آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه آرمان نوشت: آبانماه امسال که سرافراز به ریاست سازمان عریض و طویل صداوسیما رسید، در این چندماه سرافراز چند شبکه از صداوسیما کم کرد تا گام اول خود را چابکسازی صداوسیما خوانده باشد. با این حال هنوز برای قضاوت درباره عملکرد سرافراز بسیار زود است.
مصطفی ایزدی که سالها در مسئولیتهای مختلف صداوسیما حضور داشته است، در گفتوگو با آرمان نظراتش را به صراحت درباره مدیریت رسانه ملی بیان میکند؛ نظراتی که البته به مقتضیات مصاحبه به موضوعات دیگری نیز کشیده شد.
نظر شما درباره آقای سرافراز و تغییراتی که در صداوسیما به وجود آورده چیست؟
آقای محمد سرافراز، فردی است که تجربه حضور در صداوسیما را دارد. وی اولینبار که وارد صداوسیما شد 32 سال قبل بود. بعد از مدتی که در صداوسیما بود تغییراتی در سازمان ایجاد شد و موجب شد وی از صداوسیما خارج شود و به روزنامه رسالت برود و مدتی با این روزنامه همکاری رسانهای داشته باشد و در واقع با بازگشت لاریجانی در دوره دوم نیز مجددا به صداوسیما بازگشت.
چون اوایل انقلاب علی لاریجانی، مدیرعامل صداوسیما بود اما ظاهرا به خاطر گذراندن دوره سربازی از سازمان رفت و آقای هاشمی مدیرعامل صداوسیما شد. در این مدت یک شب هم «حسن روحانی» رئیس صداوسیما شد! یک شب شورای سرپرستی صداوسیما تصمیم گرفت که آقای هاشمی را بردارد و آقای حسن روحانی سرپرست شود اما روز بعد مجددا آقای هاشمی به مسئولیت بازگشت. به هر حال بعد از بازگشت لاریجانی، سرافراز به صداوسیما بازگشت و از آن زمان نزدیک به 20 سال معاون برونمرزی صداوسیما بود. یک مدیر فرهنگی است نه یک هنرمند. در این مدت هم که آمده به خاطر گستردگی و توسعه کمی سالهای گذشته ایشان به دنبال سامان دادن این تشکیلات بود. سازماندهی چنین تشکیلاتی مستلزم برخی چالشهای درونی بود. برخی مدیران را باید بردارد و برخی مسئولیتها هم باید حذف شود. پرسنل صداوسیما هم افراد فرهنگی بهشمار میروند و برخورد با این افراد تنشهایی ایجاد میکند و کاری سخت است. وقتی شما پرسنل زیادی را در یک مجموعه دارید و میخواهید آن را چابکسازی کنید به اندازه کافی وقت شما را خواهد گرفت و دیگر فرصت نخواهید داشت که برنامهها را هم تغییر دهید. حتی اگر اولین برنامه شما جلسه با گروه تولید هم باشد و دستورات جدیدی به آنها داده باشد، تا زمانی که این دستور اجرایی شود زمان میبرد تا به مرحله اجرا برسد. اگر برنامهسازی معمولی هدف باشد که یک برنامه مستند ساخته شود یا برنامه مشابه، دو سه ماهی طول میکشد و اگر هدف سریالها یا برنامههای نوع الف باشد که هنوز تولید آن را ندیدهایم. تلویزیون چهار نوع برنامه دارد. نوع دال برنامههایی مثل میزگردها یا نمازجمعه است، نوع جیم مستندهای ساده، نوع ب برنامههای ترکیبی و نوع الف برنامههای فیلم و سریال و اینهاست.
ممکن است در میانه کار به خاطر کیفیت کار تولید یک سریال متوقف شود؟
فرایند مجوز روند طولانی دارد. در برنامههای نوع ب ممکن است یک کار مستند را بعد از چند قسمت دیگر نسازند اما عموم سریالها از اول تا آخر فیلمبرداری میشود و این وظیفه ناظر کیفی و ناظر مالی است که بر روند کار نظارت کنند.
محدودیتهایی هم در کار سریالسازی وجود دارد؟
بسیار زیاد. ممکن است در یک مقطعی در تاریخ ایران زنان درباری حجاب نداشتهاند. اما این نوع پوشش باید در صداوسیما اصلاح شود. این را باید هنرمندانه طوری در بیاورند که هم بیحجاب بودن را نشان دهد و هم لباس شبیه قشر مذهبی نباشد. ممکن است گاهی هم به خاطر اعتراض بیرون مجبور شوند در قسمتهای بعدی بعضی صحنهها را حذف کنند یا گاهی یک سریال متعهد باشد که در مدت کوتاهی به پخش برسد. در این موارد نیز ممکن است شاهد افت کیفیت سریال باشیم. اما معمولا برنامهها قبل از نمایش ساخته میشوند.
مسائل اقتصادی تا چه اندازه روی ساخته شدن یک برنامه تاثیر دارد؟ ممکن است یک برنامه به خاطر جذب کم آگهی متوقف شود یا دیگر به آن گروه فیلمساز اجازه ساخت برنامه داده نشود؟
برای اینکه یک برنامه آگهی نداشته متوقف نمیشود. اداره کل بازرگانی از قسمتهای تولید و پخش جداست. «خبر»، «سریالهای مشهور»، «سریالهای خارجی» و «برنامههای ورزشی» چهار گروه برنامههای پربیننده است. اما نگاه اقتصادی به این قضیه نمیشود. البته وقتی یک نفر سریال ساز ضعیفی داشته باشد ممکن است دیگر به او سریال ندهند. گاهی هم ممکن است با یک سریال یا سازنده آن مشکل داشته باشند و اصلا پخش نشود اما بهطور کلی سیاست صداوسیما این است که یک سریال را یا اصلا پخش نکند یا اگر پخش کند تا آخر آن را ادامه دهد.
در زمان حضور شما در صداوسیما هم این موارد اتفاق افتاده بود؟
یک آقای بهشتی نامی بود، شورای طرح و برنامه قصد داشت یک سریال ایرانی بسازد. در آن زمان در شورای طرح و برنامه ما افرادی مثل دکتر مسجدجامعی، موسوی گرمارودی، پوران درخشنده و دکتر حاج سیدجوادی عضویت داشتند. در آن زمان به این نتیجه رسیدیم که داستانهایی که علی محمد افغانی دارد به خاطر فضای ایرانی حاکم بر آن تبدیل به سریال شود. قرار شد کتاب بافتههای رنج تبدیل به سریال شود. خود آقای افغانی نیز یکی، دو جلسه آمدند و سریال ساخته شد. البته بعد از آن من از مجموعه خارج شدم اما بعد شنیدم که برخی افراد با کارگردان آن مشکل داشتند.
به نظر میرسد جمع روشنفکری در آن مجموعه بوده و با آنچه خروجی صداوسیما بوده تفاوتهای اساسی داشته است.
اولا به هر حال من مدیر گروه بودم. دوما، شما مدیران تولید را با مدیران صداوسیما جدا بدانید. مدیران تولید اگر اصلاحطلب نباشند اصولگرا هم بهشمار نمیروند. بهخصوص مدیرانی که پلهکانی بالا آمدهاند و بر اساس استعداد و سابقه در مسئولیت قرار گرفتهاند.
این روزها که بحث فساد اقتصادی تبدیل به خبر داغ روز شده است، به نظر شما چقدر در سریالسازیها ممکن است فساد اقتصادی رخ بدهد و تا چه اندازه نظارت روی ساخت محصولات فرهنگی وجود دارد؟
البته من نمیخواهم بگویم که هیچ فسادی وجود ندارد اما اولا یک سریال که هزینه زیادی دارد حتما یک ناظر مالی برای آن تعیین میشود که هزینهها را کنترل کند. حالا برخی افراد در این مورد حساسیت و وسواس دارند. مثلا ممکن است در زمینه پذیرایی که یکی از هزینههای اصلی فیلمسازی ما به شمار میرود برخی اختلاف نظرها وجود داشته باشد. امکان دارد حالا برخی این وسط سوءاستفاده کنند که البته خیلی تعیین کننده نیست که مثلا پولی به ناظر مالی بدهند که چشم روی برخی ریخت و پاشهای اینچنینی ببندد. با این حال معتقدم در صداوسیما آلودگی مالی و اختلاس وجود ندارد هرچند شنیدم در حوزه تبلیغات اتفاقاتی افتاد که مقصرین آن هم مجازات شدند اما در حوزه مدیریت رسانه به نظر من حوزه پاکی است. گرچه ممکن است مدیران میانی گاهی ارتباطی با تهیهکننده داشته باشند یا با برخی نهادها که برای آنها برنامهسازی کنند.
مسائل سیاسی چقدر در برنامهسازی صداوسیما تاثیرگذار است؟
صد درصد. سیاست در ذرهذره تولید برنامههای صداوسیما وجود دارد. البته ممکن است کسی هم دستور ندهد. اما کارگردانی انتخاب میشود که این دیدگاه را داشته باشد. هنرپیشهها زیاد در این زمینه دخالت نمیکنند. البته در رادیو این فشار کمتر است و حساسیتها نسبت به تلویزیون کمتر است. اما در تلویزیون بنا به شرایطی اجازه ساخت را نمیدهند. زمانی که در تلویزیون بودم قرار شد برنامههایی درباره ادبیات و علوم انسانی داشته باشیم. با اینکه سیاسی نبود اما فشار آوردند و برنامه متوقف شد. با اینکه به نظر من لاریجانی موافق نمایش آن برنامه بود. از این مثالها زیاد است اما صددرصد باید سیاستهای حاکم در برنامهها اجرا شود.
شما با آقای لاریجانی کار کردهاید. به نظر شما ایشان میتواند رئیس یک مجلس اعتدالی باشند؟
آقای لاریجانی فردی است که در مجموعه اصولگرایان یک فرد خوشفکر به حساب میآید. اگر ایشان تندرو بود که نیروهای جبهه پایداری با ایشان همکاری میکردند. همین که جبهه پایداری با ایشان مخالفند، نشان میدهد که ایشان را نمیتوان جزء عناصر تندروی اصولگرا بهشمار آورد. چنانچه آقای مطهری هم اصولگراست اما ایشان مواضعی دارد که موجب اعتراض جبهه پایداری میشود. من معتقدم علی لاریجانی اصولگرای تندرو نیست. فردی است که در چارچوب اصولگرایی فرد فهمیده ای است. در واقع اگر بخواهیم مجلسی از اصولگرا و اصلاحطلب داشته باشیم ایشان به سمت اصولگرایان خواهد رفت. مگر اینکه ایشان بخواهد مدارا کند. چنانچه آقای روحانی نیز اصولگرای متمایل به آقای هاشمی بود اما به مرور ایشان دیدگاههای اصلاحطلبانه پیدا کرد.
یکی از ایرادهایی که به آقای لاریجانی وجود دارد برنامه «هویت» است. داستان این برنامه چه بود؟
برنامه هویت برنامه خوبی نبود. بسیاری حرفهای غیر مستند که حیثیت افراد فرهنگی و مهم را زیر سوال برد. به نظر من این برنامه از کارنامه صداسیما پاکشدنی نیست.
برنامه «چهرههای ماندگار» به نوعی قرار بود دلجویی از همان روشنفکران باشد؟
بله این برنامهها هم در دورههای اول آن خوب بود اما بعد دستوری شد.
مسائل جناحی تا چه اندازه در برنامه سازی صداوسیما تاثیرگذار هستند؟
اینکه یک گروه سیاسی تاثیر بگذارد، نه! اما اینکه افرادی که عضو احزاب هستند در مسئولیتها قرار میِگیرند نظرات خود را اعمال میکنند. بعضی افراد هم بلد نیستند خوب اعمال کنند و بد اعمال میکنند. مثلا معاونت سابق سیما یکی از چهرههای سیاسی بود که گرایش اصولگرایی داشت. معاون سیاسی آقای ضرغامی کسی بود که زمان آقای هاشمی مجری بود و زمان لاریجانی مدیر بود. البته زمانی که آقای کردان در صداوسیما بود تلاش زیادی کرد که نیروهای اصولگرا به صداوسیما بیایند که به احتمال زیاد در دوره جدید از صداوسیما کنار گذاشته شوند.
به نظر میرسد آقای سرافراز این انتصابهای سیاسی را نمیپسندد.
ایشان هم از دایره اصولگرایی بیرون نمیآید. ایشان یک اصولگرا با دیدگاه مشخص است اما سعی میکند افرادی را که معتدل هستند در مسئولیتها قرار دهد. مثلا آقای پورمحمدی یک فرد سیاسی تندرو نیست گرچه برنامه چراغ هم در زمان مدیریت او ساخته شد. یادم نیست برنامههایی که نوریزاد میساخت در کدام شبکه بود و نمیخواهم به آقای پورمحمدی منتسب کنم. اما ایشان فرد متعادلی است و کسی نیست که بتوانند چیزی را به ایشان تحمیل کنند.
همین آقای نوریزاد معروف؟
بله. ایشان خیلی برنامههای تندی علیه اصلاحطلبان میساخت. ایشان کلا آدم تندی بود. مثل همین الان.
آقای ضرغامی که برای کاندیداتوری سال 96 هم سایت زده است؟
این بار هم که میخواست کاندیدا شود! اصولگرایان هرچه بیشتر باشند به نفع اصلاحطلبان است. البته من معتقدم این بار اگر اصولگرایان کمتر بودند هم نتیجه همین بود و جمع آرای آنان کمتر نمیشد.
در دوران صداوسیما، کدام دوران موفقتر بود؟
دوره آقای هاشمی بیشتر گرفتاریها مربوط به بیرون سازمان بود. گرفتاریهای زیادی بود به خاطر حضور گروهکها و مسائلی از این نظر اما به لطف حمایت و پشتیبانی برادرش موفق شد. آقای اکبر هاشمی در آن زمان ریاست شورای نظارت را برعهده داشت. در واقع قبل از زمانی که با آقای محمد هاشمی برخورد شود، اعضای شورای نظارت بیشتر نزدیک به جناح راست بودند و آقای محمد هاشمی خط امامی بود. با این حال وقتی امام با عزل آقای هاشمی مخالفت کردند آقای اکبر هاشمی خود به نمایندگی از مجلس وارد شورای نظارت شد و مرحوم دعاگو نماینده دولت شد و آقای محمد هاشمی با حمایت این افراد توانست کارهای خود را بهتر پیش ببرد. بعد از دوران آقای هاشمی با توجه به ظهور ماهواره به گسترش کمی توجه بیشتری شد. چنانچه به پیشنهاد احمد پورنجاتی برنامه سلام صبح به خیر بهعنوان برنامه صبح گاهی صداوسیما اضافه شد و بعد هم شبانهروزی شد. بعد هم شبکههای دیگر یکییکی متولد شدند.
در زمان آقای ضرغامی برای مقابله با ماهواره شبکههای زیادی متولد شدند. آیا این شبکهها موفق بودند؟
آقای ضرغامی شاید فکر میکرد با تعداد شبکه میتوان مردم را از ماهواره منصرف کرد درحالی که مردم در درجه اول برای گرفتن اخبار به سراغ ماهواره میرفتند. مردم میخواهند همه اخبار را گوش کنند و بعد جمعبندی کنند و تصمیم بگیرند که واقعیت کدام است. البته من جامعهشناس نیستم و از دیدگاه رسانهای میگویم که اساس رشد ماهواره بر اساس شبکههای خبری بوده است. چنانچه شبکههایی مثل «بی بی سی» و «وی او ای» و «من و تو» به خبر توجه زیادی میکنند. به نظر من ضرغامی در این زمینه خوب عمل نکرد البته ممکن است تحقیقاتی وجود داشته باشد که ثابت کند حتی اگر بهترین و متنوعترین شبکه خبری دنیا را هم داشته باشیم بازهم به خاطر جذابیت فیلم و سینمایی، مردم به سراغ ماهواره میروند. ضمن اینکه شبکههای ماهوارهای برنامههایی دارند مثل برنامههای پزشکی و مد و اینها که از نظر عامه مردم بیشتر از نمونههای داخلی مورد استقبال مردم قرار میگیرد.
درباره کار شورای نظارت بر صداوسیما توضییح میدهید؟
شاید گاهی تذکری بدهد اما درنهایت در خروجی تاثیری ندارد. ضرغامی بیشتر به دنبال آن بود که نهادهای تاثیر گذار در صداوسیما اجازه حضور داشته باشد. اگر شورای نظارت هم تذکری بدهد میگویند چشم اما اینطور نیست که واقعا گوش کنند. به هر حال پخش یک برنامه وقتی انجام شود مثل آبی است که ریخته شده است. ما زمانی برنامهای میساختیم به نام برگی از تاریخ معاصر مربوط به دوران قاجار و پهلوی که من مینوشتم. در آن زمان در مطلبی نوشتم که علما در منزل یک نفر جمع شدند. چون روز جمعه و قبل از خبر پخش میشد، بیننده زیادی داشت. یکی از علما اعتراض کرد که این مطلب درست نبوده است و ما هم منابعی داشتیم که درست بودن مطلب را تائید میکرد. اما راهی هم نبود که بتوان آن مطلب را در برنامه بعد گفت. البته صداوسیما گاهی که مطلبی را به اشتباه منتشر کند هم حاضر به عذرخواهی نیست. مثلا میگوید ما این خبر را دادیم و یکی تکذیب کرد. «شورای نظارت» هم قدرت اجرایی ندارد که اگر صداوسیما به حرفش گوش نکرد بتواند کاری کند.
و سوال آخر؛ نظر شما درباره علی جنتی چیست؟
من در زمانی که ایشان مدیر شبکه بودند مدیر اجتماعی شدم و وقتی ایشان استاندار شد من معاون ایشان بودم. هنوز هم با هم رابطه داریم. ایشان زمانی اصولگرا بود اما از آنان فاصله گرفته است. اما میشود روی ایشان حساب کرد. تا جایی که میتواند تلاش میکند که برنامههای خود را پیش ببرد. دیدگاههای فرهنگی آقای جنتی به اصلاحطلبان نزدیک است. در مورد کتاب و فیلم و اینها پیش از این هم این دیدگاهها را داشت. شاید دیدگاه سیاسی ایشان قبلا کمی به اصولگرایان نزدیک بوده اما در حوزه کتاب و سینما همیشه این نظرات را داشته است. ایشان واقعا تلاش صادقانهای هم در این زمینه دارد اما بعضی نمایندگان کمیسیون فرهنگی با ایشان مشکل دارند که خارج از حوزه فرهنگ و اینهاست. ربطی هم به مسائل سیاسی ندارد.