طنز/ دولت پاکدست!
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: علی هدیه لو در روزنامه قانون شعر طنزی در خصوص دولت نهم و دهم منتشر کرده است.
گفتند که باز؛ مرد رفته
شد قاطی بحث‌های هفته
از لاک خودش سری درآورد
دوران سکوت را سرآورد
با چهره خاص حق به جانب
آن دکتر جامع الجوانب
خورده است گلاب، توی چایی
گفته ست مطالب فضایی:
فرموده که: دولت ده و نُه
دولت که نگو ، بگو که اُه اُه (1)
کرده ست به جای جای ملت
این دولت پاکدست؛ خدمت
خدمت که نگو بگو تنعم
(ای جان؛ چه خوش به حال مردم..)
آن باز شکاری همافر
فرموده به یک فراز دیگر
من چون که خودم بسی زرنگم
فهمیده و عالِم و قشنگم (2)
چون بنده به هرکجای دنیا
(از کومور و گابن و پاتایا)
بسیار چشیده گرم و هم سرد
کردم سفر و شدم جهانگرد
من پخته شدم در این مراحل
آگه به تمامی مسائل
پس کارشناس نقد هستم
افسوس که بسته پا و دستم
یک چند زمان خموش باشید
خاموش، ولی به گوش باشید
تا باز دوباره پر بگیرم
وان شوکت خود ز سر بگیرم
نقدی کنم آنچنان من از بیخ
مکتوب شود میان تاریخ
**
دیدم که به روی پیت زردی
دلخسته نشسته پیرمردی
می گفت و ز هردو چشم او اشک
می ریخت؛ چو آب چشمه از مشک
کان دوره هشت سال پیشین
از دم همه نسیه بود و شد این
تا خود چه شود به خوار و زاری
گر «نقد» کنی، تو روزگاری
**
این نسیه بگیر و نقد را هِل
قَد یَکفی لُمحة ٌ لُعاقِل
......................
1: نقل است در نیویورک؛ آقای احمدی نژاد در جواب نمایندگان معترض فرموده بودند : .. اُه اُه.. !
گفتند که باز؛ مرد رفته
شد قاطی بحث‌های هفته
از لاک خودش سری درآورد
دوران سکوت را سرآورد
با چهره خاص حق به جانب
آن دکتر جامع الجوانب
خورده است گلاب، توی چایی
گفته ست مطالب فضایی:
فرموده که: دولت ده و نُه
دولت که نگو ، بگو که اُه اُه (1)
کرده ست به جای جای ملت
این دولت پاکدست؛ خدمت
خدمت که نگو بگو تنعم
(ای جان؛ چه خوش به حال مردم..)
آن باز شکاری همافر
فرموده به یک فراز دیگر
من چون که خودم بسی زرنگم
فهمیده و عالِم و قشنگم (2)
چون بنده به هرکجای دنیا
(از کومور و گابن و پاتایا)
بسیار چشیده گرم و هم سرد
کردم سفر و شدم جهانگرد
من پخته شدم در این مراحل
آگه به تمامی مسائل
پس کارشناس نقد هستم
افسوس که بسته پا و دستم
یک چند زمان خموش باشید
خاموش، ولی به گوش باشید
تا باز دوباره پر بگیرم
وان شوکت خود ز سر بگیرم
نقدی کنم آنچنان من از بیخ
مکتوب شود میان تاریخ
**
دیدم که به روی پیت زردی
دلخسته نشسته پیرمردی
می گفت و ز هردو چشم او اشک
می ریخت؛ چو آب چشمه از مشک
کان دوره هشت سال پیشین
از دم همه نسیه بود و شد این
تا خود چه شود به خوار و زاری
گر «نقد» کنی، تو روزگاری
**
این نسیه بگیر و نقد را هِل
قَد یَکفی لُمحة ٌ لُعاقِل
......................
1: نقل است در نیویورک؛ آقای احمدی نژاد در جواب نمایندگان معترض فرموده بودند : .. اُه اُه.. !
گزارش خطا
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره عضویت در خبرنامه 
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین
لینک های مفید