کد خبر: ۲۷۸۷۸۳
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۹

افشای راز یک جنایت هولناک در کرمانشاه!

تاریخ این جنایت به چند سال قبل برمی‌گردد و آثار باقی مانده از جنایت نشان از زجرکش شدن و مرگ تدریجی مقتول دارد.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: جنازه مقتول سال‌ها در یک مکان مانده و با انتشار بوی نامطبوع آن کسی پیگیر افشای راز این جنایت نشده و گویا قاتل یا قاتلین باز هم به جنایات خود ادامه داده‌اند.


بر اساس شواهد به دست آمده قطع تدریجی اکسیژن راهی بوده که این قاتلان برای این فاجعه انتخاب کرده‌اند و با گذشت سال‌ها از آن نه تنها احساس عذاب وجدانی نداشته و ناراحتی به خود راه نداده اند، بلکه همچنان به جنایت خود ادامه داده‌اند.


با سرنخ‌های به دست آمده، مشخص شده همه کرمانشاهیان در ارتکاب این جنایت خواسته یا ناخواسته دخیل بوده‌اند و همه با هم، مرگ "قره سو" را رقم زدند...


به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه کرمانشاه، "قره سو" حالا سال‌هاست که مرده...و «مِرِگ» و «راز آور» هم کاری از دستشان بر نمی‌آید...


حالا «تخته زنگی» هر چه تلاشش را بکند و هر چه آب از دل زمین بیرون بکشد و بریزد، به دامان "قره سو" نفسی از دل این رود بیرون نمی‌آید.


حالا هر چه باران هم بر تن بی‌جان قره سو ببارد، بی فایده است و نبض این رود دیگر نمی‌زند.


قره سوی عزیزمان حالا سال‌هاست که ترکمان کرده و تنها لاشه‌ای مانده که گاه قوباغه‌ای بر سر آن آواز سر می‌دهد و گاه لاک پشتی روی تخته سنگی در کنار آن ماتم گرفته می‌نشیند...


سلجوقلیان، صدایش کردند "قره سو"، این را اردشیر کشاورز که یک محقق کرمانشاهی است، به خبرنگار ایسنا منطقه کرمانشاه، می‌گوید و ادامه می دهد: بعد از قرن پنجم هجری شمسی که سلجوقیان بر ماوراءالنهر تا آسیای صغیر مسلط شدند، با استقرار خود در کنار این رود، نام قره سو که واژه‌ای ترکی است و به معنی آب سیاه را بر این رود نهاندند.


سلجوقیان ایل دار بودند و به همین دلیل باید کنار رودخانه ها اتراق می‌کردند و بخشی از آنها کنار قره سو و در شهر کرمانشاه ماندند و برخی واژه ها که از زبان آنها گرفته شده هنوز هم در کرمانشاه رواج دارد، واژه‌هایی مثل قازانچی یا چقا و یا همین نام قره سو...


کشاورز می‌گوید: سرچشمه قره سو از سراب روانسر است که به آن "تخته زنگی" می‌گویند و در مسیر حرکت از «تخته زندگی» تا کرمانشاه دو رود «مِرِگ» و «راز آور» نیز به قره سو می‌ریزند.


او می‌گوید: با عبور قره سو از درود فرامان، آب‌های مناطق لرستان از "سرکشتی" و نواحی "دلفان" نیز به این رود سرازیر می‌شوند تا نهایتا تبدیل به رود «سیمره» در هلیلان و لرستان شود.


پس از آن در محلی به نام «تلخاب» آبهای «پشت کوه» نیز به «سیمره» اضافه شده و بعد از عبور از «تنگه فنی» و دشتی که به "بالاگریوه" معروف است، به سمت خوزستان حرکت می‌کنند و در نهایت می‌شوند «کرخه» و از آنجا هم به سمت «کارون» و بعد هم به سمت «خلیج فارس» حرکت می‌کنند.


کشاورز می‌گوید: در زمان‌های گذشته تنگه‌ای میان کرمانشاه و کردستان قرار داشته که بخشی از آن را «میان‌ دربند» می‌نامیدند که در زمان‌های گذشته این منطقه مملو از آب و بصورت دریاچه‌ای بوده که عبور از آن تنها با کرجی و قایق صورت می‌گرفته است، اما به مرور زمان آب این دریاچه خشک می‌شود و تنها مقداری از آن باقی مانده که آن هم به قره سو سرایز می‌شود.


اما اینکه چطور پای قره سو به میان شهر کرمانشاه رسید، مسببش را کشاورز یک شاهزاده قجری به نام "محمدعلی میرزای دولتشاه" می‌داند و می‌گوید: این شاهزاده قجری بنیانگذار شهر جدید کرمانشاه است.


او می‌گوید: در زمان‌های گذشته کرمانشاه در طرف جنوب شهر فعلی گسترش داشته و همگی محلات قدیمی بوده‌اند و شاهزاده قجری برای اینکه شهری نو بنیان کند، شهر را به سمت شمال شهر فعلی می‌کشاند که در این میان قره‌سو نیز در میان شهر گیر می‌افتد.


او می‌گوید: آب تاق‌بستان جیوه بالایی دارد و به همین علت مردم کرمانشاهان در آن زمان از آب قره سو برای امورات و نیازهای زندگی خود استفاده می‌کردند.


...شاید سلجوقیان روزگار سیاهت را پیش بینی کرده بودند که صدایت کردند: "قره سو"


کاش شاهزاده قجری می‌دانست تو تاب و تحمل زندگی در شهر را نداری و کاش می‌گذاشت مسیرت را به دور از هیاهوی شهر از میان کوهستان و دشت‌ها ادامه دهی و خود را می‌رساندی به «سیمره» و از آنجا هم دست در دست «کرخه» و «کارون» می‌گذاشتی و با هم خود را در دامن خلیج فارس می‌انداختید...


کاش روزگار به عقب برگردد و باز مرغابی‌ها و ماهی‌ها به دامنت برگردند و کاش دوباره تو بشوی همان قره‌سوی همیشگی کرمانشاهمان.


پسابهای صنعتی و فاضلاب نفس قره سو را بریدند و آن را به رود مرده‌ای تبدیل کردند، اینها را بهمن خدادایان کارشناس مسئول بهداشت محیط شهرستان کرمانشاه به خبرنگار ایسنا می گوید و ادامه می‌دهد: قره سو در حال حاضر جزء رودهای مرده ایران به حساب می‌آید.


او می‌گوید: رودخانه مرده به رودخانه‌ای گفته می‌شود که اکسیژن محلول در آن بسیار کم بوده و میکرو ارگانیسم‌های آن نیز برای تجزیه مواد آلی ورودی به رودخانه بسیار کم است.


خدادادیان به اوضاع و احوال ساکنان قره سو اشاره می‌کند و می‌گوید: در حال حاضر به جز تعدادی لاک پشت و قورباغه موجود دیگری در این رود زندگی نمی‌کند و این در حالیست که در سال‌های گذشته ماهی قزل آلا و خرچنگ نیز در این رودخانه ساکن بودند.


این کارشناس بهداشت به آسیب‌هایی که آلوده شدن قره سو برای شهر دارد، اشاره می‌کند و می‌گوید: آلودگی‌ها تنها قره سو را از بین نبردند، بلکه خاک اطراف رودخانه را نیز آلوده کرده‌اند.


او می‌گوید: آلودگی‌ها به راحتی می‌توانند از آب رودخانه وارد خاک شوند و تخم انگل‌هایی مانند آسکاریس که از آب وارد خاک شده می‌تواند تا هفت سال زنده بماند و این آلودگی‌ها می‌توانند منشأ بسیاری بیماری ها از جمله بیماری‌های روده‌ای، تنفسی و دستگاه گوارش شوند.


خدادادیان به معضل مواد شیمیایی و صنعتی و فلزات سنگین در آب قره سو هم اشاره می‌کند و می‌گوید: این فلزات سنگین می‌توانند وارد خاک شده و از آنجا با نفوذ در گیاهان می‌توانند زمینه ساز ابتلا به سرطان شوند.


این کارشناس بهداشت به سرچشمه رودخانه قره سو در سراب روانسر اشاره می‌کند و می‌گوید: متاسفانه با جاری شدن آب رودخانه از این سرچشمه 200 متر پایین تر فاضلاب روانسر وارد رود می‌شود و در ادامه فاضلاب روستاها و پساب‌های واحدهای صنعتی در طول مسیر نیز وارد قره سو می‌شود که همین امر بار آلودگی رود را تا حد زیادی افزایش داده است.


خدادادیان در این بین نکته مهمی را متذکر می‌شود و آن ورود فاضلاب بیمارستانی و نیز آب‌های غسالخانه به رودخانه قره‌سو است.


وی افزایش بارندگی‌ها را موجب افزایش بار آلودگی قره سو می‌داند و می‌گوید: این بارندگی‌ها موجب می‌شود تا تمام آلودگی‌های سطح خیابان‌ها نیز به قره سو ریخته شود‌.


این کارشناس بهداشت تنها راه رفع معضل رودخانه قره سو را افتتاح فاز دوم تصفیه‌خانه کرمانشاه می‌داند و می‌گوید: با افتتاح این تصفیه خانه تا حدی زیادی از بار آلودگی قره سو کاسته می‌شود.


او می‌گوید: متاسفانه اجرای این طرح از بودجه استانی خارج است و معادل ساخت یک سد هزینه می‌برد که در همین راستا اختصاص بودجه ملی را می‌طلبد.


‌شاهزاده قجری خواسته یا ناخواسته تو را به اینجا کشاند که ما با دست خودمان آن را رقم زدیم.


نفس شهرمان بودی و نفست را گرفتیم، بدون آنکه کک‌مان بگزد و حالا حتی نمی‌توانیم چشم به راه باران بمانیم تا مگر او بتواند زندگی را به تو برگرداند.


حالا تنها کاری که از دستمان بر می‌آید این است که به جای چشم دوختن به آسمان، به دست مسئولین شهرمان چشم بدوزیم تا مگر کسی در این شهر همت کند و تصفیه خانه را راه بیندازد و دوباره زندگی را در تو جاری کند...
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین