايجاد نزديكي و تفاهم بين دو مذهب رقيب هند. در اين زمينه نيز او يكي از پيشگامان جسور در شيوه ي اديان تطبيقي محسوب مي شود. ترجمه ي داراشكوه از پنجاه اوپانيشاد كه معروف به سرّ اكبر است و به كوشش سيدمحمدرضا جلالي نائيني و تاراچند در تهران در سال 1340 به طبع رسيده، شاهكاري است بي همتا در نوع خود. موقعي كه متن فارسي داراشكوه را با اصل سانسكريت آن مطابقت مي كنيم از صراحت، از زلالي شيوه ي نگارش و رواني ترجمه به حيرت مي آييم. اين ترجمه در ضمن، سرآغاز تحولي بزرگ در انديشه ي مغرب زمين بود. ترجمه ي فارسي اوپانيشادها در آغاز قرن نوزدهم توسط آنكتيل دو پرون فرانسوي، كه مترجم زند اوستا نيز هست، به لاتيني برگردانده شد. به مدد اين ترجمه ي لاتيني بود كه شو پنهاور فيلسوف شهير آلماني با تفكر هند آشنايي يافت و گفت كه كشف هند آشنايي يافت و گفت كه كشف هند در قرن نوزدهم براي اروپا همان اهميتي را دارد كه كشف يونان براي رنسانس داشت. تأثير هند بر آثار اين مرد بزرگ از همين جا چشمه مي گيرد.
هر چند داراشكوه گاه در تشبيهات تصنعي خود تا حدي حيرت آور ساده لوحي از خويش نشان مي دهد، نمي توان منكر عظمت روحي اين شخص صاحب بينش ممتاز شد، به ويژه در جهان ما كه تعارضات اعتقادي – ديني بيش از هر زمان ديگر جوامع را دستخوش تفرقه ساخته و تعصبات و سخت كيشهاي پي گير بعضيها را آن چنان تسخير كرده كه گويي رفتارهاي بدوي را كه تصور مي رفت براي هميشه مهار شده باشند باز به حركت و جنبش در آورده است. زندگي و آثار داراشكوه در اين زمينه، خود الگويي نمونه شمرده مي شود. كاري كه داراشكوه در اواسط قرن هفدهم ميلادي انجام داد شايد در هيچ اقليم آن روزگار نمونه و مصداقي، تا آنجا كه نويسنده مي داند، نداشته است و شايد بتوان انحطاط حكومت گوركانيان هند را از تاريخي دانست كه تصلب و تعصب بر تساهل و مدارا پيشي گرفت و نتيجه ي چنين قشري گري در قرنهاي بعد بود كه باعث تجزيه ي شبه قاره ي هند شد. او قرباني يكي از بارزترين نمونه هاي تعصب مذهبي گشته و نامش به عنوان شاهزاده فيلسوف و شهيد، در تاريخ ثبت شده است. به ياد دارم كه در گفتگويي كه با راجا رائو، دانشمند بزرگ هندو و استاد دانشگاه تگزاس، در ژاپن داشتم، هنگامي كه سخن از داراشكوه به ميان آمد، راجا رائو با دريغ بسيار گفت: «افسوس، افسوس، مرگ داراشكوه فاجعه ي بزرگ شبه قاره ي هند است، قتل او به دست برادر قشري اش اورنگ زيب، در عصر ما منجر به جدايي هند از پاكستان شد.» داراشكوه به ما سرمشقي كم نظير از سعه ي صدر و تفاهم عرضه مي دارد، وي در برابر ديدگان ابتدايي كساني كه اعتقادات قبيله اي را از نو رواج داده اند، مشروعيت بي قيد و شرط حضور «ديگري» را – به صورت ضرورتي تقريباً آمرانه – قرار مي دهد، يعني آن «ديگري» كه بدون وجود آن، هر كس تا ابد در دور باطل خود محوري اسير خواهد ماند.
اميد است كه اين اثر ناچيز، رايحه اي چند از آن ساحت ناب روح به خوانندگان عرضه كند، ساحتي كه در آن، مردان با حسن نيت، از وراي فرقه ها و ملتها، با هم مرتبط مي شوند و فرزانگان، به قول داراشكوه، «تفاوتي ميان شيوه هاي فهم و شناخت خدا نمي بينند». در پايان بايد بيفزايم كه ترجمه ي فارسي اين رساله قبل از هر چيز، مرهون همت و كوشش طاقت فرساي دوست عزيزم، جمشيد ارجمند است. او نه فقط در برگرداندن پيچيدگيهاي، گاه جذاب، گاه گيج كننده، اين دو كيش، مهارتي فوق العاده نافذ از خود نشان داد، بلكه با سير و سلوك مجدد در كُنه اين عوالم، آنها را از نو احيا كرد و مفاهيم مستتر در آنها را به زيورِ زباني فاخر آراست. از او از صميم قلب تشكر مي كنم و موفقيتش را از خداوند خواستارم. 

فهرست مطالب كتاب
مقدمه
زندگي داراشكوه
تأليفات
ترجمه ها
مجمع البحرين (پيوست دو دريا)
مجمع البحرين و روش داراشكوه
چگونگي روش مقايسه ي ما
پي نوشتها
شرح مجمع البحرين
فصل يكم - عناصر
1. عناصر هندي بر مبناي مكتب ويششيكا و عناصر اسلامي
1-1- عناصر هندي
1-2- عناصر اسلامي
2. عرش اكبر و اثير (آكاشا)
2-1- عرش اكبر
2-2- آكاشا
3. تجلي خدا، عشق، و تخيل خلاقه
3-1- تجلي خدا
3-2- اعيان ثابته
3-3- ابر تيره (عماء) به مثابه تخيل خلاق
3-4- عشق
4- نظريه مايا
4-1- مايا
4-2- ما يا به عنوان نيروي تخيلي خلاق و نيروي استتار
4-3- برنهش (ادياسا، ادياروپا)
4-4- ليلا
4-5- طرح مقايسه ما يا با عشق تجلي
5- روح اعظم، حقيقت محمديه، هيرانيا گاربا (هسته جهاني)
5-1- روح اعظم، عقل كل، حقيقت محمديه
5-2- هيرانياگاربا و جيواتما
6- ترتيب توليد عناصر آفرينشي
پي نوشتها
فصل دوم - حواس
1- قدرتهاي حسي در نظريه هاي برهمني
2- حس باطن در فلسفه ي مشائي، در اسلام
2-1- حس مشترك (خيال)
2-2- قوه مصوره يا متفكره
2-3- قوه ي وهميه
2-4- حافظه
2-5- قوه مفكره و قوه ي عاقله
2-6- عقل فعال
3- حسن باطن در نظريه هاي برهمني
3-1- ذهن (ماناس)
3-2- انديشه
3-3- اصل منيت (آهامكارا)
3-4- عقل
4- تفسير داراشكوه از حس باطن هندي و ملاحظاتي درباره ي
مقايسه ي حس باطن هندي و اسلامي
پي نوشتها
فصل سوم - رياضتهاي معنوي
1- آجاپا يا هامسامانترا
1-1- كونداليني
1-2- هفت مركز لطيف (چاكرا)
2- ذكر در اسلام
2-1- ذكر و تشرف
2-2- شرايط ذكر
3-2- رؤيتها و تظاهرات ذكر
3- ملاحظاتي درباره ي آجاپاي هندي و ذكر در اسلام
پي نوشتها
فصل چهارم - صفات خداي متعال
1- صفات جمال و جلال
2- گوناها
3- صفات جمال و جلال و گوناهاي سه گانه
4- سه الوهيت و سه فرشته
پي نوشتها
فصل پنجم - روح
1- پاراماتمان، آتمان، و جيوا
2- پاراماتمان و تفسير داراشكوه از آتمان و پاراماتمان
3- روح و بررسي مقايسه آن، مفاهيم هندي
پي نوشتها
فصل ششم - دمهاي حياتي
پي نوشتها
فصل هفتم - عوالم اربعه (دنياهاي چهارگانه)
1- سلسله مراتب وجودي عوالم در اسلام
1-1- عالم ذات (لاهوت)
1-2- عالم عقول مجرد (جبروت)
1-3- عالم مجردات (ملكوت)
1-4- عالم مثال
1-5- عالم ناسوت (جهان پديده هاي محسوس)
2- چهار حالت آتمان
2-1- حالت بيداري
2-2- حالت رؤيا
2-3- حالت خواب عميق
2-4- حالت چهارم آتمان
3- سلسله مراتب عوالم در تصوف و چهار حالت آتمان
3-1- سلسله مراتب عوالم
3-2- رابطه ميان عالم صغير و عالم كبير
3-3- رابطه ميان عالم مثال و تايجاسا- هيرانياگاربا و نقش خيال
3-4- جبروت و حالت خواب عميق
3-5- ذات الهي و توريا
پي نوشتها
فصل هشتم - صوت
1- متافيزيك صوت در نظريات برهمني
1-1- مكتب فلسفه نحويون
1-2- ابديت صوت در ميمامسا
1-3- چهار مرتبه ظهور صوت
2- هجاي مقدس اوم OM
3- امر الهي (كُن) و اسم اعظم در اسلام
4- «كلام» در هند و «اسم» در اسلام و نظريات داراشكوه
پي نوشتها
فصل نهم - نور
1- نور جلال و جمال
2- انوار قلب
3- نور سياه (نور ذات)
4- مشكاﺓ
5- تمثيل نور در هند
پي نوشتها
فصل دهم - شهود و رؤيت
1- رؤيت در اسلام
2- تجليات الهي و رؤيتها
3- ملاحظات كلي درباره نظريه هاي مختلف رؤيت
پي نوشتها
فصل يازدهم - اسماء خداوند متعال
پي نوشتها
فصل دوازدهم - نبوت و ولايت
1- نبوت و حقيقت محمديه
2- دوره ي نبوت
3- پيامبر اسلام به مثابه خاتم الانبياء
4- ولي، نبي، و رسول
5- دوران ولايت
6- درجات و مراتب معرفت پيامبران
7- سه طبقه ولايت و نبوت در رابطه با خداشناسي تنزيهي و تشبيهي
پي نوشتها
فصل سيزدهم - برهماندا
پي نوشتها
فصل چهارم - جهات فضا
پي نوشتها
فصل پانزدهم - آسمانها
پي نوشتها
فصل شانزدهم - زمين
پي نوشتها
فصل هفدهم – تقسيمات زمين
1- هفت قاره (دو يپا)
1-1- جامبو دويپا
1-2- پلاكشا دويپا
1-3- شمالمالي دويپا
1-4- كوشا دويپا
1-5- كرائونچا دويپا
1-6- شاكا دويپا
1-7- پوشكارا دويپا
2- داراشكوه و هفت دويپا
3- هفت اقليم و هفت كشور
4- اقليم هشتم و ملاحظات كلي
پي نوشتها
فصل هجدهم و نوزدهم – برزخها و قيامت (رستاخيز)
1- قامت در عرفان اسلامي
1-1- ساختار قيامتهاي اسلامي
1-2- صور اسرافيل
1-3- معاد و عالم برزخ
1-4- بهشت و دوزخ
2- انحلال و نظريه ي ادوار عالم در هند
3- نظريه انحلال در مكتبهاي فكري و اساطيري هند
3-1- انحلال علّي
3-2- انحلال پراكريتيك
3-3- انحلال مطلق
3-4- انحلال دائمي
3-5- جسم لطيف سيار و سرگرداني آن در دايره باززايش
3-6- قانون كارما
3-7- نسبتهاي متشابهي كه از مقايسه ي قيامت و معاد در اسلام و هند به دست مي آيد
پي نوشتها
فصل بيستم – رستگاري يا رهايي (موكتي)
1- فنا و رستگاري (موكشا)
1-1- فنا
1-2- رهايي (موكتي)
1-3- دارا و رستگاريها
2- ماهاپوروشا
پي نوشتها
فصل بيست و يكم و بيست و دوم – روز و شب و بي نهايتي ادوار
1- دوره هاي كيهاني در نظريه هاي هندي
2- دوره ي براهما، همانند شده با دوره ي ملك جبرئيل
3- آفرينشها و انحلالهاي ادواري در اسلام و هند، به روايت داراشكوه
4- زمان دوره اي در حكمت اسماعيلي
پي نوشتها
توضيحي بر متن مجمع البحرين
بيان عناصر
بيان حواس
بيان شغل
بيان صفات
بيان روح
بيان بادها
بيان عوالم اربعه
در بيان آواز
بيان نور
بيان رؤيت
بيان اسماء
بيان نبوت و ولايت
بيان برهماند
بيان جهات
بيان آسمان
بيان زمين
بيان قسمت زمين
بيان عالم برزخ
بيان قيامت
بيان مكت
بيان روز و شب، روز و شب الوهيت و ظهور و بطون
بيان بي نهايتي ادوار
كتاب شناسي و منابع و مآخذ
1- منابع هندي
2- منابع اسلامي

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین